تا فاجعه

این یادداشت در پیوند با مراسم محرم و عاشورا در سال‌های قبل نوشته شده بود. ظاهرا فاصله‌ی ما با فاجعه‌یی که در این یادداشت ذکر شده بود، امروز از هر زمان دیگری کمتر شده است:
در افغانستان، پیروان دو مذهب بزرگ تسنن و تشیع معمولا به خانواده‌ی پیامبر اسلام که می‌رسند، با هم‌دیگر مدارا می‌کنند. گویی هردو می‌دانند که آن‌ کس که به خانواده‌ی پیامبر اسلام مهر بورزد، مسلمان و مؤمن است و نمی‌توان به‌‌راحتی او را از خود راند. یکی از نمونه‌های بارز این به‌هم رسیدن، ایام محرم و عزاداری به‌خاطر رویداد غم‌انگیز کربلاست. هرچند عزاداری در ماه محرم به‌طور کلی یکی از شاخصه‌های مذهب تشیع تلقی می‌شود، سنی‌ها نیز خود را در این ماه عزادار می‌دانند و از راه‌های گوناگون نشان می‌دهند که از آن‌چه در کربلا بر خانواده‌ی پیامبر رفت، ناراحت و بیزاراند. به همین خاطر، وقتی که ماه محرم می‌رسد، کسی احساس نمی‌کند که اهل تسنن افغانستان از فرارسیدن این ماه، دلگیر و ملول شوند. یعنی آن حس مشترکِ «این غم همه‌ی ماست»، در ایام محرم این امکان را فراهم می‌آورد که اقلیت شیعه‌ی افغانستان بتواند به‌راحتی در این ماه عزاداری کند.
اما به نظر می‌رسد که عزاداری شیعیان در ماه محرم رفته-رفته به‌دست افراطیانِ جدایی‌طلب به فرصتی برای بیگانه شدن از بافت سنتی جامعه‌ی افغانستان تبدیل می‌شود. افراطی‌ها سعی می‌کنند مراسم عزاداری محرم و عاشورا در کابل به گونه‌یی برگزار شود که هر سال نشانه‌های بیشتری از تمایز میان سنی و شیعه داشته باشد. روندی آغاز شده است که هدف از آن «تخصیص» بخشیدن عزاداری به شیعیان است. هر سال بر غلظت نشانه‌های این تخصیص افزوده می‌شود. نحوه‌ی برگزار کردن مراسم عزاداری طوری پیچیده و تخصصی می‌شود که دیگر سنی‌ها نتوانند در آن مشارکت کنند و سرانجام به‌جایی برسند که بگویند، «این مراسم از ما نیست و به ما ربطی ندارد». این همان چیزی است که افراطیان داخلی و کارگزاران ایدیولوژیک نظام‌های مذهبی خودکامه‌ی منطقه، نظیر ایران و عربستان، می‌خواهند. بیگانگی و «دیگر» شدن سنی‌ها و شیعیان برای هم‌دیگر از این طریق ممکن می‌شود که پیروان این دو مذهب نتوانند در تجربه‌های مشترک از دین‌داری هم‌دیگر مشارکت کنند. وقتی که این بیگانگی جدی و حاد شود، آن‌گاه نوبت به تخاصمِ فیزیکی و رودررو می‌رسد.
ظاهرا رهبران مذهبی اهل تشیع در افغانستان وقتی که می‌بینند شیعیان مراسم عزاداری محرم را به اصطلاح خیلی «باشکوه» برگزار می‌کنند، خوش‌حال می‌شوند. اما واقعیت آن است که از این تجلیل‌های باشکوه تا شعله‌ور شدن نزاع‌های خونین فرقه‌یی، فاصله‌ی کوتاهی مانده است. اگر این رهبران واقعا «خردمند»اند، حالا زمان آن است که دست به‌کار شوند و تا فاجعه‌ بی‌برگشت نشده، در میان مردم بروند و سعی کنند از جنبه‌های بیگانه‌ساز مراسم عزاداری بکاهند. آخر، عزاداری عزاداری است و نه جشنِ مردم‌آزاری.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *