اخیرا عطا محمد نور، والی بلخ، سخنانی به بیبیسی گفت که چون خودش گفت سخنان خوبی بودند، اما اگر کسی دیگر آن را تکرار کند تف بر آن کس. فکر میکنید شوخی میکنم نه؟ نهخیر. در این مورد گفتوگویی داشتیم با عبدالرحیم راقب، یکی از روشنفکران بزرگ افغانستان در دوران معاصر:
ما: آقای راقب، شما با آقای نور نزدیک هستید. آیا راست است که ایشان تصمیم دارد ولایت بلخ را ترک کند و به کابل بیاید و…
راقب: نهخیر، صاحب ِ بلخ هرگز بلخ را به شغالان واگذار نخواهد کرد.
ما: ولی آقای نور در گفتوگو با رسانهها بهروشنی گفت که به کابل میآید و مبارزهی سیاسی خود را در پایتخت ادامه میدهد.
راقب: بلی، نظر به تئوری شوخنوبولاتوروفسکی در کتاب «افاقه با نظام ِ مسدود» امپراتور بلخ (رض) به کابل خواهد آمد و دنیا را پر از عدلوداد خواهد نمود.
ما: پس آقای نور به کابل میآید.
راقب: من خواهر و مادر کسی را که… منظورم این است که من به خواهران و مادران داغدیدهی این وطن عرض میکنم که دیگر ظلم پایان مییابد و امپراتور وارد میشود. اما آمدن استاد به کابل به هیچوجه به معنای واگذار کردن بلخ زیبا به شغالان بیناموس نمیباشد. در حقیقت استاد هم در کابل شروع میکند به نجات دادن مردم افغانستان و جهان و هم بهعنوان صاحب و مالک ولایت زیبای بلخ… من خیلی عصبانیام. خیلی. هر شغال و سگ و خوک و خرسی نباید فکر کند که بلخ دیگر بیصاحب است.
ما: آرام باشید آقای راقب. شما روشنفکر اید و مردم از شما انتظار دارند که خونسردیتان را حفظ کنید.
راقب: ولی من مثل این شغالان دیگر که اسم روشنفکری را یدک میکشند نیستم. من رسالتمند هستم و تکلیف انسانی خود میدانم که از صاحب ِ بلخ حمایت کنم.
ما: ببخشید، شما چند بار از عبارت «صاحب ِ بلخ» استفاده کردید و عدهیی را شغال خواندید. منظورتان از صاحب بلخ کیست و چه کسانی شغالاند؟
ما: تو خود را به نادانی میزنی. شغالهایی مثل تو قصدا خود را به تجاهل میزنند تا حرمت امپراتور شکسته شود و هر موشی بخواهد بلخ را از چنگ صاحباش برباید…
(در اینجا شغال به موش تبدیل شد و چون ما نمیخواستیم این روند ادامه پیدا کند و نسل حیوانات کاملا منقرض شود، گفتوگو را در همینجا خاتمه دادیم).