حتا بعضی از دانشمندان ما مدام خوشحالاند که افغانستان در میان کشورهای منطقه، بهترین قانون اساسی را دارند. دلیل میآورند که فلانی نهاد تحقیقی بینالمللی چنین گفته. حالا اگر این دانشمندان و باقی خوشحالهای کشور عزیز ما افغانستان، ما را در خوشحالی خویش شریک بدانند، بله! ما قانون اساسی داریم و در قانون اساسی خیلی چیزها واضح آمده. یکی از مواردی که صریح در قانون اساسی ذکر شده، صلاحیتهای رییسجمهور است. طبق قانون هیچ کسی بیشتر از رییسجمهور و بالاتر از او صلاحیت ندارد.
چرا به این نکتهی خرساندود اشاره کردم؟
چندی قبل، رییسجمهور محمد اشرف غنی اعلام کرد که لویسارنوالی کشور، مستقل است و اختیار عاموتام دارد و گفت که هیچکسی حق مداخله در کار این نهاد را نخواهد داشت. حتا گفت که اگر من مداخله کردم، اول از من شروع کنید، محاکمهام کنید. بهدنبال رییسجمهور، داکتر عبدالله رییس اجرائیه گفت که امیدوار است لویسارنوالی سیاسی عمل نکند و سلیقوی برخورد نکند. بعدش لویسارنوالی اعلام کرد که سلیقوی برخورد نخواهد کرد و با کسانی که در گذشته فساد کرده، برخورد جدی و قانونی خواهد داشت.
در افغانستان نگرانیها و امیدواریها همهشمول نیست. مثلاً بعد از سخنان رییسجمهور در مورد لویسارنوالی، عدهیی امیدوار شدند که برو به زور خدا کمیشنران کمیسیونهای انتخاباتی که در انتخابات گذشته تقلب کردند، محاکمه خواهند شد و رویشان سیاه. در برابر همین عدهی امیدوار که پانزده سال است میان دریشیهای گرانقیمت معلقاند، جمعی دیگر نگران آنها شدند. روانشناسان ثابت کردهاند که نگرانها بیشتر فعالیت میکنند تا آنهایی که امیدوارند. یعنی آنهایی که نگران یک مشکلاند، تلاش میکنند آن را حل کنند، برعکس آنهایی که امیدوارند مشکلی حل شود، ضرورتی نمیبینند سهمی در حل آن مشکل بگیرند.
به هرحال، رییسجمهور محمد اشرف غنی فرمان صادر کرده که تمام کمیشنرهای قبلی کمیسیونهای انتخاباتی، از این بهبعد بهحیث مشاور رییسجمهور فعالیت کنند و حکم تقررشان هم صادر شده. حالا جمعی با تقرر این کمیشنرهای مظلوم، پرچم مخالفت بلند کردهاند. عدهیی بهصورت کلی با تقرر آنها اعلام مخالفت کرده، عدهیی وارد جزئیات شده. جزئیات به این معنا که مثلاً یکعده معتقدند که این کمیشنرصاحبان نباید با حفظ امتیازات قبلی مشاور رییسجمهور مقرر میشد. حداقل آن امتیازات ماهانهی سه کیلو چای سبز، چهل پاکت چاکلیت اعلا، ده کیلو کشمش سبز طوریکه همهی کشمشها باید چوب به کونش داشته باشند، 8 کیلو نخود، 30 کیلو کیک دوران کمیشنریشان را بر میداشت. عدهیی هم آمده گفتهاند که از میان تمامی عنوانها، دو عنوانش را بردارید: یکی عنوان مبارزه با فساد، دیگری عنوان اصلاحات اداری را. حتا عدهیی از حالا پایان تلخ برای تعدادی از همین کمیشنرصاحبان را ترسیم کرده و گفته، خواهید دید که مثل آن مشاور حقوقی قبلی، چطور کاسهی کوزهی یک معامله را بر سرتان خواهد شکست و از دُمبتان گرفته، بیرون خواهند انداخت. (این جمع خیلی بیتربیت تشریف دارند).
در کنار مردم، گفته میشود داکترصاحب عبدالله هم واکنش نشان داده و گفته اجازه نخواهد داد هیچ یکی از کمیشنران قبلی در حکومت وحدت ملی صاحب وظیفه شود. اما یکی از این کمیشنران قبلی و مشاورین فعلی در تماسی با خبرنگار ناراضی گفت که داکترصاحب عبدالله جلالتمآب بسیار محترمی است. شاید یکی-دو ماه دیگر هم حق داشته باشد از این حرفها بگوید، اما دو ماه بعد اگر حتا سکته نکند (منظورش خودکشی بود)، دیگر از این حرفها نخواهد گفت.
او در مورد محاکمهی کمیشنران قبلی گفت: مردم حق دارند خیال ببافند، اما خوب است خیالهای خویش را احمقانه نبافیم. محاکمهی ما کمیشنران، در خوشبینانهترین حالت ممکن، یک خیال احمقانه است که ممکن بعضیها در ذهن خود داشته باشند. ما نهتنها سند تقرری خویش بهعنوان مشاور رییسجمهور را بهدست آوردهایم که سند مصئونیت خویش را تا آخر عمر هم بهدست آوردهایم.
حالا بگذریم از این داستان، بیایید به قانون خویش احترام بگذاریم و نخندیم. قانون اساسی به رییسجمهور صلاحیتهایی داده است. اینکه چه کسی بخشیده شود و چه کسی متهم به فساد، از صلاحیتهای خاص رییسجمهور و چندمقام دیگر است، نه ما! ما همان بهتر که قبول کنیم.