شماری از رسانهها بهنقل از «نی» یا نهاد حمایتکنندهی رسانههای آزاد در افغانستان، گزارش دادهاند که تعدادی از نمایندگان مجلس مکتوبی را عنوانی ادارهی امور ریاستجمهوری ارسال داشته و در آن خواهان محدودیت فیسبوک در کشور شدهاند. هرچند که تاکنون جز سخنگوی وزارت مخابرات، هیچ نهاد دیگری این امر را بهعنوان یک مسأله و یا مطالبه از جانب نمایندگان مطرح نکرده است، اما درز نامهی فرستادهشدهی نمایندگان به ادارهی امور نیز بهخودیخود میتواند بیانگر واقعیتهای ناگوار بیشماری باشد.
ظاهراً دلیلی را که این نمایندگان در پسزمینهی این خواست خارقالعادهیشان قرار دادهاند، این است که حسابهای فیسبوکی جعلی بهنام آنها ساخته شده و از آدرس این حسابها، به نشر اکاذب و مسایل تحریفشده اقدام میگردد. هرچند که این ادعا هنوز فاصلهی زیادی دارد تا منزلت واقعیت و اثبات را پیدا کند، اما حتا در صورت اثبات نیز، موردی نمیتواند بود که منبعث از آن، یکی از آزادیهای عام و نامحدود شهروندان در استفاده از شبکههای مجازی از آنها سلب گردد. در همین مورد باید اشاره کرد که یکی از کارکردهای بلااستثنای فرآوردههای تکنولوژی و از آن جمله خلق دنیای مجازی، در کنار نشر و فراگیری اطلاعات، گاهی تلطیفسازی و دستکاری واقعیتهای زندگی غیرمجازی انسانها نیز هست. بدینمعنا که سوای عریان و همگانی شدن حقیقتهای پنهان و تحویل حوزهی خصوصی به حوزهی عمومی، وجه کاربردی دیگری دنیای مجازی این است که بر بعضی از واقعیتهای برهنهی زندگی غیرمجازی و یا واقعی، یا سرپوش نهاده میشود و یا هم چیزی از آن کاسته میگردد و در این فرایند، تصویر متفاوتی که از زندگی پدید میآید، نام «مجازی» بر آن نهاده میشود. یعنی رسالت دنیای مجازی را صرف در بازتاب دادن بیکموکاست دنیای واقعی نمیتوان تقلیل داد، هرچند که مهمترین رسالت آن است.
در پهلوی این، تبلیغاتی شدن زندگی و موارد تأثیرگذار در زندگی انسانها در جهان امروز که پیدایش فراگیر شبکههای مجازی بهترین نمایندهی آن است، یکی از واقعیتهای این زندگی است. محض نمونه، اگر امروزه عکسی از قرن گذشته را بهدست بیاوریم و این عکس مال یکی از متشخصتر ین شخصیتهای زمانش هم بوده باشد، میبینیم که در سادهترین شکل؛ در دفتر کار، در خانه و در کنار فامیل و یا هم در حال قدم زدن به تنهایی در کنار ساحل بازنمایانده شده است. در این نوع عکسها، بهندرت دیده میشود که شخصی متنفذ، در یک مکان مزدحم و در میان سیل انبوهی از جمعیت دیده شود. اما همین ژانر دیداری، یعنی عکس، در دنیای امروز که سلطهی بلامنازع مجازها بر آن عملاً مشاهده میشود، به نظر نمیآید مگر بهخاطر استفادهی تبلیغاتی از آن و از شخص/اشخاصی که این عکس آن/آنها را در خود جا داده است در یک رستورانت، در یک مارکیت تجاری، در کنار یک کالای فروشی دیگر و در حال راندن اتومبیلی که تازه در بازار عرضه شده است. مدلول این سخن این است که آدمها و حتا آن ابزاری که این آدمها را در انظار عموم به نمایش میگذارد، همه تبدیل به وسیلهیی شده است جهت رونق بیشتر بازار، گسترش صنعت، جذب مخاطب و مشتری و یا حتا رقابتها و انتقامگیریهای سیاسی.
در این میان، حتا فرهنگ نیز خاصیت ابزاری را بهخود گرفته و با آن برخورد صرفا منفعتطلبانه و کاربردی صورت میگیرد. برخورد منفعتطلبانه با فرهنگ به این معنا است که فرهنگ و نمودهای فرهنگی را از زمینهی تاریخی و بار ارزشی آن تهی میکند و فقط با آن بخش از فرهنگ رابطه برقرار میشود که بتوان از آن بهمثابه یک «دکان» کار گرفت. متافیزیک یا ارزش معنوی فرهنگ در چنین استفادهیی، محو و زایل میگردد و آنچه که از آن باقی میماند، مشتی تبلیغات و هیاهو است برای خلق هیاهوی بیشتر و تحمیق آدمهای بیشتر. نمیتوان کاری کرد. این عین واقعیتی است که در جهان امروزی باید آن را درک کرد و لاجرم، پذیرفت. زیرا سیر تاریخ و رسم تغییر و دیگرگشت زندگی انسانها بهگونهیی است که با تمام زشتیها و نکبتزدگیهای زمان حاضر، به گذشتهها که فقط سیاهی آن در خاطرهها باقی مانده است، بههیچوجه نمیتوان برگشت. تمثیل بهتری این وضعیت، شاید بهصورت تونلی باشد که در درون آن قرار گرفتهایم و با هر بار گام برداشتن به جلو، سقف و ستون پشتسر فرو میریزد و امکان برگشت از ما سلب میگردد.
یادآوری این نکات از آنرو بود که گفته باشم حقیقت حال حاضر همین است و وقتی با استفادهی از محاسن و مزایای تکنولوژی مدرن دچار شعف و شادی میشویم، نباید فراموش کنیم که در ازای این شادی و آسایش، مقداری هم هزینه بپردازیم و اندکجایی هم برای لغزشهای احتمالی مدنظر بگیریم. اما اقدام اخیر نمایندگان مجلس، از سنخ متفاوت و غیر از این است. این اقدام در عامترین و نادقیقترین تعبیر هم، چیزی جز خواست و ارادهی خفقان و اختناق نیست. با پدید آمدن دنیای مجازی، اغراق نمیتواند بود اگر بگوییم که حجم وسیع و عظیمی از زندگی انسانها، به آن دنیا انتقال یافته است. ممکن است تعریفی را که در دنیای حقیقی از انسان و حقوق مدنی انسان داریم، بهتمامی در دنیای مجازی قابل تطیق نباشد، اما شکی نیست که آزادییی که انسانها در دنیای مجازی دارند، دقیقاً منزلت همان آزادییی را دارد که در دنیای حقیقی از آنها سلب شده است. انسانی که امروزه بیش از هر زمانی دیگر نیازمند آزادی و رسانه و اطلاعات و دانش است، هنگامی که بهلطف بلاهتزدگی و نکبتبارگی حاکمان در دنیای حقیقی از آنها محروم میشود، دنیای مجازی حیثیت خانه و آسایشگاه او را پیدا میکند. سلب حق استفاده از این خانه، یعنی تخریب منزلگاه انسان، چیزی نیست جز جهنم ساختن زندگی بر او.
نمایندگان مجلس ممکن است بیشتر از اینکه از استفادهی نادرست شهروندان از فیسبوک احساس ناراحتی کنند، از افشای کمکاریها و بدکاریهای خود و نشر آن در صفحههای فیسبوکی ترسیده باشند. زیرا منطقی ندارد که نمایندگان صرفاً بهخاطر جلوگیری از تبلیغات سوء در صفحات جعلی و یا نشر اکاذب، خواستار اِعمال محدودیت در استفاده از فیسبوک شوند و با اینکار، حق میلیونهای شهروند دیگر را نیز سلب کنند. آنها میتوانند در برابر این کار، دست به عمل بالمثل بزنند، یعنی با نشر و ارائهی حقایق و پاسخ منطقی دادن به ابهامات و پرسشها، نقض غرض مدعی و یا مخالف کنند. تازه این رویارویی به نمایندگان محترم یاری میرساند تا نکات و موارد تاریکی را که در رابطه با کار و مسئولیتشان بهوجود آمده و باعث سوءبرداشت و گمانهزنیها و حتا وارد نمودن اتهامها شده، روشن کنند، به ابهامات و پرسشها پاسخ دهند و در صورت بر حق بودن، مدعیان را جاعل و محرَّف و خودها را صادق و پاسخگو ثابت کنند. کجای این کار بد است؟ قاعده نیز همین است: زمانی که بالای نمایندگان ادعایی صورت میگیرد، در صورت کذب این ادعا، آنها چرا آن ادعای کاذب را جلو چشم همگان بر آفتاب نمیاندازند که خاموشانه از ادارهی امور میخواهند دسترسی به و استفاده از فیسبوک را محدود سازد؟
حقیقت اما این است که وقتی در دنیای حقیقی دزد یار و همراه قافله میشود، دنیای مجازی تبدیل میشود به صحنهی داوری و تنها عرصهی قضاوتهای درست. ورنه بهدور از عقلانیت است که نمایندگان مجلس بهعوض فراهمآوری بیشتر امکانات استفاده از ابزار و وسایل آسایش شهروندان در حد توان که وظیفه و مسئولیتشان هم ایجاب میکند، دستبهدست هم داده و از ادارهی امور ریاستجمهوری بخواهند که شهروندان را از این تنها مکانی که بوی گند فساد و مافیان و انتحار در آن کمتر است، نیز محروم سازد.
بههر ترتیب، این اقدام نمایندگان مجلس به کودتایی میماند که علیه حداقل آزادی شهروندان صورت گرفته است. چه اینکه نه فراهمآوری آن محصول کار و زحمات نداشتهی نمایندگان مجلس است و نه هزینهی آن بر شانههای نمایندگان بار میشود و بر این اساس، نه اِعمال محدودیت بر استفاده از آن، حق این نمایندگان. اما صیانت از این آزادی، بدیهی است که یکی از وظایف مهم این نمایندگان است. اما با تأسف، این اقدام در امتداد دیگر اقدامات ناروای شماری از نمایندگان، نشاندهندهی این امر است که درمجلسنشستگان، بیشتر از اینکه نمایندهی حق و خواست مردم باشند، نمایندهی منفعت و میل خودند؛ و در زمانهیی که حکومت نیز بهجای ادای مسئولیت و پاسخدهی به مطالبان شهروندی، با آنها راه ستیز را در پیش گرفته است، خواست اعمال محدودیت بر فیسبوک از سوی نمایندگان مجلس، قرائتی است از یک فاجعهی دیگر و خلق فضای خفقان و اختناق در زمانی که آزادی نخستین و اساسیترین نیاز شهروندان است.