از فیس‌بوک چلوونکی به فیس‌بوک چل‌کوونکی

چند روز پیش لیستی بیرون آمد به‌نام فیس‌بوک چلوونکی‌ها. این فیس‌بوک چلوونکی‌ها، مجاهدین فیسبوکی هستند که در بدل 18 تا 30 هزار افغانی، سنگری ساخته در دفاع از شورای امنیت ملی، به‌ویژه آقای اتمر و آقای غنی و چند شخصیت نزدیک و مورد اعتماد این دو بزرگوار.
دنیا در عصر حاضر بسیار بی‌رحم شده. سابق وقتی یک نفر بزرگ می‌شد، هیچ‌کسی حق نداشت از او انتقاد کند، از او در مورد کارهایش پاسخ بطلبد یا با او مخالفت کند. اگر بی‌احترامی به بزرگان نشود، همین وضعیت فعلی که از هر منظر آغشته به مغز روده است، محصول بزرگواری بزرگواران و بزرگوارسالاری ماست. اما حالا کم‌کم این وضعیت تغییر می‌کند. بزرگان دیگر مثل گذشته در امان نیست تا هر کاری که دل‌شان خواست، انجام دهند. وقتی بزرگواری به‌صورت مکرر اشتباه می‌کند، مردم بر او اعتراض می‌کنند، از او ناامید و دل‌خور می‌شوند و در نهایت با او قطع رابطه کرده و علیه او قرار می‌گیرند. البته علیه‌اش هم قرار نمی‌گیرند، اما آن بزرگوار وقتی می‌بیند مردم دیگر برای او کف‌دهن باد نمی‌کنند و حاضر نیستند بمیرند، فکر می‌کنند که مردم علیه‌اش قرار گرفته‌اند.
از یک‌سو بزرگ‌سالاری در افغانستان باور قوی و مستحکم است و از سوی دیگر، تنش‌های قومی-مذهبی بالا. بارها اتفاق افتاده که اعتراض بر یک مقام حکومتی، بی‌احترامی به تمام یک قوم تلقی شده. هرچند اقوام افغانستان باهم برادرند، اما وقتی بر کارکردها و سیاست‌های غلط یک مقام حکومتی اعتراض می‌شود و این اعتراض جنبه‌ی قومی پیدا می‌کند، برادران تا سرحد جهاد داخلی پیش می‌روند. پس تعجب ندارد اگر شورای امنیت ملی هم مجاهدینی را استخدام کرده، به آن‌ها پول بدهد تا اگر نتوانستند حمایت عمومی بخرند، حداقل تنش‌های قومی را دامن بزنند که حداقل احساسات یک قوم را تحریک کرده و آن‌ها را به حمایت از خود آماده‌ی هر کار کنند.
بدبختی‌یی‌که فراراه این فیس‌بوک چلوونکی‌ها قرار دارد، گدودی‌های مشخصی مثل ناامنی، بی‌کاری، فساد اداری، تبعیض، تحقیر، انحصار و در کل نابسامانی‌هایی است که مردم به چشم خویش می‌بینند و بر اساس آن بر حکومت و مقامات حکومتی اعتراض می‌کنند. برای همین اکنون تصمیم بر این است که دایره‌ی فیس‌بوک چلوونکی کمی فراخ شود. فراخ به این معنا که افغانستان الحمدلله رهبر و شبه‌رهبر بسیار دارد و این رهبران نیاز به حمایت‌های مردمی دارند. بعدش پیروان یک رهبر، پیروان رهبر دیگر را کم‌تر از داعش نمی‌دانند. برای همین به تعدادی از جوانان و قلم‌بدستان چیره‌دست نیاز است که از این به بعد هیچ در وصف آقایان اتمر و غنی و استانکزی و باقی اعضای قبیله‌سالاری ننویسند. فقط کاری کنند که یک تعدادشان، رهبران را در آسمان بالا برده و جمعی دیگر بیایند از پاچه‌ی تنبانش گرفته بزنند به زمین که ریش باد شود.
نه نه، جدی نگیرید. این یک شوخی بود. چنین طرح احمقانه‌یی اصلاً وجود ندارد. فقط می‌توانم اطمینان بدهم که تعداد فیس‌بوک چلوونکی‌ها چندین برابر خواهند شد. چون شورای امنیت ملی بیشتر از هر نهاد و آدرس دیگر و آقایان اتمر و غنی بیشتر از هر مقام دیگر نیاز به چهره‌ی محبوب دارند. چه شده مرا؟ من چطور این اطمینان را دادم؟ خدا مرا بتُرشاند اگر یک بار دیگر از این اطمینان‌ها صادر کنم. داعش به خون من تشنه باد اگر بخواهم نان و معاش فیس‌بوک چلوونکی‌ها را قطع کنم.
آن‌چه را واقعاً می‌خواستم بگویم، اکنون به یادم آمد. وقتی شورای امنیت ملی می‌تواند فیس‌بوک چلوونکی استخدام کند، باقی ادارات دولتی را چه دیو سیاه زده؟ شما خودتان بگویید، همین ریاست اجرائیه و معاونیت‌هایش، همین وزارت‌ها و ریاست‌ها، نیاز به حمایت ندارند؟ دارند، به‌خدا دارند. بگیرید هر کدام‌تان 500 تا فیس‌بوک چلوونکی استخدام کنید تا روزانه 500 استاتوس در وصف شما بنویسد. قسم می‌خورم ظرف یک ماه، فیس‌بوک در افغانستان تبدیل شود به نمایشگاه شما بزرگواران. چه بهتر اگر رسماً برای این امر، بودجه‌ی مخصوص تخصیص داده شود. این‌گونه یک قدم پیش‌تر می‌رویم و به‌جای فیس‌بوک چلوونکی، فیس‌بوک چل‌کوونکی‌ها می‌آیند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *