مصاحبه با خودش

بالاخره تلفن را برداشت. گفتم ببخشید شما کی هستید؟ گفت: خودش. گفتم خودش کیست؟ گفت کسی که شما با خودش به تماس شدید. گفتم می‌توانم بپرسم شما چه‌کاره‌اید؟ گفتم ببخشید مزاحم شما شدم، من می‌خواستم با یکی از مقامات مسئول حکومت وحدت ملی به تماش شوم. گفت: خودش است. حرف‌تان را بفیرید. پرسیدم ببخشید چه گفتید؟ گفت: در بخش امنیت کشور، حرف گفته نمی‌شود، فیر می‌شوید. حالا فیر می‌کنید یا…
نه نه قطع نکن. من چند سوال داشتم اگر امکان داشته باشد فیر کنم. گفت: بسم‌الله
چنین شد که مصاحبه‌ی ما با خودش به‌شکل ذیل شروع شد:
ما: اول می‌خواهم جنرال صاحب دوستم را فیر کنم. ایشان اخیراً گفته که تلاش‌ها جریان دارد تا بهار آینده حدود هفت‌هزار جنگجوی داعش در شمال کشور جابه‌جا شود، شما چه نظر دارید؟
خودش: کم گفته. هفت هزار نیست. شاید سیزده یا چهارده هزار شود.
ما: یعنی شما سخن آقای دوستم را تایید می‌کنید؟
خودش: نه. گفتم که هفت هزار نیست. این به معنای تایید است یا رد؟
ما: مچُم والله…
خودش: صحیح فیر کن. این یکی شک کرد. بگو رد کردی!
ما: بعضی‌ها معتقدند که داعش اصلاً در افغانستان وجود ندارد و صرفاً یک آدرس است که تعدادی از برادران کارها و معاملات خونین‌شان را به نام آن انجام می‌دهند. نظر شما چیست؟
خودش: حتماً وجود دارد. امکان ندارد وجود نداشته باشند.
ما: به هر صورت، وزارت دفاع تایید کرده که تجهیزات زرهی به‌دست طالبان افتاده، شما از این بابت نگران نیستید؟
خودش: نه. تجهیزات زرهی است، اتمی که نیست.
ما: فکر کنم حکومت امسال را سال سرکوب طالبان نامیده است، درست است؟
خودش: نه! طالبان امسال را سال سرکوب حکومت نامیده بودند. مگر از حملات گسترده‌ی‌شان نمی‌فهمید؟
ما: حکومت امسال را چه نامیده؟
خودش: سال دفاع از حقوق خبرنگاران و چه‌گونگی دسترسی به معلومات.
ما: اگر ناراحت نمی‌شوید بازهم از جنرال دوستم بپرسم…
خودش: لازم نیست. جنرال دوستم در غورماچ است. ساعتش تیر است.
ما: من می‌خواستم بپرسم که اگر اختیار کامل به جنرال دوستم بدهید آیا می‌تواند طالبان را نابود کند؟
خودش: جنرال دوستم دیگه جنرال دوستم نیست. جنرال کیستم است.
ما: جنرال کیستم؟ منظورتان چیست؟
خودش: تلویزیون تماشا می‌کنی؟
ما: آری
خودش: خوب صحیح سیل کن. هر چند وقت بعد به تلویزیون‌ها می‌گوید من کیستم؟ من معاول اول رییس‌جمهورم، چه رقمم؟ امضایم نمی‌چله. چه فایده…
ما: تصور عمومی این بود که آقای رییس‌جمهور والی قندوز را تنبیه کند، چه شد؟
خودش: تصور عمومی است دیگه. قبل از انتخابات همین تصور عمومی این بود که کار زیاد شود، امنیت خوب شود، فساد کم شود، وحدت ملی بیاید. اما دیدی که تصور عمومی غلط بود.
ما: تعدادی از وکلای پارلمان خواهان محاکمه‌ی فرمانده گارنیزیون کابل شده‌اند. چه پاسخی برای آن‌ها دارید؟
خودش: لازم نیست پاسخی داشته باشیم.
ما: یعنی چه؟
خودش: یعنی این‌که قوماندان صاحب احمدزی! چرتت خراب نباشه.
ما: به‌عنوان آخرین سوال، ببخشید به‌عنوان آخرین فیر، حکومت برای جلوگیری از جابه‌جایی داعش در شمال چه برنامه دارد؟
خودش: اطمینان کامل می‌دهیم که اگر داعش در شمال جابه‌جا شد، ما آماده‌گی کامل برای سرکوب و جلوگیری از سقوط ولایت‌ها و ولسوالی‌ها به‌دست داعش داریم.
ما: آها… تشکر از این‌که وقت‌تان را در اختیار ما گذاشتید.
خودش: هههههههههه… هی رفیق! مه غیاث هستم. خواستم کمی اذیتت کنم.
ما: ای نامرد جوالی! مگر دستم به تو نرسد…. کجایی؟
غیاث: نزدیکی‌ها رسیده‌ام. حالی میایم. خدا حافظ!

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *