اگر من اینجا ادعا کنم که من میتوانم با یک بوتل شامپو تمام کابل را بشویم و چنان پاک کنم که دل مردم برای یک پُف خاکباد یا یک کپه دود تنگ شود، شما مرا دیوانه خواهید خواند. حق دارید، چون غیرممکن است با یک بوتل شامپو این کابل را بشوییم. با یک بوتل حتا نمیتوان خود را خوب از قاف پاک شست، کابل را بگذار سرجایش. از این ادعای غیرممکن که بگذریم، بیایید تا توجهتان را به یک خبر جلب کنم.
خبر از این قرار است که تعدادی از بزرگواران و دانشمندان افغانستان، بعد از دقایقی تلاش خستگیناپذیر در گوگل علیهالسلام دریافتند که توسعهی پایدار به توسعهیی گفته میشود که منافع نسلهای آینده در آن متضرر نشود. به این معنا که هم نسل فعلی به توسعه برسند، هم جا خالی بماند که نسلهای آیندهی افغانستان به توسعه برسند. در دانشگاه توسعه را انکشاف میگویند، اگر احیاناً از زبانت خطا بخورد و توسعه بگویی، استاد دشمنیاش با تو را آغاز میکند. بعدش این مقامات با اتفاقآراء و در فضای وحدت ملی گفتند که افغانستان به توسعهی پایدار نیاز جدی دارد. در ادامهی این نیاز جدی به توسعهی پایدار، گفته میشود که مسئولین برای رسیدن به توسعهی پایدار در افغانستان، به تعداد 60-70 دانه کاغذپران پاکستانی را به هوا بلند کردند. این خبر اول.
خبر دوم اینکه تعدادی از فعالین حقوق زن موفق شدند کمپاین شانزده روزهی جهان نارنجی یا محو خشونت علیه زنان را در افغانستان عزیز ما به راه بیاندازند. در این کمپاین، حتا مردانی که عملاً در خانه بیشتر از یک زن فعال و سالم دارند، نیز شرکت کرده بودند. یکی از همین مردان به خبرنگار رادیو «افغانستان نارنجی» گفت: «خشونت علیه زنان بس است. هفت سال قبل یکی از دوستان من، دختر خویش را خیلی لتوکوب میکرد. من رفتم دخترش را خواستگاری کردم، آوردم به خانه. چهار سال پیش، یکی دیگر از فامیلهای ما که مخالف شدید فیسبوک بود، دخترش را به خاطری که فیسبوکباز بود، بسیار همرایش خشونت میکرد. رفتم او را هم خواستگاری کردم، خانهاش آباد قبول کرد و به خانهی من آمد. پارسال همسایهی ما زنش مرد. رفت با یکی دیگر ازدواج کرد. زن جدیدش آمد و با دخترش زیاد جنجال میکرد. نتیجه این شد که همسایهی ما به لگد زدن دخترش شروع کرد. دیدم خشونت روزبهروز زیاد میشود، رفتم او را خواستگاری کردم و خدا این همسایهی ما را خیر بدهد، میفهمید که من آدم خوبی هستم، بدگشت و بدمصرف نیستم، قبول کرد و بالآخره دخترش را از خشونت نجات دادم. من طرفدار زنها هستم. همین حالا که من اینجا حرف میزنم، هرسه زن من در خانه در یک فضای صمیمانه و نارنجی، منتظر من هستند.»
وقتی من گفتم میتوانم کابل را با یک بوتل شامپو بشویم، شما گفتید تو دیوانه شدهیی! حالا آنهایی که برای رسیدن به توسعه کاغذپران هوا میکنند را باید چه نامید؟ یا مردی که سه زن دارد و در کمپاین محو خشونت علیه زنان مجبوراً شرکت میکند را چه؟
از این گذشته، خبر دیگر این است که طالبان اعلام کرده از این پس از بناهای توسعهیی مثل راهآهن، پایپلاین گاز، انتقال برق، شاهراهها و غیره بناها که به نفع مردم افغانستان و گروه طالبان باشند، حمایت خواهند کرد. حتا گفته میشود که مقامات طالبان به نیروهای زیردست خویش دستور داده که از آنها حفاظت کنید. یک از مقامات طالبان در همین رابطه به انفجار نیوز گفت: «ما به تمام مجاهدین خود در ولایات ارزگان، زابل، خوست، غزنی و میدان وردک دستور دادهایم که خط ریل و پایپلاین گاز و سیم برق را در فاریاب و مزار و جوزجان خراب نکنید. از آنها محافظت کنید. چرا که به نفع ماست اَو به نفع مردم است.»
این در حالی است که ارگ ریاستجمهوری دو ماه پیش اعلام کرد که طالبان در کمتر از دو ماه، بیشتر از دو میلیارد افغانی به زیرساختهای کشور ضرر وارد کرده. اما یکی از مقامات ارشد طالبان گفت که حفاظت از سرک یکجانبه نمیشود، باید دوجانبه باشد. حکومت باید با ما به توافق برسد که از این بهبعد، موترها و تانکهای دولتی از سرک تیر نمیشود، بلکه از کنار سرک تیر میشود. ما هم قول میدهیم دیگر سرک را ماینگذاری نکنیم، ماینهای خویش را کنار سرک جاسازی کنیم. این مقام ارشد طالبان از حکومت خواست که بیایید هردو در عمل ثابت کنیم.