شماری از مسئولین شرکتهای مسافربری اعتصاب کردند و در منطقهی کمپنی، گلیم اعتصاب آوار کرده، صبح تا غروب روی آن مینشینند و چای سیاه و سبز مینوشند. این مسئولین که در فضای اعتصاب به سر میبرند، در اعتراض به بیتوجهی حکومت اعتصاب کرده و از حکومت میخواهند که به خواستهای آنها رسیدهگی کند.
یکی از این مسئولین که تازه از دفترش آمده بود به رسانهها گفت: «سرک خراب است. مجاهدین سرک را ماینگذاری کرده، یعنی که طالبان زیاد کار خوب نمیکنند. از طرف دیگر دولت هم توجهش را کامل طرف سیاسرا کرده. هر روز کنفرانس ملی سیاسرا برگزار میکنند. چه مقصد داری با سیاسرا؟ مگر مردا این کشور را آزاد نکرد؟ تا وقتی که حکومت غم سرکها را نخورد، ما همینجا میشینیم. دست مسافرا هم خلاص، از حکومت هم بالایش.»
در همین حال شماری دیگر از مسئولین شرکتهای مسافربری که عمدتاً از مرکز به جنوب و غرب کشور مسافر میبرند، قرار نشسته بودند. چند نفرش فیسبوک میزدند و از اینکه عکسهایشان در فیسبوک شیر میشد، خوشحال بود. اما یکی دیگر از مسئولین معتصب گفت: «سرک خراب است. یکطرفه نیست. بعضی از دریورا هم که پیش از حرکت یک سگرتی را تنها دود میکنند. نشئه میشوند. میآیند. نمیفهمند که کجا سرک چُقُر شده؟ کجا لر شده؟ کجا را طالبا پرانده؟ از دم روی چه رقم موتر میآید؟ فکر میکنند در هوا دریوری میکنند. اکثریت تصادفها که میشوند، به این خاطر است. توقع ما از دولت همین است که جر و جول سرک را ترمیم کند. دو طالب میآیند یک جای سرک را خراب میکنند، بسته حکومت نمیتواند پس جورش کند.»
اما یک حاجی دیگر که ادعا داشت شرکت او از بقیه موتر بیشتر دارد و اکثریت مسافرینی که تابهحال در تصادم کشته و زخمی شدهاند، از شرکت او بلیط کرده بودند، به رسانهها گفت: «من هرگونه ادعای دیگران را رد میکنم. خدایی این حکومت در قسمت ما بیتوجهی میکند. در هر پوسته از ما پول میگیرد. یکیش به نام مواد مخدر، دیگریش به نام ترافیک، یکیش به نام نظم و امن عامه، دیگری به نام پولیس شاهراه، یکی به نام اردوی ملی، دیگری به نام امنیت ملی. ما نمیگوییم که نگیرید، بگیرید مگر همین سرک را هم جور کنید دیگه. دریورای ما که استخدام میشوند، قبل از شروع به کار، مراسم حلف بهجا میآورند که پیش از سفر، چرس نزنند. مثلاً اگر از هرات به کال میرفتند، فقط زمانی چرس میزنند که در کمپنی کابل باشند. یا اگر از کابل به قندهار میآمدند، فقط در قندهار چرس میزنند. مشکل از چرس نیست. من خودم هم بیستوچار ساعت سه سگرتی میزنم و کل شار کابل را میگردم، تا حالی به قرآن اگر ده کون یک موتر زده باشم. مشکل از سرک است. مشکل از حکومت است. حکومت اگر میخواهد که دیگر مسافران در تصادم کشته نشوند، باید برای ما زمینهی نکشتن آنها را فراهم کنند. تا وقتی که زمینهی نکشتن فراهم نشود، باور کنید خواهمخواه تصادم میشود، آدم کشته میشود. زخمی میشود. من یک بار دیگر تاکید میکنم که ادعای دیگران در این زمینه بیمورد است. چرس هیچ مشکلی ندارد. هرچند که دریورای ما هیچوقت پیش از حرکت چرس نمیزنند، اما گاهی وقتها که زدهاند، یکی – دو ساعت از بقیه زودتر به مقصد رسیدهاند.»
در کنار مسئولین معتصب شرکتهای مسافربری، یکی از مسافران که او نیز اعتصاب کرده بود، به حکومت هشدار داد که اگر سرکها را به زودترین فرصت جور نکنید، اگر مقدار اخاذی را در طول راه کم نکنید، به خدای احد و واحد قسم اگر از جای خود تکان بخورم. برو دست نر و مادهیتان خلاص!
وزیر ترانسپورت که برای شنیدن خواستها و صدای این اعتصابکنندهگان به آنجا رفته بودند، همه چیز را دید و شنید و گفت: «من صدا و خواست شما را به گوش رییسجمهور میرسانم.»
اما اعتصابکنندهگان به حرف وزیر ترانسپورت توجهی نکردند و یکی از آنها گفت: «بیار او بچه امو چیز بدخشانی ره، خوب پختهاش کو که گلوی ما را نسوزاند. بان که وزیر صاحب خواست ما را به رییسجمهور برساند و ما هم کش کرده طرف خداوند پُف کنیم. بیار که دنیا دو روز است. هله او بچه در روک پایین میز مانده بودم. بیار تو که خدا و راستی هیچ قوماندان نیستی!»
اما یک منبع که نخواست نامش را بگیریم در این زمینه گفت: «نی مشکل سرک حلشدنیاس، نی میتوانی مانع نشهکردن دریورا شوی. بهتر آن است که مسافرین هم قبل از حرکت، نشه کنند.»