دیپلمات/احمد بلال خلیل
بخش دوم
سیاست کابل در قبال هند و پاکستان در دوران پس از جنگ سرد
پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، هند برای نخستینبار از زمان استقلالش از امپراتوری بریتانیا در سال 1947، از چشمانداز سیاسی افغانستان به انزوا رفته بود. دهلی جدید در دوران جهاد (1979 – 1989) با مجاهدین افغانستان تماسهای بسیار محدود داشت؛ در عوض روابط هند با حکومت کمونیست در ا فغانستان قویتر بود. با اینحال، وقتی برهانالدین ربانی رییسجمهور افغانستان شد، روابط بین کابل و هند بهبود یافت. رویدادهای جدید ربانی را وادار کرد تا فکر کند که پاکستان از حزب اسلامی گلبدین حمایت میکند، حزبی که افغانستان را در آستانهی جنگ داخلی قرار داده بود و هدف اصلی آن سقوط حکومت ربانی بود.
ریاض احمد خان، دیپلمات پیشین پاکستانی و مسئول امور افغانستان در کتابش (افغانستان و پاکستان: جنگ، بنیادگرایی و مقاومت تا مدرنیته) مینویسد که وقتی یک فرمانده ارشد جمعیت اسلامی بهرهبری ربانی و احمدشاه مسعود، وزیر دفاع حکومت مجاهدین «شورای نظار» را شکل دادند تا علیه تهاجم شوروی بجنگد، پاکستان این کار را «عنصر منفی جدید در سیاست افغانستان که هر وقتی میتواند علیه منافع پاکستان عمل کند» دانست. این نشاندهندهی نارضایتی پاکستان از جمعیت اسلامی و حکومت ربانی است.
وقتی طالبان افغانستان در چشمانداز سیاسی افغانستان ظهور کرد، اوضاع پیچیدهتر شد. این نخستینبار در تاریخ افغانستان بود که روابط دوجانبهی کابل با اسلامآباد، در مقایسه با دهلی، بسیار بهبود یافته بود. در دوران جنگ داخلی افغانستان و جنگ بین حزب اسلامی بهرهبری حکمتیار و جمعیت اسلامی بهرهبری ربانی، هند با جمعیت اسلامی همسو بود. وقتی طالبان ظهور کرد، هند به حمایتش از جمعیت اسلامی و اتحاد شمال، که پس از تصرف کابل توسط طالبان در سال 1996 توسط احمدشاه مسعود، فرمانده جمعیت اسلامی، تشکل شد، ادامه داد. حمایت هند از اتحاد شمال بر طرز فکر طالبان اثر گذاشت و به این دلیل است که حکومت طالبان هرگز تلاش نکرد روابط دیپلماتیکاش با دهلی را بهبود ببخشد.
در عین زمان، طالبان از آغاز نخستین عملیات نظامی بزرگشان در امتداد مرز پاکستان، حمایت پاکستان را با خود داشتند. بنابراین، در جریان [حکومت] امارت طالبان در افغانستان، روابط افغانستان – پاکستان بیش از هر زمانی نزدیکتر بود و اسلامآباد، برای نخستینبار در تاریخ دو طرف موفق شده بود به «عمق استراتژیک» در افغانستان دست یابد. («عمق استراتژیک» یک اصطلاح بحثبرانگیز است، اما یکی از ویژگیهای آن محدود نگهداشتن روابط استراتژیک و امنیتی هند و افغانستان است). پاکستان نیز از خاک افغانستان بهعنوان زمین راهاندازی [حملات] و مرکز آموزش بنیادگراها علیه هند استفاده کرد. از سوی دیگر، همهی افغانها نسبت به اسلامآباد دید مثبت نداشتند. وقتی هرات، شهر کلانی در غرب افغانستان، بهدست طالبان سقوط کرد، برخی از افغانها در تلافی آن سفارت پاکستان در کابل را بهدلیل حمایت پاکستان از طالبان به آتش کشیدند.
سیاست حامد کرزی در قبال هند و پاکستان
پس از آنکه ایالات متحده حکومت طالبان را سرنگون کرد، حامد کرزی رییسجمهور جدید افغانستان شد. در تمام این مدت، از سال 2001 تا سال 2014، روابط افغانستان – پاکستان بیشتر به سوی هرجومرج رفت تا توازن و همسازی. در کل، سیاست کابل در قبال هند و پاکستان بسیار متمایل به هند بود. این حقیقت که در جریان جنگ سرد هردو کشور پناهگاه گروههای مخالف حکومت دیگر بودند، بر این عادت اثر گذاشته بود. این حالت بر طرز فکر استراتژیک در هردو کشور افغانستان و پاکستان اثر گذاشته بود.
در دورهی پس از سال 2001 نگرانیها و کابوسها، از نوع نگرانیها و کابوسهای جنگ سرد احیا شده بودند. پاکستان کابل و سازمان استخبارات هند را بهخاطر بیثبات ساختن بلوچستان، مناطق فدرال قبایلی و دیگر مناطق پاکستان مقصر میدانست. افغانستان، از سوی دیگر، ادعا کرد که پاکستان برای طالبان سرنگونشده پناهگاه فراهم میکند و از آنها حمایت میکند. بنابراین، در دوران کرزی جنگ نیابتی دیگری بین هند-افغانستان-پاکستان در منطقهی مرزی بین افغانستان و پاکستان آغاز شد و تا امروز ادامه دارد.
در جریان دورهی نخست [ریاستجمهوری] حامد کرزی، افغانستان عمدتا امن و آرام بود؛ بنابراین سیاست کابل در قبال هند و پاکستان جایی میان بیطرفی و موضع آشکار طرفداری از هند قرار داشت. هرچند روابط نظامی میان کابل-دهلی جدید در سال 2007 با اعزام یک تیم نظامی آغاز شد، اما این تعامل صرف «محدود به آموزش نیروهای امنیتی افغانستان در استفاده از اسلحه، نقشهخوانی و کار با پرسونل در سطح کندک بود».
با اینحال، در سال 2009، روابط کرزی با باراک اوباما، رییسجمهور جدید ایالات متحده فرو ریخت. در نتیجه، کابل بهدنبال بهبود روابط با کشورهای منطقه مانند هند، چین و روسیه برآمد. در این دوره بود که افغانستان یکی از نخستین موافقتنامههای استراتژیکش با هند را امضا کرد که شامل پذیرش درخواست تقریبا شش سالهی افغانستان از هند در زمینهی آموزش نیروهای امنیتی بود. علاوه برآن، پیش از خروج خروج نظامیان ایالات متحده و ناتو در سال 2014، کابل با درخواستنامهی سلاح به هند رو آورد. علاوه برآن، بیش از 1400 افغان برای آموزش نظامی به هند فرستاده شدند. انگیزهی چندجانبهگرایی و منطقهگرایی او از روابطاش با ایالات متحده و اینکه پاکستان در عقب تشدید ناامنی در افغانستان قرار دارد و خروج نیروهای ایالات متحده و ناتو بسیار تاثیر پذیرفته بود.
روابط کابل با پاکستان در دور دوم [ریاستجمهوری] کرزی، بهدلیل ناامنی در افغانستان و دید رمانتیک کابل نسبت به دهلی (بهویژه وقتی پای امنیت و روابط استراتژیک بهمیان میآید)، وخیمتر شد. در همین حال، نیروهای امنیتی پاکستان آنعده از رهبران طالبان را که «گفتوگوهای صلح» با کابل را آغاز کرده بودند، دستگیر کرد و به جنگجویانی که در ستیزهجویی و شورش در افغانستان دست داشتند، پناه داد، به این دلیل است که در این دوره، در مقایسه با دورهی نخست ریاستجمهوری کرزی، سیاستهای افغانستان بیشتر به هند متمایل شد.
ادامه دارد…