شوربای تناقض

اگر کسی بگوید «من صددرصد طرفدار مشارکت کامل زنان در تمام سطوح امور حکومتی هستم»، شما می‌توانید از او بپرسید: «آیا در دولت بعدی شما از وزیر شدن تعدادی از زنان حمایت می‌کنید؟». اگر جواب آن فرد به این سوال شما این باشد که «نه، به هیچ‌وجه. من صددرصد مخالف وزیر شدن زنان هستم»، آن‌گاه شما با چیزی روبه‌رو می‌شوید به‌نام «تناقض».
چیزهای بسیاری هستند که می‌توانند سخن یا موضع کسی را بی‌اعتبار کنند. اما در میان این بی‌اعتبارکننده‌ها تناقض جایگاه ویژه‌یی دارد. وقتی‌که روشن می‌شود که کسی تناقض‌گویی می‌کند، کسانی که شاهد تناقض‌گویی او هستند می‌بینند که آن فرد در واقع نیازی به مخالف ندارد. خودش مخالف خود هست. شاید به همین خاطر است که تناقض بسیار ویرانگر است. وقتی‌که شما دچار تناقض‌گویی می‌شوید، کسی می‌تواند به شما بگوید: «وقتی که خودت با موضع خودت مخالفی، چون امکان ندارد هر دو موضع متناقض‌ات درست باشند، آن‌وقت ما چه‌گونه از تو حمایت کنیم؟».

اما رهایی از تناقض امکان دارد. نه از این طریق که شما دو موضع متناقض را در گفتار و استدلال خود کشف کنید و از یکی از آن مواضع دست بردارید تا تناقض رفع شود. نه، منظور من از این‌گونه رفع تناقض نیست. منظور من راه‌حل دیگری است:
اگر در افغانستان هستید، می‌توانید گفتارها و مواضع متناقض خود را در دیگ ِ قومیت بیندازید تا با هم بجوشند و حل شوند. به این شرح: مثلا فرض کنید که شما به‌شدت طرفدار اصلاحات شاه امان‌الله هستید (و به همین خاطر دوره‌ی حکومت امانی را ستایش می‌کنید) و در عین‌حال از کسی که حکومت او را برانداخت حمایت می‌کنید. در چنین حالتی، اگر بگویید که طرفداری همزمان‌تان از امان‌الله و مخالفین او موضع معقولی است، کسی این را از شما نمی‌پذیرد. اما اگر بگویید که موضع قومی‌تان چنین چیزی است، مردم فورا درک‌تان می‌کنند! تناقض از میان بر می‌خیزد!
بر پا کردن منار ِ بزرگداشت از نادرخان هم همین‌طور است. اگر امان‌الله – به نظر شما- استقلال افغانستان را تامین کرد و نادرخان آن استقلال را دوباره قربانی برنامه‌های انگلیس‌ها کرد، شما نمی‌توانید مدافع هر دو شاه باشید. اما می‌توانید باشید! این دو موضع را در دیگ ِ قوم‌گرایی بیندازید و بگذارید لحظه‌یی بجوشند. شوربای تناقض شوربای بامز‌ه‌‌یی است. امتحان کنید.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *