مدرسه‌ی سیاسی سخت‌جانی

سیاست‌مداران و حاکمان کشورهای دیگر عجب نرم‌فقرات و سست‌استخوان‌اند به حضرت عباس. یک روز در کوریای جنوبی کشتی غرق می‌شود و هفتاد- هشتاد نفر یا چه فرق می‌کند صد- صد‌وبیست نفر جان می‌دهند و فردایش خبر می‌شویم که دو سه نفر از مقامات بلندپایه‌ی آن کشور که هیچ گناهی در غرق شدن آن کشتی نداشته‌اند، استعفا کرده‌اند. در کشوری دیگر، لوله‌ی گاز می‌کفد و وزیر انرژی و آب‌شان‌ های‌های گریه می‌کند و دو سه روز بعد از مقام خود کنار می‌رود. این دیوید کامرون انگلیسی را ببین. مردم انگلستان دو دسته شدند و رفتند رای دادند که انگلیس‌ها با اتحادیه‌ی اروپا بمانند یا نمانند. 48 درصد گفتند بمانیم و 52 درصد گفتند نمانیم. یعنی این‌طور نبود که زن و مرد و پیر و جوان و کودک و بزرگسال گفته باشند که باید از اتحادیه‌ی اروپا خارج شویم. بین 48 و 52 فقط چهار شماره فرق است. اگر آن‌ها یعنی انگلیس صدیق افغان داشته باشند، همان چهار درصد را هم می‌توان بالا پایین زد و محو کرد. با وجود این، کامرون اعلام کرد که از مقام نخست‌وزیری استعفا می‌کند. یکی نیست به او بگوید برادر، چه‌کار شده؟ مردم گفته‌اند از اتحادیه خارج شویم. خوب، گفته‌اند دیگر. تو چرا باید کنار بروی؟ فکر کن 99 درصد مردم به خروج از اتحادیه‌ی اروپا رای می‌دادند. چه فرق می‌کرد؟ مردم هر چیز دل‌شان شد می‌گویند.
در کشور ما، الحمدالله این‌طور نیست. مرتیکه متهم است که صدها و هزاران مکتب خیالی ساخته و یک خروار دالر را به جیب خود زده. رییس‌جمهور این را می‌شنود و با خود فکر می‌کند «هزاران مکتب؟ میلیون‌ها دالر؟ عجب مشاوری می‌شود این آدم». شهر پی شهر به دست طالبان سقوط می‌کند و موقعیت برادر ارجمند ما سرپرست وزارت دفاع هر بار بیشتر تحکیم می‌گردد بعون‌الله. بی‌چاره پولیس چهارده سال پولیسی کرده و دو ماه پیش چشم‌های خود را از دست داده. وزارت داخله او را قوماندان پولیس ولایت‌اش ساخته. افغانستان است. هرچه ناتوان‌تر شوی یا از همان اول هرچه دست‌وپا چلاق‌تر باشی و هرچه زیر دست‌ات آدم بیشتر بمیرد، روزگارت بهتر می‌شود. گفته‌اند ان‌الله مع‌الصابرین. ظاهرا ملت ما آن‌قدر صبر دارد که قادر متعال سویچ با ما بودن خود را یک بار روشن کرده و خودش رفته و از این پس همیشه با صابران است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *