ریاست هیچراهیه

وقتی که انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان با بن‌بست روبه‌رو شد، همه نگران شدند. وقتی که بر اساس یک توافق سیاسی اشرف غنی رییس‌جمهور شد و داکتر عبدالله در پست نوپیدای ریاست اجراییه قرار گرفت، مردم حداقل اطمینان یافتند که جنگ داخلی در نمی‌گیرد. برای بسیاری دیگر اما ریاست اجراییه معنای دیگری هم داشت: بسیاری از ما امیدوار بودیم که داکتر عبدالله و تیم‌اش به‌عنوان بازرسِ اقتدار ریاست‌جمهوری عمل کنند و نگذارند که رییس‌جمهور و همراهان‌اش در فضایی کاملا بی‌مانع از قدرت خود سوءاستفاده کنند.
یکی از موارد نگرانی بسیاری از ما این بود که حکومت اشرف غنی نیز مثل حکومت قبلی با طالبان مدارا کند و حتا از مدارا گذشته به یاری طالبان بشتابد و مواضع آنان را در سراسر کشور تحکیم کند. گمان می‌کردیم که ریاست اجراییه حداقل در همین زمینه بسیار بیدار و فعال باشد. اما تجربه‌ی این دو سال گذشته نشان داد که داکتر عبدالله و تیم‌اش در ریاست اجراییه به هیچ‌وجه سر آن ندارند که جلو همکاری ارگ با طالبان را بگیرند.
بر اساس گزارش‌ها، هزاران طالب در ولایت سرپل گردهم آمده‌اند و حمله‌های خود بر ولسوالی‌های آن ولایت را شروع کرده‌اند. تا کنون ده‌ها نفر از مردم بی‌دفاع کشته شده‌اند و صدها تن خانه‌های خود را رها کرده و فرار کرده‌اند. نیروهای دولتی یا در منطقه نیستند یا هستند و در برابر طالبان وارد نبرد نمی‌شوند. این فقط یک نمونه از صدها مورد مشابه است. طالبان بارها و در مناطق مختلف افغانستان دست به این حملات زده‌اند. اما آن‌چه حمله‌ی طالبان بر مناطقی چون سرپل را متمایز می‌کند این است که در این مناطق دولت نمی‌تواند مدعی شود که طالبان به‌راحتی از وزیرستان پاکستان به منطقه سرازیر می‌شوند. نیز نمی‌تواند ادعا کند که تجهیز شدن طالبان با سلاح‌های سنگین در این مناطق امری آسان و قابل درک است. در چنین احوالی، ریاست اجراییه‌ی دولت ساکت نشسته و هیچ کاری نمی‌کند. کم‌ترین کاری که این ریاست می‌تواند انجام بدهد این است که جلو مسلح شدن طالبان به کمک شاخه‌های طالب‌پرور دولت را بگیرد.

ریاست اجراییه به‌نظر می‌رسد که اسم خود را ریاست هیچراهیه بگذارد، چون راه خود را گم کرده و از هیچ راهی نمی‌خواهد وظیفه‌‌ی خود در برابر رای‌دهنده‌گان را انجام بدهد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *