گاهی فکر کردهاید که اگر مردم افغانستان دشمن نداشته باشند، چهکار خواهند کرد؟ نابود خواهند شد. مزاح نمیکنم. از دولت افغانستان شروع کنید. اگر عبارتِ «در این شرایط حساس» را از حاکمان افغانستان و سخنگویانشان بگیریم، همه لال خواهند شد. میگویید وضع آموزش در کشور ما خیلی خراب است. میگویند میدانیم که خراب است و دلمان با دیدن این وضع پارهپاره میشود. اما در این شرایط حساس دولت فقط تا همین حد میتواند به مسایل آموزشی برسد. میگویید سرکها تکهتکهاند و جادههای مهم کشور در وضعیت مفتضحی هستند. میگویند آری، متوجه هستیم. ولی در این شرایط حساس تکلیف شرعی و اخلاقی تکتک شهروندان است که بهجای تمرکز بر وضعیت سرکها و جادهها در برابر دشمن بیرحمی که میخواهد من و تو ما نشویم بسیج شوند. این «شرایط حساس» را کی خلق کرده است؟ دشمن. اگر دشمن خراب کاری نکند و هر روز درد سر تازهیی برای ما نیافریند، شرایط ما این قدر حساس نمیماند.
تنها دولت هم نیست. در سطح روابط شخصی و فردی و خانوادهگی هم «این شرایط حساس» خیلی به کمکمان میآید. رفیقتان کتابی از شما گرفته و هشت ماه است که برش نمیگرداند. میپرسید که آیا کتاب را خوانده است و اصلا قصد دارد بخواند؟ میگوید قربانتان شوم، در این شرایط حساس و پر استرس آدم لقمه را به گوش خود نبرد هم بسیار است. میخواهم کتاب را بخوانم اما شرایط نمیگذارد حواسم را جمع کنم. خانوادههای نزدیک به هم و خویشاوند شش سال است که از کارته سخی به دشت برچی نرفتهاند تا از همدیگر احوالی بگیرند. چرا؟ در این شرایط حساس کی فرصت پیدا میشود که آدم به عزیزان خود برسد؟ نفر از یازده بجهی شب تا چهار صبح در فیسبوک است و لایک میکند و کامنت میگذارد و وقتی بیهوش میشود یعنی به خواب میرود فردایش تا ساعت 5 عصر همانگونه بیهوش میماند. ساعت 5 که بیدار میشود، اولین چیزی که به یادش میآید موبایلاش هست. چرا؟ بهخاطری که در این شرایط حساس آدم باید هر لحظه فیسبوک خود را چک کند تا ببیند در کشور چه اتفاقی افتاده است. وقتی به او میگویند که چرا اینقدر میخوابد، میگوید: «در این شرایط حساس مگر آدم میتواند شبها بخوابد؟».
زنده باد دشمن که با ایجاد این شرایط حساس به همهی ما یاری رسانده است.