مردم افغانستان از دولت خود گلهمنداند. بر اساس نظرسنجی علمی یکی از فعالان فیسبوکی- که وبلاگ هم دارد- بیش از 65 درصد از 98 درصد مردم افغانستان از وعدهخلافیهای دولت به ستوه آمدهاند. مجیب در کابل گفته است: «کجا شد آن رییسجمهوری که میگفت من اقوام غیر غلزایی افغانستان را از این کشور گم میکنم؟». البته ما اسناد مربوط به سخنان رییسجمهور را پالیدیم و چنین سخنی در میان سخنان او نیافتیم. وقتی که به مجیب اطلاع داده شد که رییسجمهور هرگز چنین وعدهیی به کسی نداده است، وی عصبانی شد و گفت: «پس این که میگفت من فساد را از این کشور ریشهکن میکنم به چه معنا بود؟». حالا شاید بگویید خوب، مردم افغانستان همیشه از سخنان مقامات حکومتی خود تفسیرهای دلبخواهی میکنند و به همین خاطر است که این مملکت هیچوقت روی خوشی را نمیبیند. حقیقت آن است که همیشه مشکل در بد تفسیر کردن مردم نیست. مردم از وضعیت ملالآور موجود خستهاند. ما افغانایم و افغان تنوع میطلبد. باور کنید که اگر فردا آوازه بیفتد که شهر پلخمری را قزاقستان دزدیده و به بلغاریا فروخته، مردم حداقل برای چند ساعت خوشحال میشوند. یکی از بغلانیها – که فعلا در کابل زندهگی میکند- گفت:
«درست است که اگر پلخمری را بدزدند و به بلغاریا بفروشند، خانهی من هم از دستم میرود. ولی حداقل مزه دارد که آدم به پلخمری برود و ببیند که پلخمری نیست. ههههههه. فکر کن که به جای پلخمری یک چقری کلان مانده باشد. به خدا ایقه جالب شوه که یاخدا!».
اگر فکر میکنید که خبرهای معمول دیگر میتوانند مردم افغانستان را لحظهیی از حجرهی افسردهگیشان بیرون بیاورند، اشتباه میکنید. البته یک مورد استثنا هست: آمدن گلبدین حکمتیار به کابل.
یک ماه پیش که آوازه شد حکمتیار به کابل میآید، مردم برای اولینبار با خود فکر کردند که بالاخره اشرف و اتمر کاری کردند در خور ِ ملت بزرگ افغان. اما حالا همان مردمی که از شوق از پیش تلویزیون بلند نمیشدند، کمکم بر میگردند به یوتیوب و پاره-پاره شدن یک مرد افریقایی در چنگال پلنگ را تماشا میکنند. چرا؟ برای اینکه رفتهرفته از آمدن حکمتیار ناامید میشوند. میآید، میآید، کی میآید؟ مسئولان دولتی باز هم دل ملت هیجانخواه و شریف ما را میشکنند.