تنش‌های سیاسی و تهاجم دشمن

رییس اجراییه‌ی حکومت وحدت ملی دیروز در نشست شورای وزیران از دو مساله؛ رویدادهای امنیتی و تنش‌های سیاسی در کشور سخن گفته است. آقای عبدالله حوادث اخیر امنیتی در کشور را «موج بزرگ سراسری تهاجم دشمن» توصیف کرده است. اشاره‌ی آقای عبدالله از تهاجم دشمن، ناظر بر حملات گسترده‌ی طالبان و جنگ شدید در بخش‌های وسیعی از کشور است که تقریبا 15 ولایت کشور را در بر می‌گیرد. رییس اجراییه گفته است در آینده‌ی نزدیک تهاجم دشمن دفع خواهد شد. با این وجود، آقای عبدالله شکاف سیاسی پیش‌آمده در روزهای گذشته میان مقامات بلندپایه‌ی حکومتی را برای «حفظ منافع ملی» عنوان کرده و گفته است بحث‌ها پیرامون موافقت‌نامه‌ی سیاسی حکومت وحدت ملی «هیچ‌گاهی» تأثیر منفی روی نیروهای امنیتی ندارد.
آیا به‌واقع موضع‌گیری‌های تند و تلخ سران حکومت علیه هم‌دیگر، «هیچ‌گاهی» تأثیر سوء بر وضعیت ندارد و روحیه‌ی سربازان مستقر در جبهات جنگ از تنش‌های سیاسی متأثر نمی‌شود؟
واقعیت این است که روابط سرد حاکم بر فضای ارگ و اجراییه فراتر از آن است که آقای عبدالله آن را گفت‌وگو برای حفظ منافع ملی می‌خواند. آن‌چه را عبدالله به آدرس غنی گفت، عریان و بی‌پرده بود. آقای عبدالله غنی را متهم به انحصارطلبی قدرت، تصمیم‌گیری‌های یک‌جانبه و به‌طور ضمنی متهم به فساد و از همه مهم‌تر بی‌توجهی به موافقت‌نامه‌ی سیاسی تشکیل حکومت وحدت ملی کرد. گذشته از این، رییس اجراییه به‌صورت غیرمستقیم غنی را به بی‌حوصلگی متهم کرد و گفت: کسی که حوصله‌ی گفت‌وگو را ندارد، لیاقت ریاست را هم ندارد. پاسخ غنی به عبدالله هم تند و بی‌پیشینه بود. در متن اعلامیه‌یی که ارگ منتشر کرد، رییس اجراییه خلع مقام شد و موضع‌گیری‌های عبدالله بر خلاف روحیه‌ی حکومت‌داری عنوان شد. اضافه بر آن، غنی و عبدالله یکدیگر را متهم به فساد یا حمایت از فساد کردند.
این تلخ‌وتند گفتن‌ها هرچند ربطی مستقیمی به مسایل و منافع ملی کشور داشت اما تاخت‌وتازها خارج از عرف بود و معمول نیست که رییس حکومت و رییس اجراییه با چنین روشی بر سر منافع کشور صحبت کنند. صرف‌نظر از حقانیت موضع‌گیری ارگ و اجراییه، دشمن به‌خوبی از بحث‌های داغ سران حکومت استفاده کرد و جنگ را در سراسر کشور گرم‌تر کرد. با آن‌که رییس اجراییه تنش‌های سیاسی را خنثا و بی‌تأثیر بر وضعیت جنگ و نیروهای امنیتی می‌داند اما معاون دوم این ریاست چند روز قبل گفته بود: تنش‌های رهبران حکومت وحدت ملی باعث ویران‌گری و شکنندگی در جبهات جنگ شده است.
شواهد نیز خلاف گفته‌های آقای عبدالله را ثابت می‌سازد. در اوج تنش‌های عبدالله و غنی، طالبان شدیدترین حملات‌شان را علیه نیروهای امنیتی به راه انداختند. جنگ از اطراف هلمند پشت دروازه های لشکرگاه رسید، ولسوالی‌های خان‌آباد، خاجه‌ی‌غار تخار و حصارک ننگرهار یکی پی دیگری به دست طالبان سقوط کردند. شاهراه‌های هلمند و قندهار، قندوز و تخار به روی رفت‌وآمدها مسدود شد، بازارهای ولسوالی‌های مذکور توسط طالبان ویران و به آتش کشیده شد، مردم متحمل خسارات شدند، اکثریت ساکنان این مناطق بی‌جا شدند، تجهیزات نیروهای امنیتی به دست طالبان افتاد و دردناک‌تر از همه، مدافعان کشور با کم‌ترین امکانات مورد بی‌توجهی و بی‌مهری مسئولین قرار گرفتند، محاصره شدند و تعداد زیادشان شهید و زخمی شدند. سربازانی که در خط مقدم جنگ در حال نبرد هستند سران حکومت را به بی‌توجهی متهم می‌کنند. گزارش‌های زیادی وجود دارد که سربازان زخمی به‌دلیل نبود امکانات و بی‌پروایی مسئولین‌شان هنوز به شفاخانه‌ها برای تداوی منتقل نشده‌اند. آن‌ها از نبود مواد غذایی و تجهیزات جنگی شکایت دارند.
در دو سال گذشته جنگ از مناطق محدود به سراسر کشور گسترش یافته است. سران حکومت هر بار از بهبودی اوضاع خبر می‌دهند، اما هیچ‌یک از امیدواری‌هایی که آن‌ها مبنی بر سرکوب دشمن در میان مردم خلق کرده بودند تحقق نیافته است. به میزانی که اختلاف‌های سیاسی سران حکومت بیشتر شده است، تحرکات دشمن شدت گرفته و مناطق بیشتر به دست طالبان سقوط کرده است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *