به کجا فرار کنیم که شرتان نرسد؟ (نامه‌ی یک پناهجو)

رییس صاحب جمهور آقای اشرف غنی، رییس صاحب اجرائیه آقای عبدالله، وزیر صاحب امور مهاجرین آقای سید حسین عالمی بلخی، وزیر صاحب امور خارجه آقای صلاح‌الدین ربانی و تمام بزرگواران افغانستان که بر گرده‌ی ما سوارید و اعتراض دارید که خوب سواری نمی‌دهیم، السلام علیکم و رحمته‌الله و برکاته!
بدون هیچ مقدمه‌یی، شروع می‌کنم از این‌که چرا وطنم را ترک کردم و با چه پیش‌فرضی به دنبال پناهندگی هستم.
من در افغانستان متولد شدم. در یکی از ولسوالی‌های دورافتاده از کابل، بزرگ شدم. مکتب رفتم و به دانشگاه آمدم. فارغ شدم و به دنبال کار گشتم. خانواده‌ی فقیری دارم، زمینی که در دل کوه برای کشت و زراعت آماده کرده‌ایم، وسعتش به اندازه‌ی یک هزارم زمینی که شما دارید، نمی‌رسد. چهار سال دنبال کار گشتم، اما هم‌چنان بیکار بودم. فقر بلای نازل شده از آسمان نبود که یخن مرا گرفته باشد. فقر نتیجه‌ی بازی‌های سیاسی و نگاه‌های قومی در افغانستان است.
آقای رییس‌جمهور! می‌خواهی بدانی چرا هیچ‌وقت شغلی نیافتم؟ چون به هر آدرسی که مراجعه کردم، قبل از این‌که مرا محک بزند یا چیزی بپرسد، حکم کرد که واجد شرایط نیستم. برای هر بستی که فورمه پر کردم، گم شد. به هر دروازه‌ی باز که رفتم، بسته شد. من سرمایه‌یی نداشتم که کار و کسبی راه‌اندازی می‌کردم. خودم هم نمی‌دانم چرا این‌همه اتفاق بد برای من رخ داد. در بدل، تعدادی از هم‌صنفی‌های دوران دانشگاهم که همه با لابی‌گری و واسطه‌بازی امتحان‌ها را پاس می‌کردند و تا هنوز که هنوز است، درست نوشتن را بلد نیستند، اکنون در بهترین بست‌ها شاغل‌اند. اکنون برای خیلی از مسأله‌ها تصمیم می‌گیرند. آن‌ها در فهم مسایل بهتر از من نبودند اما آن‌ها حامی داشتند و من نداشتم. چنین شد که من در طول چهار سال، به شغلی دست نیافتم و کلافه شدم.
آقای رییس‌جمهور! بعد از آن همه سرگردانی خودم و امیدواری خانواده‌ام به من که از دانشگاه فارغ شده بودم و باید دست آن‌ها را می‌گرفتم، تصمیم گرفتم به‌دنبال نان در کشوری دیگری بگردم. من از اول می‌دانستم زندگی در کشورهای دیگر، به مراتب سخت‌تر از افغانستان است. من می‌دانم که این‌جا باید ده برابر بیشتر تلاش کنم، جان بکنم تا لقمه نانی برای خودم و فامیلم آماده کنم. اما بازهم آمدم و تنها چیزی که مرا وادار به ترک وطن و جست‌وجوی پناهندگی می‌کرد، این بود که بیرون از افغانستان و کشورهای مثل افغانستان که در دام بازی‌های قومی گرفتاراند، همیشه فرصت برای تلاش است. درست برعکس وطنم که همه‌ی تلاش‌ها برای از بین بردن فرصت‌ها است.
حالا با تمام این‌ها، شما می‌خواهید ما را برگردانید. در رسانه‌ها اعلام می‌کنید که آغوش‌تان به‌روی ما باز است. اما آیا واقعاً چنین است؟ نخیر! شما نگران ما نیستید، نگران کمک‌ها هستید. کمک‌هایی‌که برای همه‌ی افغانستان‌اند اما هیچ‌وقت از خزانه‌ی مقامات دولتی بیرون نمی‌روند.
آقای رییس‌جمهور و رییس اجرائیه و باقی مقامات محترم افغانستان! من فرار کردم که در گوشه‌یی از این دنیا از شر بازی‌های شما رهایی یابم. اما شما حتا این‌جا هم راحتم نمی‌گذارید. اگر واقعاً به فکر مردم افغانستان‌اید، به فکر آن‌هایی باشید که هنوز مجبور به ترک وطن نشده‌اند. هنوز راه خطرناک مهاجرت و پناهجویی را برنگزیده‌اند. من می‌دانم و شما نیز می‌دانید که جوانان بسیاری در وضعیت جاری کلافه و سرخورده‌اند و هر آن ممکن است راه مهاجرت را در پیش گیرند، لطفاً دست آن‌ها را بگیرید. غم ما را نداشته باشید. می‌دانم غم ما را ندارید و کل غم‌تان پول است. می‌دانم این توقع از شما احمقانه است، اما ناچارم!
آقای رییس‌جمهور! واقعیت‌ها را نادیده نگیر! افغانستان آماده‌ی پذیرش هشتادهزار مهاجر از کشورهای اروپایی نیست، بی‌خود جهانیان را فریب نده! ما را بگذار این‌جا تلاش کنیم، مسأله بیاموزیم و اگر روزی افغانستان به ما نیاز پیدا کرد، با دست پر و بازوان توانا برگردیم. مهر وطن از دل ما نرفته و نخواهد رفت و ما همیشه افغان خواهیم ماند.
آقای رییس‌جمهور! می‌دانم این حرف‌ها از نظر شما حرف‌های مفت است. پس لااقل جایی در این دنیا آدرس بده که شرتان به ما نرسد و ما به آن‌جا فرار کنیم. جایی که خبری از طالب، سیاست‌مدارهای قومی، رهبران قومی، فرصت‌های قومی، دشمنی‌های قومی در آن نباشد و ما از بازی‌های کثیف قومی در امان باشیم!

دیدگاه‌های شما
  1. سلام
    کشور ما با مشکلات زیادی رو به رو است جنگ. فساد اداری. قومیت گرایی. نبود کار و… اما بیایید به جای این همه تاسف و وبه زبان آوردن مشکلات قدمی برا خدمت به کشورمان برداریم.
    از این مشکلات عبرت بگیریم وبرای اینده بیشتر تلاش کنیم.

  2. در وطنی که جوانان بعد از ختمی تحصیل معتاد به موادی مخدر و یا گشته شود آینده ی نمیبینم با آنهم تا زنده ام به افغان بودن افتخار میکنم.
    به امیدی روزی که افغانستان خالی از این همه بدبختی،نا امنی،زورگوی،فقر،نجادپرستی،رشوه‌خواری،واسطه بازی،فسادهای داخلی و خارجی شود واما از فضای آن بهره مند شویم.

  3. ما افغان هستم ، و بنام افغان یاد میشویم ، اگر یک ریس جمهور کشور شرش ‌‌‌به تو نرسد خی به کی برسد ؟
    تو از اصلیت خود نمیتوانی چشم پوشی کنی ، افغان هستی افغان میمانی به نام افغان ازیری خاک میشی ،
    من خودم یک پناهجو هستم ، اما به افغانی بودن خود افتخار میکنم ، و هیچ وقت اصلیت خود را فراموش نمیکنم ، هوس و حیش خود را چرا به گردن دیگه کسها بی اندازیم ، بخدا قسم مهاجرین افغان همگی شان بخاطر پول مفت و از دست بیکاری فرار کرده ، نه بخاطر کدام چیز دیگه ،

  4. سلام و عرض احترامات …!!
    تا جایی که من میخواهم حرف های دلم را راجع به کشورم درج کنم این است که من از کودکی خیلی آرزو ها داشتم و تا حال هم دارم ولی بدبختانه وطنم با چالشی روبرو هست که روز به روز آرزو ها و رویا هایم کم کم از بین میروند .
    آقای اشرف غنی و عبدالله عبدالله پیش از اینکه بالای کرسی ریاست بنشینند خیلی ها برای مردم تبلیغاتی میکردند که اگر به قدرت برسند چی خدماتی برای مردم انجام خواهند داد اما … چیشد این همه گفته ها …؟؟؟
    اگر از یک بُعد ببینیم در هیچ کشوری در هیچ قانونی و در هیچ مملکتی ما دو تا ریس جمهور نداریم و این کار کاملاََ از هر نگاه اشتباه بنظر میرسد خوب بهر صورت .
    کشور های دیگر یک ریس جمهور دارند امنیت به بهترین وجه موجود است حق و حقوق همه داده میشود وقتی کشور ما دو ریس جمهور دارد باید کارهایشان بهتر از کشور های دیگر پیش برود اما …..
    اما خوشبختانه ریس جمهوران ما چیکار میکنند ؟؟
    خوشگزرانی خوردن غذای هفت رنگ و …..
    پس ما وقتی دو ریس جمهور داریم وضع ما اینقدر خراب است اگر یکی شود چی ؟؟
    وای ع و غ خیلی هوشیار هستند .
    ریس جمهور کشور های دیگه با گُل و سبزه کشور شانرا تزٸین میکنند اما از ما با خون و تکه های گوشت همشهری ما ، کشور های دیگر با خنده صبح را اآغاز میکنند اما ما با شنیدن اعلان شهید و فاتحه .
    پس ما از دو ع و غ چی توقع داشته باشیم ؟
    وقت اینها که به عیاشی میگذرد به سرزمین شان نظر شان نمیفتذ .
    در آخر میخواهم بگویم به امید روزی که وطن ما از هرگونه جنجالی پاک شود مردم ما زنده گی آرام داشته باشند .
    اگر کدام بی احترامی از من سر زده باشد از بزرگواری تان عفو کنید .
    با احترام .

  5. طرز تشکیل و ساختار حکومت وحدت ملی مخالف قانون اساسی به وجود آمده با وجود آن هم در زمان انتخابات خصوصآ آن دو تیم برنده (تحول و تداوم و اصلاحات و همگرایی)که امروز بنا به دلیل در رآس حکومت قرار گرفت و تمام جهانیان وضعیت افغانستان را میبند که همه روزه مردم به خاک و خون کشیده میشود از دست فقر داد میزند همه مجبور شدند که که بخاطر امنیت از جان شان امنیت از مال شان و امنیت از ناموس شان جان خود را به خطر انداخته فرار از کشئر کند

    1. اگر دو خدا باشد جهان به هم می پاشید
      من برای اولین بار است یک کشور دو رئیس جمهور. ما نقاط افغانستان را داریم که در 15 سال گذشته تحت قلمرو حکمت مرگزی نبوده .
      مهاجرین افغان بخاطر نان نمی آید هر مهاجر که تا این جاه رسیدن هر نفر ده هزار دالر مصرف کردن که مصرف سه سال یک نفر است .این ها جانشان در معرض خطر قرار داشته که وطن را ترک کرده اینها هر کدام شان لیسانس و ماستری دارد .
      برگرداند مهاجرین یک بحران اقتصادی و جانی به دولت افغانستان و به مردم افغانستان است روزانه هزاران نفر از پاکستان و ایران رد مرز میشه جامعه جهانی بروید از سر نوشت آنها سر بزنید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *