تو هم درست می‌گویی!

لازم نیست حتما همین چیزی که حالا من قصد دارم بگویم برای شما هم رخ داده باشد. اما مایه‌ی ماجرا یکی است. ما معلمی داشتیم که اگر حرف غلطی هم می‌زد، حاضر نبود از آن حرف غلط خود دست بردارد. با دلیل و گواه ساده که هیچ. با سند و شاهد مسلم هم حاضر نبود یک سانتی‌متر عقب‌نشینی کند. مثلا این معلم می‌گفت که امریکا در جنگ دوم جهانی، در سال 1345 شمسی، شکست سختی خورد. اگر شاگردی می‌گفت معلم صاحب، امریکا در آن جنگ شکست نخورد و شکست سخت هم نخورد، این دیالوگ شروع می‌شد:
معلم: نه نه، اول امریکا شکست خورد. بعد، البته بعضی مورخین می‌گویند که این جنگ از بعضی نظرها شکست امریکا را در خود نداشت…
شاگرد: معلم صاحب، امریکا اول هم شکست نخورد.
معلم: شکست تنها این نیست که آدم در صحنه‌ی نظامی شکست بخورد. امریکا از نظرهای دیگر شکست سختی خورد.
شاگرد: معلم صاحب، ولی جنگ جهانی دوم در سال 1345 شمسی نبود.
معلم: بود بود، در سال 1345 شمسی بود. شما در آن‌وقت به دنیا نیامده بودید.
شاگرد: معلم صاحب، من در کتاب خواندم که جنگ دوم جهانی در 1945 میلادی…
معلم: تو هم درست می‌گویی.
شاگرد: معلم صاحب…
معلم: آفرین، تو هم درست می‌گویی. گوش کن من چه می‌گویم.
شاگرد بیچاره نمی‌توانست بگوید «معلم صاحب، من هم درست نمی‌گویم. فقط من درست می‌گویم». معلم ما با جمله‌ی «تو هم درست می‌گویی»، به ما می‌فهماند که خودش درست می‌گوید، اما حرف شاگرد هم بدک نیست.
حال، این عادت ملی ماست. امکان ندارد تمام جهان بسیچ شود و پیش چشم ما گواهی تجربی و علمی و تاریخی و میدانی بگذارد و ما از حرفی که گفته‌ایم عبور کنیم. حداکثر می‌گوییم شما هم درست می‌گویید! در چنین سرزمینی و در میان چنین ملت سرفرازی، شما بروید و نتیجه‌ی تحقیق و آزمایش بیاورید یا شواهد و گواهی عرضه کنید. فایده ندارد. اگر ما تصمیم گرفته باشیم که فکر کنیم آفتاب سیاه است، شما می‌توانید آفتاب را 890 میلیارد کیلومتر نزدیک‌تر بیاورید و باز به ما نشانش بدهید. ما از حرف خود نخواهیم گذشت. البته اگر در آن حالت شما بگویید «آفتاب سیاه نیست»، ممکن است ما بگوییم: شما هم درست می‌گویید!

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *