شرکت برشنا دیروز نام تعدادی از بینوایان و فقیرهای شهر کابل را اعلام کرد که پول برق خویش را نپرداختهاند. بهطور مثال استاد عبدالرب رسول سیاف و سه ارجمند بزرگوارش، استاد محمد کریم خلیلی، جنرال صاحب عبدالرشید دوستم، حاجی الماس زاهد مشاور برحال رییسجمهور، سید منصور نادری قبلگاه محترم وزیر شهرسازی، نجیبالله کابلی، وکیل صاحب لالی حمیدزی، تانک تیل ولد ملا ترهخیل و شماری دیگر از غریبغربههای کابل.
شرکت برشنا گفته که لین برقشان را قطع کردهایم، زور دارند، شیر واری دوباره وصل میکنیم. ما هم تلاش کردیم دلیل نپرداختن صرفیهی برق را جویا شویم. بعضیهایشان جواب دادند، بعضیهایشان نه. آنهاییکه جواب دادند، قرار ذیل فرمودند.
از یکی از رهبران جهاد که همیشه یک تیلر ثمرهی جهاد را زیر بغل دارد پرسیدیم که استاد چرا پول برق را تحویل نمیدهید؟
در جواب گفت: اعوذ بالله من الشیطن الرجیمط بسم الله الرحمن الرحیم. اما بعد قالالله تعالی فی کتابه الکریم (و تعاونو علی البر و التقوی و لاتعاونو علی الاثم و العدوانج واتقو الله ان الله شدیدالعقاب). به هیچ کسی اجازه نمیدهیم افتخارات جهاد افغانستان را نادیده بگیرد. جهاد افغانستان نهتنها برای افغانستان که برای کل بشر درس آزادی داد. من از همین تریبون اعلام میکنم که تروریستان به حکم خدا و شریعت محمد (ص) از دین خارجاند…
– ببخشید استاد! آنچه را شما میگویید درست، ولی چه ربطی به نپرداختن پول برق دارد؟
من از همینجا اعلام میکنم اگر شما را در چهار دروازهی کابل دار بزنند، والله اگر دیگر جرأت کنید از این سوالها از من بپرسید. (البته در مورد پسرانش نتوانستیم سوال کنیم چرا که شاعر میفرماید: پسر کو ندارد نشان از پدر/ تو بیگانه خوانش مخوانش پسر)
از رهبر خردمند پرسیدیم که چرا پول برق خویش را تحویل نداده است؟
در جواب گفت: توتاپ خط قرمز ماست! یا توتاپ از بامیان بگذرد، یا پول برق خویش را تحویل نمیکنیم. هستیم بر آن عهدی که بستیم!
از قبلگاه وزیر صاحب پرسیدیم که محترم چرا پول برق خویش را پرداخت نمیکنید؟
در جواب گفت: من دار و ندارم را تقسیم کردهام میان ارجمندانم. آن 13 هزار راس گوسفند، آن 70 هزار جریب زمین، آن گاوهای نر و ماده که حسابشان به یادم نیست، آن منازل مسکونی و تجارتی در افغانستان و آن خانههای رهایشی در لندن و دبی و قبرس و بعضی کشورهای کافر که میشرمم اسمشان را بگیرم، آن میلیونها دالر در بانکهای داخل و خارج، آن موترهای فوقبینظیر و گرانقیمت، دیگر متعلق به من نیست. هی هی روزگار! حالا من پیر شدهام، محتاج چند میلیون افغانی بچهها شدهام. دیگر از من حساب نمیبرند. امیدوارم برشنا به ریشسفیدان کاری نداشته باشد.
از مشاور برحال و قرضدار رییسجمهور پرسیدیم که ببخشید شما مثلاً چه مشورهیی به رییسجمهور خواهید داد وقتی خود پول برشنا را نمیدهید؟
در جواب گفت: وقتی توتاپ خط سرخ فلانی میشود، چرا از ما شده نمیتواند. ما هم اجازه نمیدهیم توتاپ از بامیان بگذرد.
– دوباره پرسیدیم که ببخشید حاجی آقا! مثل اینکه در جریان نیستید، توتاپ به زور حکومت از سالنگ عبور خواهد کرد. حالا پولتان را پرداخت خواهید کرد؟
گفت: ما خواهان تغییر نام برشنا نیستیم. ما فقط گفتیم نام برشنا حفظ باشد، خیر است در کنارش ما هم صاحب برق باشیم. شکر مشکل حل شد.
از آن جنرال همیشه در غورماچ پرسیدیم که چرا پول برق خویش را تحویل نداده؟
در جواب گفت: امضایم نمیچلد، همی رییسجمهور با رای مردم ما رییسجمهور شد، بهترین پاکترین رای را برایش جمع کردیم، لیکن فراموش کرده. گپایش به یادش نیست. کسی از ما نگرفته در حکومت. چه رقم است؟
در اخیر هم از شرکت برشنا پرسیدیم که اگر این مسکینها بازهم پول برق خویش را نپرداختند، چه کار خواهید کرد؟
در جواب گفتند: چادر میاندازیم! در نقطهنقطهی شهر چادر میاندازیم و از مردم شریف کابل میخواهیم که برای این بیچارهها که نان خشک برای خوردن ندارند، صدقه بیاندازند. این کار دو فایده دارد. اول این بدبختها از قرضداری خلاص میشوند. دوم؛ شرکت برشنا به پول خویش میرسد و قیمت برق وارداتی را پرداخت میکند و برق باقی مردم قطع نمیشود.
قرار است به زودی تعدادی از مردم عزیز، برای این بیچارههای بعضاً حکومتی و بعضاً مافیا، از مردم کابل خیرات و صدقه جمعآوری کنند تا پول برق خویش را پرداخت کنند.