انواع دشمن برای قندوز

با توجه به خطرهای آشکار دشمن، اقدامات مبهم دولت و نتیجه‌ی خونبار قندوز، می‌توان چند نوع دشمن را در قندوز از هم تفکیک کرد.
یک؛ گروه مسلحی به‌نام طالب که یک‌دفعه پارسال بر قندوز حمله‌ور شد و شهر را سقوط دادد. هرچند مقامات محلی قندوز موفق شدند از این جنگ موفقانه فرار کنند، اما گفته می‌شود که تجهیزات سنگین نظامی به‌جامانده در قندوز، به‌طور وحشیانه به‌دست طالبان افتادند و طالبان آن‌ها را در خانه‌های امن خویش منتقل کردند. حکومت بعد از چند روز ابتکار عمل را به‌دست گرفت و ظرف دو هفته، طالبان را از شهر قندوز بیرون راند. به‌قول یکی از مسئولین، طالبان یک عادت بد دارند که در شهر طالب‌اند، اما وقتی آن‌ها را از شهر می‌دوانی و بیرون می‌کنی، می‌بینی که دیگر طالب نیستند. بیل به دست‌شان قرار مشغول زراعت و افزایش تولیدات وطن‌اند. امسال نیز همان طالبان پارسال آمدند و خودتان خبر دارید که چه فاجعه‌یی را در قندوز به‌بار آورده‌اند.
دو؛ اگر متوجه باشید هر باری که مردم از حضور طالبان و گروه‌های مسلح در اطراف شهر قندوز یا هلمند یا بغلان ابراز نگرانی کردند، تعدادی از مقامات مسئول، به‌ویژه سخن‌گویان و معاونین سخن‌گویان به خشم آمدند و گفتند که این مردم درک درستی از اوضاع ندارند و ناخواسته به تریبیون دشمن تبدیل شده‌اند. هرچه مردم ویدیوی طالبان و تصاویرشان را سند آوردند، قبول نکردند. رسانه‌ها را هم متهم به شایعه‌پراکنی کردند. حتا برای یک‌بار هم حاضر نشدند خطرهای شدیداً آشکار را بررسی کنند. در نتیجه آن‌چه اکنون در قندوز جریان دارد، نتیجه‌ی نادیده گرفتن خطر و بی‌اساس خواندن نگرانی‌های مردم و گزارش‌های رسانه‌ها از سوی همین بزرگواران است. پس آن‌هایی که از آدرس حکومت به نگرانی‌ها توجه نمی‌کنند، اگر دشمن حکومت و نظام نباشند، دشمن مردم است. البته که لباس دوستی این دشمنان گرامی شیک و خوش‌رنگ است.
سه؛ گروه سوم که یک تار مو از دشمن کمی ندارد، گروه حاکم در محل است. به‌عنوان مثال، والی صاحب قندوز و مسئولین تحت امرش. وقتی والی یک حکومت کشتار مردم را خواست خداوند بخواند، باید با عجله وضو گرفت و فاتحه‌ی آن ولایت را خواند. مخصوصاً اگر این والی نماینده‌ی مورد اعتماد رییس‌جمهور هم باشد. در چنین یک حالتی، نماینده‌های حکومت نیز در صف دشمنان مردم قرار می‌گیرند، هرچند که آن‌ها جزء حکومت‌اند.
چهار؛ بدبختانه شمار دشمنان مردم به طالبان، نماینده‌گان حکومت که کشتار مردم را از طرف خداوند می‌دانند و سخن‌گویانی که نگرانی‌های مردم را تبلیغ به نفع دشمن تلقی می‌کنند، خلاصه نمی‌شود. بلکه شامل آن‌هایی‌که نه طالب‌اند، نه سخن‌گویان حکومت و نه مقامات محلی نیز می‌شوند و این‌ها کسانی‌اند که برای طالبان نان و مکان فراهم کرده و آن‌ها را در آسان‌تر سقوط دادن شهر راهنمایی می‌کنند.
پنج؛ هرچند علما راجع به این دسته اختلاف‌نظر دارند اما تعدادی از علمای جید کشور به این عقیده هستند که هیأت حقیقت‌یاب قندوز که پارسال بعد از بازپس‌گیری قندوز از طالبان به این شهر اعزام شدند و تحقیق کردند و نتیجه تحقیق خویش را قورت دادند نیز جزء دشمنان مردم محسوب می‌شوند که خواسته یا ناخواسته، فهمیده یا نفهمیده به طالبان در خلق جنایت دوباره کمک کرده‌اند. به این معنا که این هیأت یا هیچ حقیقتی را نیافته یا هم اگر یافته، دیده که غیر از طالبان بزرگواران بسیاری از درون حکومت در سقوط قندوز مقصراند و آن را پنهان کرده‌اند. چنین شده که همان بزرگواران درون حکومت، یک‌بار دیگر در خلق فاجعه در قندوز، خدمت شایان بکنند.
خود حکومت، مردم و جامعه‌ی جهانی به این باوراند که حکومت افغانستان توانایی مقابله با دشمن و شکست دادن آن‌ها را دارند. بلی که دارد، به شرطی که در قدم اول نگرانی‌های مردم و شواهد حضور دشمن در یک محل را جدی بگیرد و قبل از این‌که شهری یا ولایتی سقوط کند، به خطرهای بسیار آشکار رسیده‌گی کند. نه این‌که با اقدامات مبهم، نظیر بی‌اساس خواندن نگرانی‌های مردم، ارسال کمک‌هایی که هرگز به مقصد نمی‌رسد یا وعده‌ی ارسال کمک برای دشمن فرصت حمله و پیروزی را فراهم کنند. امیدوارم دشمنانی که از قید قلم باقی‌مانده ناراحت نشوند چون من هنوز نشناخته‌ام‌شان. مثلاً آن رییس پارلمان که از صلح با حکمتیار چنان سرمست است که سقوط قندوز اصلاً برایش مسأله نیست.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *