با اینکه هند و ایالات متحده، برای یک بار، در افغانستان همسو شدهاند، اما این خطر واقعی وجود دارد که توسط پاکستان غافلگیر شوند
دِ وایر / اناند ارنی و پرانی کوتاستین
ترجمه: حمید مهدوی
بخش اول:
از دید پاکستان، سال 2016 برای روابط این کشور با همسایهی غربیاش یک سال پر سروصدایی بوده است. نخست اینکه گروه هماهنگی چهارجانبه به رهبری پاکستان که هدف آن جمع کردن ایالات متحده و چین در کنار افغانستان و بیرون نگهداشتن هند بود، به نتیجهیی دست نیافت. سپس، در حالیکه ترتیبات جدیدی بین افغانستان، هند و ایالات متحده بهشکل گفتوگوهای سهجانبه شکل گرفت، پاکستان شدیدا اعتراض کرد. در حالیکه معادلات جدیدی در سطح دیپلماتیک فرمولبندی شد، وضعیت در خط دیورند بدتر شد و نقاط مرزی ترانزیتی میان پاکستان و افغانستان در تورخم و چمن چندین دوره مسدود شدند، چیزی که حکومت افغانستان را خشمگین ساخت و همچنین بر معیشت مردم در دو طرف تاثیر منفی گذاشت.
اساسا، پاکستان باید با یک رشته از مسائل ناخوشایند در جبههی غربش مواجهه میکرد. با استفاده از این مسأله بهعنوان یک پسزمینه، حالا لحظه مناسب است تا تجزیه و تحلیل کنیم که پاکستان برای بهدست آوردن دوبارهی زمینههای از دسترفته چهکار خواهد کرد. این تحلیل نهتنها برای افغانستان مهم است، بلکه برای هند و ایالات متحده، دو بازیگر قدرتمند در منطقه که احتمالا برای نخستینبار در افغانستان همسواند نیز مهم است.
اولین گزینه برای پاکستان رویکرد «خاموشی و عدم دخالت» خواهد بود – اینکه یک سیاست انتظار و تماشا را در پیش بگیرد و قبل از راهاندازی تهاجم خودش، بگذارد گفتوگوهای سهجانبه دچار مشکل شود. خوبیهای این گزینه هرچه باشد، آنچه که هزینههای یکجا شدن افغانستان، هند و ایالات متحده پنداشته میشود احتمالا پاکستان را وادار خواهد کرد تا پاسخ قاطعتری بدهد تا «خاموشی و عدم دخالت». با توجه به اینکه «خاموشی و عدم دخالت» برای دولتی که همیشه سعی کرده است خودش را در افغانستان تحمیل کند ناخوشآیند است، پاکستان چگونه عکسالعمل نشان خواهد داد؟ واضحترین گزینه این خواهد بود که عمدا گفتوگوهای سهجانبه را تخریب کند. در واقع، سخن از عناصر چنین تلاشی هماکنون کمکم به گوش میرسد. مشاهد حسین، فرستادهی ویژهی پاکستان، که در 6 ماه اکتوبر در مرکز استیمسون صحبت میکرد هشدار داد که صلح در افغانستاان در گرو حل مسألهی کشمیر است. مشاهد تاکید کرد که «راه صلح در کابل از کشمیر میگذرد، به اینمعنا که وقتی از صلح حرف میزنید، نمیتوانید صلح را به بخشها و کتگوریها تقسیم کرده و بخشی را جدا سازید… خوب شما میتوانید در کابل صلح داشته باشید و بگذارید کشمیر بسوزد. این اتفاق نخواهد افتاد». نکتهسازی نهچندان ظریف در اینجا این است که پاکستان بهدنبال آن خواهد بود تا با ارتباط دادن حل مسألهی کشمیر با صلح در افغانستان هند را بخشی از مشکل بسازد و تا زمانیکه این اتفاق بیافتد، بهطور فعال آنهایی را حمایت کند که مخالف گفتوگوهای صلح در افغانستان هستند. جزء دیگر این تلاش برای قراردادن موانع بر سر راه گفتوگوهای سهجانبه این است که از هیاهوی آنها با استفاده از زور حمایت کند. این امر در تهاجم دوم طالبان بر قندوز در فاصلهی 12 ماه بهخوبی مشهود است. قندوز، ولایت و شهر پشتوننشین، توسط مناطق اکثرا تاجیکنشین احاطه شده است و در نتیجه بهخوبی قابل درک است که حفظ این منطقه برای مدت طولانی توسط طالبان دشوار است، حتا اگر آنها این منطقه را موفقانه تصرف کنند. نکتهی این حملات مکرر این است تا نشان بدهند که طالبان هنوز چنان قدرت دارند که از نیروهای مسلح افغانستان، باوجود حضور امریکاییها در قندوز، برتری بجویند.
حتا فراتر از قندوز، ظاهرا فعالیت در امتداد خط دیورند، جاییکه طالبانِ مورد حمایت پاکستان ظرفیت حفظ مناطق تصرف شده را دارند، از سر گرفته شده است. در سال 2016، کابل کنترل 16 ولسوالی دیگر از جمله بیش از 400 ولسوالی را از دست داد، اکثرا در جنوب و شرق در امتداد خط دیورند. بخش بزرگ جنگ در هلمند در جنوب، ننگرهار در شرق و غربی در جنوب شرق (در امتداد خط دیورند) و قندوز در شمال متمرکز شده است.
رویکرد دیگر پاکستان این بوده است که با استفاده از کنترلش بر مسیرهای تجارتی فشار را بر افغانستان افزایش بدهد. در ولایت ننگرهار، نقطهی مرزی تورخم، جاییکه روزانه هزاران تن از مردم و وسایط نقلیه از آن عبور میکند، بهدنبال درگیری مرزبانان افغان و پاکستانی برای بیش از یک هفته مسدود ماند. این خشونت شاهد چهار کشته و چندین زخمی بود و عامل آن اعمار یک پاسگاه مرزی توسط پاکستان، در طرف خودش، بود که پاکستان ادعا میکند حقش است و هدف آن بررسی رفتوآمد غیرمنظم افراد از مرز است.
ادامه دارد…