در کشورهایی مانند افغانستان، حکومتی بدون پارتیبازی وجود ندارد. زمان آن فرا رسیده است که واشنگتن با این واقعیت روبهرو شود
فارین پالیسی/ام.ای. توماس
بخش اول:
در حالیکه رییسجمهور اوباما آمادهی ترک ریاستجمهوری میشود، ماموریت او در زمینهی تامین ثبات در افغانستان و بازسازی آن ناکام میماند. با خروج نیروها، خشونت [در افغانستان] افزایش یافته است. فصل جنگی در بهار سال جاری حملات طالبان را به شهرهای کابل آورد. رییس حلال احمر بینالمللی که در حال ترک وظیفه است گفت که افغانستان در حال حاضر با «بدترین بحران انسانی» از زمان آغاز جنگ پانزده سال مواجه است. ایالات متحده بیصدا برای یک حضور نظامی طولانی آماده میشود.
این وضعیت شوم، باوجودی که ایالات متحده از سال 2002 بدینسو 115 میلیون دالر برای رفاه و بازسازی افغانستان اختصاص داده است یا شاید بهخاطر آن، وجود دارد. این نتیجهگیری ادارهی سرباز ویژه برای بازسازی افغانستان «سیگار» است، ادارهی نظارتی حکومتی که وظیفهی آن نظارت مستقل از چگونگی مدیریت این پولها است. سیگار، در گزارش «درسهای آموختهشده»اش که اخیرا نشر شده است، استدلال میکند که ایالات متحده به اهداف امنیتی کوتاهمدت بر مبارزه با فساد برتری داده است در حالیکه بهطور همزمان پولهای کمکی هنگفتی را در اقتصاد افغانستان تزریق کرده و [بر آن] کنترل اندک داشته است. این باعث افزایش چشمگیر در فساد شده است که هم مشروعیت حکومت افغانستان و هم مشروعیت تلاش ایالات متحده را تضعیف کرده است. سیگار در ادامه توصیه میکند که حکومت ایالات متحده مبارزه با فساد را یک اولویت مهم کارش در خارج قرار بدهد که شامل پیشنهادات مشخص در مورد چگونگی انجام این کار است. اما مشخص نیست که این درس درستی است که از افغانستان گرفته میشود و آنچه که بسیار کمتر واضح است به کارگیری این درس در سطح جهان است.
فساد سرخط خبرها در مورد افغانستان برای پانزده سال گذشته بوده است. حتا در زمانی که کمک [به افغانستان] سرازیر میشد، طُبقهای پیچیدهشدهی دالر امریکایی و میلههای طلا از طریق هوا این کشور را ترک میکرد. در سال 2010، کابلبانک پس از آن سقوط کرد که نزدیک به یک میلیارد دالر از طریق یک طرح هرمی و سرمایهگذاریهای مشکوک، مانند 160 میلیون دالری که در خانههای لوکس برای سهامداران این بانک در دبی به مصرف رسید، ناپدید شد. بنابراین، در مورد اینکه افغانستان به گفتهی دیوید کامرون «فوقالعاده فاسد» است، اختلاف اندکی وجود دارد. آنچه که کمتر فهمیده شده است این است که چرا فساد تا اینحد فراگیر است – و در مورد آن چه کاری باید انجام شود.
یک راه فهمیدن فساد دقت به نتیجهی اعمال مجرمانهیی است که افراد مرتکب میشوند. این، یک پاسخ ساده میخواهد: قوانین بیشتر، مجازات سنگینتر و تنفیذ بهتر قانون. در حالیکه این رویکرد ممکن کمک کند، گزارش سیگار به درستی تشخیص میدهد که در افغانستان و کشورهای مشابه، مشکل، چند تا سیب بد نیست بلکه یک سیستم کامل رفتار است. در یک سروی ادارهی توسعهی بینالمللی ایالات متحدهی امریکا در سال 2011، 60 درصد افغانها گفتند که در سال گذشته از آنها درخواست رشوه شده است.
یک تحلیل عمیقتر فساد به نهادهای فقیر و ناکارآمد دولتی نگاه میکند که قادر به مدیریت پول یا پرسنل، پرداخت حقوق یا ارائهی خدمات نیستند. در پاسخ، کمککنندگان بینالمللی به دنبال مدرن ساختن طرزالعملهای حکومت، آموزش کارمندان، اعمار زیربناها و خرید تجهیزات هستند. با اینحال، مشکل فساد در افغانستان، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، عمیقتر از آن است.
حکومت، نه باوجود فساد، بلکه بهخاطر آن قدرت را در قبضهاش میگیرد؛ چیزی که این مشکل را سیاسی میسازد تا فنی. حکومت، شغلها، قراردادها و دیگر مزایا را به حامیان کلیدیاش میدهد که آنها به نوبت خود آنها را به دوستان، اعضای خانواده، وابستگان و متحدان سیاسیشان میدهند. ارزش شغلهای دولتی فراتر از معاش ناچیز آن – و فرصتهایی برای منحرف ساختن داراییها، جمعآوری رشوه یا فروش صلاحیت تصمیمگیری – است. به این دلیل است که حامد کرزی، رییسجمهور پیشین افغانستان، به نیویورک تایمز گفت که پول سی.آی.اِی را برای پوشش اجاره، مصارف بیمارستان و کمکهزینهی تحصیلی برای مقامات حکومتی و اعضای گارد ریاستجمهوری استفاده کرده است و آن را «عادی» توصیف کرد. در این شرایط، بعید است که اصلاحات تکنوکراتیک به تنهایی کارگر واقع شود چون، چنانچه گزارش سیگار تذکر میدهد، این اصلاحات مستلزم «همکاری و ارادهی سیاسی نخبگان افغانستان است که قدرت آنها بر همان ساختارهایی متکی است که تلاشهای مبارزه با فساد به دنبال از بین بردن آنها هستند».