نزدیک به دو ماه از حملهی تروریستی خونین بر تظاهرات مسالمتآمیز جنبش روشنایی در دوم اسد سال روان در میدان دهمزنگ گذشت؛ حملهیی که در آن حدود 90 تن کشته و بیشتر از 300 تن زخمی شدند و تعدادی از زخمیها هنوز هم در کابل یا دهلی در بستراند. این حمله که افرادی زیر نام گروه تروریستی داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفتند، برای مردم افغانستان، نهادهای جامعهی مدنی و نهادهای حامی حقوق بشر تکاندهنده و شوکآور بود. حکومت افغانستان پس از این رویداد تروریستی هیأتی را موظف کرد تا چگونگی این رخداد را بررسی کند و نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان نیز اعلام کرد که تحقیقات مستقلانهیی در مورد این رویداد انجام میدهد و جزییات آن را با حکومت افغانستان شریک خواهد کرد. نزدیک به دو ماه از وقوع این رویداد گذشت. هنوز هیچیک از نهادهایی که مسئولیت حقیقتیابی را بر عهده داشتند، نتایج کارشان را اعلام نکردهاند و واکنشها به این رخداد خلاصه شده به صدور اعلامیهها و توظیف هیأت تحقیق.
درحالیکه جنبش روشنایی در ششم میزان یکبار دیگر به جادهها خواهد آمد و دست به تظاهرات نامحدود خواهد زد، دیروز شماری از نهادهای مدنی در کنفرانسی مطبوعاتی از نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان خواست که میان جنبش روشنایی و حکومت وحدت ملی نقش میانجی را بازی کند و برای وادار کردن دو طرف به مذاکره تسهیلگری کند. این نهادها ضمن این خواست از وضعیت موجود وتکرار رویداد دوم اسد بر تظاهرات اعلام شدهی جنبش روشنایی در ششم میزان، ابراز نگرانی کردند.
نهادهای جامعهی مدنی در حالی از وقوع یک رویداد احتمالی و خونین دیگر بر تظاهراتهای مدنی ابراز نگرانی میکنند که بزرگترین تظاهراتهای مدنی و تاریخی افغانستان پس از حملهی تروریستی دوم اسد، در یک بنبست خطرناک قرار دارد. تظاهرات بیستم عقرب سال گذشته، تظاهرات مدنی بزرگ در 27 ثور سال روان و تظاهرات مسالمتآمیز و متفاوت دوم اسد؛ از شاهکارهای اعتراضات مدنی و خیابانی افغانستان بودهاند. مشارکت گستردهی مردم در این تظاهراتها، مسالمتآمیز بودن آنها، حضور گستردهی تحصیلکردگان، جوانان و زنان، نظم و همکاری اعتراضکنندگان با نیروهای امنیتی در تأمین امنیت تظاهرات و اجرای مستقلانهی اعتراض توسط مردم در خیابانها از ویژگیهایی بوده است که باعث شد اکثریت نمایندگیهای سیاسی کشورهای حامی افغانستان و نهادهای بینالمللی از آن بهعنوان یک دستاورد بزرگ حضور 15 سالهیشان در افغاستان یاد کرده و به آن افتخار کنند. همانگونه که رسانههای بینالمللی و نمایندگیهای سیاسی مستقر در افغانستان از اعتراضات خیابانی اخیر بهعنوان یک دستاورد و حتا از آن بهعنوان انقلاب یاد کردند، این تظاهراتها بدون شک برای بسیاری از نمایندگیهای سیاسی خارجی مستقر در افغانستان، در سطح داخلی حمایتهای بیشتری برای توجیه حضورشان در افغانستان را تأمین و با عث جلب رضایت و کمکهای بیشتری برای دوام حضورشان در این کشور شدند.
در حالیکه سفارتخانهها و نهادهای بینالمللی از حضور گستردهی مردم در خیابانها و از مشارکت وسیع و فراگیر جوانان و زنان بهعنوان یکی از دستاوردهای حضورشان در افغانستان یادآوری و استفاده کردند، اینک پس از حملهی تروریستی خونین بر یک تظاهرات مسالمتآمیز و مدنی پرسش اساسی این است که جامعهی جهانی و نهادهای بینالمللی قرار است با آیندهی این دستاوردِ در معرض خطر چهکار کنند؟
نگرانی دیروز نهادهای جامعهی مدنی بیانگر این واقعیت است که حملهی تروریستی بر تظاهرات جنبش روشنایی در دوم اسد، یکی از مهمترین دستاوردهای 15 سال گذشته را در معرض تهدید جدی قرار داده است. این رخداد چند پیامد منفی و ویرانگر بر این دستاورد مشترک مردم، حکومت افغانستان، جامعهی مدنی و جامعهی جهانی بر جا گذاشت. طی چند سال گذشته بارها مردم برای برآورده شدن مطالباتشان بر اساس دستور قانون اساسی و حقوق اساسیشان به تظاهراتهای مسالمتآمیز متوسل شدند و چند تظاهرات بزرگ دو سال اخیر نشان داد که این ظرفیت در دورن مردم تا چه حد پرورده شده است. اما حادثهی تروریستی دوم اسد، باعث شد که بسیاری از شهروندان از متوسل شدن به این حق و این ابزار برای تحقق حقوق اساسی و مطالباتشان دست بکشند و یا حداقل پس از این با نگرانیهای بیشتر در خیابانها حضور یابند. افزون بر این نگرانی در میان تودهی مردم، بسیاریها عامل رخداد دوم اسد و حملهکنندگان بر این رویداد را آنگونه که رسانهها اعلام کردهاند، گروه تروریستی داعش نمیدانند و در این گمان بهسر میبرندکه این حمله توسط حلقاتی غیر از گروههای تروریستی نامدار فعال در افغانستان انجام شده است.
این واقعیتها و تأمل بر این مسـاله که فعالیتهای مدنی، آزادی بیان، تحقق دموکراسی و مردمسالاری پس از حملهی دوم اسد و بنبست موجود میان جنبش روشنایی و حکومت افغانستان آسیبهای فراوانی را متحمل شده و خطر جدی این دستاورد را تهدید میکند، بایستی برای نهادهای بینالمللی و نمایندگیهای سیاسی که از ارزشهای مدنی و جهانشمول، تحقق دموکراسی و مردمسالاری و تأمین آزادی بیان و حقوق بشر حمایت و دفاع میکنند، مسئولیتهای بیشتری خلق کنند و این نهادها باید برای آیندهی این دستاوردها مسئولیتهای بیشتر از صدور یک اعلامیه بر عهده بگیرند.
حکومت وحدت ملی بهرغم اقرار بر اینکه تصمیم تغییر مسیر خط برق 500 کیلوولت نتیجهی فساد و تصمیم مافوق قانون مسئولان شرکت برشنا بوده و خلاف ماسترپلان برق افغانستان، از پاسخ دادن به معترضان واقعی سرباز زده و اعتراضات گسترده و چند ماههی مردم در خیابانها و شبکههای اجتماعی را بیپاسخ گذاشته است. از جانب دیگر معترضان نیز با وجود مبارزه پیگیر و نفسگیر و با آگاهی کامل از اینکه این تصمیم حکومت تبعیضآمیز و ایستادگی بر آن لجوجانه است، تا هنوز از مذاکرهی مستقیم و بدون پیششرط با حکومت سرباز زده و اعلام کردهاند که بار دیگر دست به تظاهرات خواهند زد.
حالا بهرغم این اختلافنظرها بر سر مسیر یک خط برق، واقعیت دیگر این است که یک حملهی تروریستی خونین برای اولین بار در 15 سال گذشته به یکی از مهمترین تظاهراتها بهعنوان یکی از دستاوردهای مهم مردمسالاری و دموکراسی انجام شده و مسئولیت مشترک معترضان و حکومت افغانستان و حتا نیروهای بیطرف برای حفاظت از یک دستاورد مهم پانزده سال گذشته به فراموشی سپرده شده است. در میان این فراموشی، اعتراضات مدنی و متوسل شدن مردم به این حق بهعنوان یکی از راههای ممکن تحقق مطالبات شهروندان ناممکن یا دستکم دشوار میشود.
این وضعیت ایجاب میکند که نهادهای بینالمللی و مشخصاً سازمان ملل متحد بهعنوان نهاد ناظر بر عملکرد دولت افغانستان و وضعیت مردم، وارد مرحلهی مهمی از مسئولیتپذیری شود و نگذارد که تظاهراتهای خیابانی دو سال اخیر بهعنوان مصداقهای تغییر و گذار به یک افغانستان جدید با بمبهای انتحاریها و بیتوجهی دولت بر تأمین امنیت معترضان در خیابانها دفن شوند و مردم و نهادهای مدنی از فعالیتهای تأثیرگذار مدنی و سیاسی که برای تغییر افغانستان مهم و ارزندهاند دست بردارند.
بنبست موجود میان جنبش روشنایی و حکومت افغانستان و بمب منفجر شده در محل یک تظاهرات مسالمتآمیز که جنبش روشنایی برگزار کرده بود، آیندهی هر نوع اعتراض مدنی گسترده با مشارکت وسیع مردم را با خطر مواجه کرده است. بیتوجهی به جنبش روشنایی و خواستههای مردم و مسئولیتگریزی در وضعیت موجود با توجه به انفجار بمب و خطر انحلال تظاهراتهای مدنی، اگر چنانکه با راهاندازی یک تظاهرات دیگر و انفجار دیگر پایان یابد، جامعهی جهانی و مردم افغانستان مردمسالاری و دموکراسی را در افغانستان باختهاند و پس از آن توانایی احیای این نیرو و قدرت را در خیابانها برای مردمسالاری، حقوق بشر، حاکمیت قانون و برابری نخواهند داشت.
بنابراین، بدون در نظرداشت اینکه اکنون طرف حکومت جنبش روشنایی است، نهادهای بینالمللی و مشخصا سازمان ملل متحد بایستی به اینکه قرار است چه چیزی را در افغانستان از دست بدهند بیاندیشند، و اگر این ارزشها برای ملل متحد و آیندهی افغانستان مهم است، دفتر سازمان ملل در افغانستان بایستی با مسئولیتپذیری از تنشِ در حال افزایش میان جنبش روشنایی و هزارهها با حکومت وحدت ملی جلوگیری کند و نگذارد که یک اعتراض مدنی بار دیگر با انتحار بمب تکه و پاره شود. سازمان ملل میتواند بهعنوان میانجی قابل اعتماد و بیطرف از دو طرف برای مذاکره و توافق دعوت و برای رسیدن به یک راهحل تلاش کند.
همچنان معترضان و حکومت افغانستان نیز عین مسئولیت را در قبال این دستاوردها دارند. مشارکت گستردهی مردم در خیابانها برای مطالبات سیاسی و انسانیشان یکی از دستاوردهای مهم برای آیندهی افغانستان است. حکومت نباید با بیتوجهی کامل و طعنسرایی و ناراحتی از این اعتراضات چشمپوشی و معترضان را سرخورده کند. این تظاهراتها هرچند که برای وادارکردن حکومت برای رسیدگی به یک خواست است، اما این خواست برای افغانستان و رفاه مردم و تأمین منافع ملی است. و مهمتر از آن این مارش عظیم مردمی یکی از دستاوردهای مهم و قدرتهای رایگان حکومت است که باید از آن پاسداری و حفاظت شود. حکومت و مسئولین تصمیمگیرنده در جنبش روشنایی باید به این فکر کنند که پس از رویداد خونین دوم اسد یکی از دستاوردهای مشترک مردم را دارند از دست میدهند و این از دست دادن برای همه پیامد منفی و نگرانکننده دارد. بنابراین، دو طرف با توجه به وضعیت کنونی که از یک طرف امنیت شهروندان به تاری بند است و از جانب دیگر دوام حکومت و ثبات سیاسی افغانستان در معرض تهدید است، عرصه را برای یکدیگر تنگ و ناخوشایند نسازند.