سازگاری جنسی

سازگاری جنسی فقط این نیست که کسی را پیدا کنید که ساختار ژنتیکی مناسبی با شما داشته باشد. جذابیت جنسی مسئله‌ی بسیار پیچیده‌ای است. به هر دلیلی، بعضی افراد از نظر جنسی به نظرتان جذاب‌تر از بقیه می‌رسند. همه می‌گویند که باید با فردی ازدواج کنید که از نظر جنسی واقعاً برای‌تان جذاب باشد. ما موافقیم که باید شور و جذبه‌ی زیادی در ازدواج وجود داشته باشد، اما اعتقاد نداریم که باید دقیقاً «نوع» خودتان را انتخاب کنید تا بتوانید از نظر جنسی از ازدواج‌تان راضی باشید. یاد گرفتن این‌که چطور از نظر جنسی راضی شوید و همسرتان را ارضا کنید، هنری اکتسابی است. فیلم‌ها و کتاب‌ها این ایده را به شما منتقل می‌کنند که تمام کاری که باید بکنید، این است که دو فرد که از نظر جنسی سازگار و هم‌آهنگ هستند را کنار هم بگذارید و بعد ببینید که چه تجربه‌ی فوق‌العاده‌ای خواهند داشت. ساختن چنین سناریوی ایده‌آلی، در تخیل خیلی ساده است، اما در زندگی واقعی مسایل مختلفی هستند که باید مورد بررسی قرار گیرند.
وقتی وارد چارچوب امن ازدواج می‌شوید، درس‌ها و تکنیک‌های زیادی در صمیمیت جسمی هست که باید یاد بگیرید. این چیزی نیست که بتوانید خودتان را برای آن آماده کنید، زیرا هر فرد خاص است و باید بتوانید فرمول خاص فرد مقابل‌تان را کشف کنید تا بتوانید به او لذت بدهید. برای اطمینان یافتن از سازگاری جنسی‌تان، باید با جنبه‌ی غیرمادی رابطه‌ی ‌جنسی که صمیمیت روحی است، آشنا شوید.
رابطه‌ی ‌جنسی و صمیمیت روحی
میل ما به صمیمیت جنسی دو جنبه دارد. یکی جنبه‌ی جسمی که با میل به رهایی جسمی و تحریک عصب‌ها سوخت‌رسانی می‌شود. در این جنبه‌ی فیزیکی‌ رابطه‌ی ‌جنسی، امکان رسیدن به اوج لذت خارج از رابطه‌ی زناشویی وجود دارد و همه نوع روش غیراخلاقی برای یافتن لذت جنسی وجود دارد. اما خداوند رابطه‌ی ‌جنسی را برای چیزی جز رهایی جسمی یا لذت عصب‌ها خلق کرده است. رابطه‌ی ‌جنسی یک جنبه‌ی غیرمادی نیز دارد‌- دو روحی که با هم یکی می‌شوند. فرای جسم، ما به دنبال صمیمیت روحی و احساسی هم هستیم. صمیمت روحی زمانی اتفاق می‌افتد که دو طرف رضایت ناشی از شناخت کامل هم‌دیگر‌-آرزوها، زخم‌ها، اشتیاق‌ها و ضعف‌های هم‌- را کسب می‌کنند. این‌ها در تجربیات مشترک درد و لذت و میل به نشان دادن خود واقعی‌تان به دست می‌آید.
صمیمیت جسمی، تجلیل صمیمیت احساسی و روحی است که بین مرد و زن ایجاد می‌شود. وقتی رابطه‌ی ‌جنسی به عملی خودخواهانه از حس‌های فیزیکی نزول می‌کند، نیروی تحلیل ‌برنده‌ای خواهد شد که جلو‌ شما را برای رسیدن به صمیمیت روحی می‌گیرد. در مقابل، وقتی صمیمیت روحی ایجاد می‌شود، جنبه‌ی فیزیکی تنوع، هیجان و آسایش زیادی پیدا می‌کند. رسیدن به صمیمیت روحی سه مؤلفه دارد: اعتماد، وفاداری و گذشت. اگر این سه مؤلفه وجود داشته باشد، هیچ‌وقت نباید نگران سازگاری جنسی خود با همسرتان باشید. اما حتا اگر یکی از این‌ها نباشد، آبی بر روی آتش شور و هیجان جنسی‌تان خواهد بود.
اعتماد
صمیمیت روحی نیاز به نشان دادن قسمت‌های آسیب‌پذیر از خودتان، فاش کردن اسرار دردناک و خجالت‌آور در مورد گذشته‌‌ی‌‌تان، زمین گذاشتن اسلحه‌ها و گارد دفاعی‌تان دارد. البته انجام این نیازمند اعتماد بسیار بالایی است که باعث شود فرد مقابل از وضعیت بی‌دفاع شما سو‌ استفاده نکند. اگر همسرتان به شما اعتماد نداشته باشد، برای دفاع از خود، همیشه مسلح خواهد بود. به دست آوردن اعتماد یک نفر نیاز به ظرافت و تعهد مطلق به امنیت آن‌ها دارد. عصبانیت یا کلمات خشن زوج‌ها را از هم دور می‌کند. بازگو کردن درگیری‌های احساسی قبلی هم ایجاد این اعتماد را دشوارتر می‌کند.
وفاداری
در صمیمت زناشویی، فقط برای دو نفر جا هست. هیچ‌چیز به اندازه‌ی خیانت مخرب صمیمت نیست. بی‌وفایی از هر نوعی، چه فکری یا جسمی، گناه را وارد زندگی می‌کند. گناه صمیمت را از بین می‌برد. صمیمت نیازمند فاش‌گویی است، درحالی که گناه باعث می‌شود بخواهید از آن فرار کنید. مشکلات زیادی در نتیجه‌ی شرکت در لذت جنسی نامشروع به وجود می‌آیند. اگر صمیمیت واقعی می‌خواهید، با اشتیاق به دنبال پاک‌دامنی باشید.
ازخودگذشتگی
یکی از اهداف خداوند برای خلق رابطه‌ی ‌جنسی، این است که ما را از دام خودمحوری بیرون آورده و تجربه‌ی لذت نگاه کردن به فردی دیگر را برای‌مان مقدور سازد. خلسه‌ی جنسی تسلیم کامل به فرد مقابل است. اما وقتی رابطه‌ی ‌جنسی به عملی خودخواهانه تبدیل می‌شود، باعث خواهد شد احساس پوچی کنید. زوج‌های زیادی می‌گویند که وقتی هدف هر‌دوی آن‌ها لذت دادن به دیگری می‌شود، زندگی جنسی بسیار راضی ‌کننده‌تری دارند. وقتی هر طرف منتقدانه طریقه‌ی برآوردن نیازهای جنسی خود توسط فرد مقابلش را ارزیابی کند، هر دو ناامید خواهند شد.
واقعیت جنسی
افتادن در دام این تصور که ازدواج فقط به رابطه‌ی ‌جنسی خلاصه می‌شود و میل به ازدواج کردن به خاطر میل به داشتن رابطه‌ی ‌جنسی است، بسیار ‌آسان است. امیال جنسی ما قسمت بزرگی از ماست. اما خیلی‌ها دچار اشتباه ازدواج فقط براساس جذابیت جنسی می‌شوند. در واقعیت، ازدواج یعنی دو طرف زندگی را با هم تجربه کنند و برخلاف آن‌چه مجردها تصور می‌کنند، رابطه‌ی ‌جنسی نقش بسیار کوچکی در این زندگی اشتراکی دارد. اگر همه‌چیز خوب پیش رود، جنبه‌ی جنسی ازدواج از هر ۴۸ ساعت، یک ساعت زوج‌ها را در اختیار می‌گیرد. بنابراین، اگر می‌خواهید رابطه‌ی‌‌تان موفق باشد، بهتر است آن را براساس چیز‌ دیگری بنا کنید.
نمی‌خواهیم زیبایی یا اهمیت رابطه‌ی ‌جنسی را کوچک بشماریم. هدف‌مان این است که تأکید کنیم یک ازدواج برای موفق شدن باید برمبنای دوستی و شخصیت شکل گیرد. شما باید دوستی عالی برای همسرتان باشید، نه فقط یک عاشق یا معشوق. وقتی می‌خواهید کسی را به عنوان شریک زندگی‌تان انتخاب کنید، لازم است از خودتان سوال کنید، «اگر جنبه‌ی جنسی را از این رابطه بردارم، آیا هنور از بودن با این فرد به عنوان یک دوست لذت می‌برم؟» کسانی هستند که می‌دانند چطور بازی جنسی را شروع کنند و شما را اسیر خودشان کنند، اما این‌ها عمق شخصیت بسیار کمی دارند. میل جنسی به تنهایی قادر به حفظ یک ازدواج نیست. می‌بایست یک دوستی و تعهد عمیق بین دو طرف وجود داشته باشد.
سلیقه‌های جنسی و این که چه چیزی موجب تحریک شما می‌شود، قابل یادگیری و اکتسابی است. اما اگر اجازه بدهید اشتهای‌تان شما را کنترول کند، ممکن است موجب ویرانی شما شوند.
آیا تنوع مزه‌ی زندگی نیست؟
دو نوع تنوع وجود دارد: تنوع خیالی و تنوع عمیق. نوع خیالی تنوع همان داشتن رابطه‌ی ‌جنسی با افراد زیاد است. نوع عمیق‌تری از تنوع هم هست که در کشف اعماق طرف مقابل یافت می‌شود که مثل شنا کردن در یک اقیانوس می‌ماند. هرچه عمیق‌تر و عمیق‌تر در رابطه‌‌ی‌تان فرو روید، خواهید دید که هنوز رمز و رازهای دیگری از طرف‌ مقابل‌تان وجود دارد که کشف نکرده‌اید.
تعهد داشتن به یک نفر، جا را برای نوع عمیق تنوع باز می‌کند. اما لازم است بدانید که خارج از زندگی ‌زناشویی‌تان نمی‌توانید این نوع صمیمیت را پیدا کنید. ممکن است بخواهید همیشه همه انتخاب‌های‌تان را نگه‌دارید، اما باید بگوییم که صمیمیت با دور انداختن آن‌ها ایجاد می‌شود. به همین دلیل است که عشاق باید ازدواج کنند و ازدواج باید پایدار باشد. اگر شما و طرف مقابل‌تان زندگی خود را به طور کامل در اختیار هم نگذارید، همیشه از هم عقب می‌کشید. اما چرا باید همه‌چیز خود را در اختیار یک نفر بگذارید که ممکن است ترک‌تان کند؟ چرا باید این‌کار را بکنید؟ عقب کشیدن دلیل دیگری است که نشان می‌دهد در آن اقیانوس عمیق شنا نمی‌کنید. ممکن است تصور کنید که این‌کار را می‌کنید، چون هیچ‌وقت به ته آن نمی‌رسید، اما این فقط به آن دلیل است که به دنبالش نمی‌روید و طرف مقابل‌تان هم همین‌طور.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *