یکی از ابزارهای قدرتمندی که ما در اختیار داریم، دعا است. کافران که از خدا ناامیدند، مجبورند خودشان فکر کنند، تحقیق کنند، تلاش کنند و به آرزوها و شرایط مطلوب خویش برسند. اما ما شکر الحمدلله از خدا ناامید نیستیم. فقط یک کمی زیادتر به امید خداوند جل جلاله نشستهایم. میبینیم امنیت نیست، پیش خدا دعا میکنیم که امنیت را برقرار کن. میبینیم کار نیست، از خدا کار میطلبیم. میبینیم طالبان 35 درصد خاک کشور را تحت کنترل دارند، از خداوند میخواهیم آنها را نابود کند. بولانی غیرصحی میخوریم و مریض میشویم، شفای عاجل میخواهیم. میبینیم قیمتها بلند رفته، از خدا میخواهیم به حال غریبغربه رحم کند. کشت تریاک هر سال افزایش پیدا میکند، از خدا میخواهیم مزارع تریاک را نابود کند. خلاصه هر چه مطابق میل ما نبود، درستکردنش را از خداوند میخواهیم.
بعدش میبینیم که وضعیت روزبهروز خرابتر شده میرود، درجهی دعای خویش را بالا میبریم. خوبی دیگر ما این است که چیزی به نام نومیدی را اصلاً نمیشناسیم. چندصد سال است که چنین هستیم. آنوقت اعتراض هم داریم که کشور عزیز ما با جاپان در یک سال استقلال خود را گرفته است، چرا جاپان آنهمه رشد و ترقی کرده و چرا ما اینقدر گرفتار مصیبت هستیم؟!
در کنار این دو خوبی، یک برتری مخصوص دیگر هم داریم و آن این است که تجسس نمیکنیم. مثلاً طی چند روز گذشته، رییسجمهور عالیقدر ما چند مشاور استخدام کرده. کار مشاورین این است که به رییسجمهور در زمینههای مختلف مشوره بدهند که چهکارها را بکنند و چهکارها را نه تا وطن ما آباد شود. مثلاً شما میدانید که رییسجمهور در بخش طب معلومات ندارد، برای همین یک مشاور خوب باید استخدام کند تا در این زمینه برای او مشوره بدهد که وضع خدمات صحی در مملکت عزیز ما روزبهروز خوب شده برود. شما حتماً خبر دارید که رییسجمهور تقریباً در همهی بخشها مشاور استخدام کرده، با آنهم وضع فردا از امروز خرابتر و وضع پسفردا از فردا خرابتر خواهد بود. حالا سوال این است که ما رییسجمهور داریم، رییسجمهور ما دهها مشاور دارد، پس چرا وضع مملکت گُه در گُه است؟
خدمتتان عرض شود که رییسجمهور ما یکی از برترین متفکران دنیاست. بعد ما از این مخزن تفکر توقع داریم که مملکت ما را به سوی ترقی سوق دهد. چون ما عادت نداریم فکر کنیم و عادت نداریم تجسس کنیم، رییسجمهور هم کسانی را مشاور استخدام میکند که از نفوذ اجتماعی گستردهیی برخوردارند یا قدرت فراوانی دارند، و اگر احیاناً خداینخواسته آنها را مقام مشاوریت ندهد، حتماً کاری میکنند که یک چشم حکومت بخندد و چشم دیگرش بگرید. حالا بیایید یک معصیت انجام دهیم و پیش خود فکر کنیم که خُب! کسی که اگر به مقام نرسد تخریب میکند، اگر به قدرت برسد چه کاری خواهد کرد؟ آیا کوچکترین نشانهیی از تفکر انسانی در او دیده میشود؟ یا نه، او همان قوماندان و قدرتمندی است که اگر صدا کند، 300 هزار نفر بلند میشود و همه حاضرند برای او جان خود را فدا کنند.
حالا مجبورم یکی دیگر از خوبیهای کشور را نیز افشاء کنم. یکی از خوبیهای ما این است که حاضریم برای کسی بمیریم که به قرآن مجید قسم اگر یک جو دانش داشته باشد و یک نخود ارزش.
ما همینطور مردم خوب هستیم. خوبیهای فراوان دیگر هم داریم، مثلاً تمام افغانها باهم برادراند، اما روی دشمنی را در تمام جهان سفید کردهاند با این برادری. حالا اگر قبول داری خوبِ خوب، اگر نداری، خدا تو را بقبولاند.
بیشتر از این وقتتان را نمیگیرم، میروم که سه ساعت پیوسته دعا کنم تا خداوند مبایل مرا چارج کند، چارجش کم مانده. راستی یک سوال ساده، چرا ما اینقدر خوبیم؟!