رخ دیگری از فعالیت مدنی جنبش روشنایی

ستار ثابت

جنبش روشنایی، بدون تردید و اغراق، یکی از ماندگارترین جنبش‌های مدنی در تاریخ مبارزات نه‌فقط افغانستان، بل در کشورهای منطقه به‌شمار تواند رفت. سنت مبارزات مدنی، سال‌های زیادی است که در کشورهای مختلف جهان پدید آمده است. هرچند که هیچ تشکل اجتماعی‌یی را نمی‌توان چنان عجولانه و به‌سرعت مورد قضاوت و داوری قرار داد که هنوز در آغاز راه قرار داشته است، اما نگاهی اجمالی به دور و اطراف‌مان بیانگر این است که تقریباً هیچ تشکل مدنی و مردمی‌یی تاکنون همچون جنبش روشنایی فراگیر، مسئولانه و همه‌جانبه عمل نکرده است. یادآوری این نکته لازم است که جنبش‌های انقلابی سال‌های اخیر در کشورهای عربی را نباید با جنبش‌هایی چون جنبش روشنایی اشتباه گرفت. این‌ها در ماهیت از هم متفاوت‌اند. جنبش‌های اجتماعی کشورهای عربی، محض نمونه، بهار عربی بر مبنای یک خواست و نیت بسیار متفاوت با خواست و نیت بنیادی جنبش روشنایی شکل گرفت. بهار عربی بر سنت انقلابی‌گری و استفاده از نیروی قهرآمیز در پیشبرد نیت و آرمان خود تأکید می‌کرد و هنوز از الگوی انقلاب‌های قرن بیست پیروی می‌کرد. اما جنبش روشنایی، از این رویکرد رادیکال (به‌معنای قهرآمیز) فرسخ‌ها فاصله دارد. هسته‌ی بنیادی آرمان و حرکت جنبش روشنایی، بر محوریت اصلاحات با رویکرد کاملاً مدنی و دموکراتیک پدید آمده و اقدام کرده است. مدنیت در مرکب‌ترین مفهوم آن، بنیاد آرمانی این جنبش را شکل می‌بخشد. یعنی این جنبش با یک روی‌داشت مدنی و عصری، از تمام ابزار و امکانات مدنی و تکنولوجیک استفاده می‌کند. در آخرین مورد، «توفان تویتر» را به‌عنوان یکی از رخ‌ و رویه‌های مدنیت در این جنبش می‌توان نام برد. توفان تویتر برای بار اول توسط یکی از اعضای جنبش پیشنهاد شد و به‌سرعت مورد پذیرش همگانی قرار گرفت. حرف این حرکت توفانی این بود که صدای اعتراض مدنی و عدالت‌خواهانه‌ی جنبش روشنایی، باید در سطح جهان منتشر شود و این کارکرد از عهده‌ی صفحه‌ی اجتماعی تویتر برآمده بود. آن کاکرد این‌گونه است که اگر در مورد موضع و مسأله‌ی خاصی، در یک روز بیشترین تویت صورت بگیرد، آن موضوع تبدیل به «موضوع داغ در جهان» می‌شود.
روز گذشته چنین کاری در افغانستان و خارج از افغانستان توسط اعضا و هواداران جنبش روشنایی صورت گرفت. هرچند که به‌دلیل جانیفتادگی استفاده از تویتر در افغانستان، تا نیمه‌های روز جمعه بسیاری از کاربران با مشکلاتی مواجه بودند و در رساندن صدای‌شان با چالش‌های چندی روبه‌رو شدند، مثلا در پای هر تویت، گذاشتن «هشتک» واحدی نیاز بود تا بر مبنای آن هشتک، مطالب مختلف و گوناگون کاربران را جهانیان با هم ربط بدهند که در آغاز بسیاری از اعضا و هوداران گذاشتن این هشتک را فراموش کرده‌اند. اما با این‌هم، این برای نخستین‌بار در تاریخ استفاده از شبکه‌های مجازی اجتماعی در افغانستان بود که با چنین کمیت عظیمی، کاربران از یک موضوع سخن گفتند و آمار بلندی را به ثبت رساندند. در این توفان، 4000 تویت در ساعت نوشته شد، بیشتر از ۱۴۵۰۰ بار در ساعت ریتویت شد و ۸۹۷ هزار نفر در ساعت تویت‌ها را دیدند و خواندند. این میزان استفاده از یک شبکه‌ی مجازی همگانی در کشور، بی‌سابقه است.
به‌هر ترتیب، حرف این است که جنبش روشنایی با هر اقدامش ثابت می‌کند که یکی از مدنی‌ترین جنبش‌های اعتراضی در شرایط کنونی است. این جنبش خیلی خوب درک کرده است که روی آوردن به اقدامات وحشت‌آفرین و ضدمدنی، در عصر حاضر جایگاه و منطقی ندارد. جنبش روشنایی درک کرده است که دیگر انتحار و انفجار و اقدامات وحشت‌آفرین نظیر آن‌ها، کار انسان‌های قرن بیست‌ویک نمی‌تواند بود. همچنان که اجرای این اقدامات وحشیانه کار انسان امروزی نیست، دفاع و تعلل در مبارزه با آن اقدامات نیز با عقلانیت و مدنیت سر سازگاری ندارد. لذا، روی آوردن به توفان تویتر، از یک جانب بیان‌گر این امر بود که جهت پیشبرد مبارزات مدنی باید از امکان‌ها و ابزار مدنی استفاده کرد و از جانب دیگر، برای دموکراسی‌ستیزان و تبعیض‌پیشگان حاوی این پیام نیز بود که شما اگر در داخل کشور با خاطر آسوده و به‌شکل سیستماتیک دست به اعمال تبعیض‌آمیز و تفرقه‌افگنانه می‌زنید، ما می‌توانیم این اعمال‌تان را با توسل به مدنیت و تکنولوجی، جهانی کرده و افشا سازیم. باری، این توفان نیز در ادامه‌ی دیگر حرکات مدنی جنبش روشنایی، از حرکت‌های ماندگار و فراموش‌نشدنی این جنبش خواهد بود و نویددهنده‌ی این امید و روشنایی که دیگر عصر تبعیض و ستم و بدویت گذشته است و مبارزه‌ی مدنی، یعنی روی آوردن به استفاده از امکانات و وسایل مدنی و تکنولوجیک عصر به‌خاطر رسیدن به هدف عدالت‌خواهانه تنها رویکرد درست و منطقی در برابر تبعیض و تعصب است. شاید در داخل کشور، به‌ویژه برای آن‌هایی که به‌عوض تمکین در برابر خواست‌ها و مطالبات مدنی شهروندان، دست به تحقیر و نادیده گرفتن آن‌ها می‌زنند، این مسأله زیاد قابل درک نباشد، اما جهان که افغانستان نیست و جهانیان خوب می‌دانند که چگونه باید وحشت و مدنیت را از هم تفکیک کنند.