چه‌گونه 8 نفر در تاله و برفک تیرباران شدند؟

شامگاه روز جمعه، خبری در رسانه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شد که همه را وحشت‌زده کرده بود: تیرباران هشت کارگر یک معدن زغال‌سنگ از سوی افراد وابسته به داعش. پیش از این نیز افرادی که خود را وابسته به داعش می‌خوانند، در مسیر زابل، میدان وردک و غزنی، مسافران را تیرباران کرده بودند. آخرین موردی که به یکی از بزرگترین اعتراض‌های مدنی منجر شد، کشته شدن هفت مسافر بود که در میان آن‌ها یک دختر کوچک به‌نام شکریه که بعدها به تبسم معروف شد، نیز حضور داشت. به این ترتیب، تردیدی وجود نداشت که گروه وابسته به داعش باری دیگر افرادی از یک قوم را که آماج اصلی آن‌ها نیز است، هدف کشتار بی‌رحمانه‌ی خود قرار داده است.
معاون دوم ریاست‌جمهوری و معاون دوم ریاست اجرائیه در واکنش به این حادثه، آن را کار دشمنان افغانستان عنوان کردند که در پی بیشتر ساختن تنش‌های فرقه‌یی دست به کشتار قومی می‌زنند. تمام کشته‌گان آن حادثه، هزاره و شیعه بودند و به همین خاطر، در اعلامیه‌ی مطبوعاتی آقایان محقق و دانش، تلویحاً این کار به داعش و طالبان یا گروه تروریستی دیگر نسبت داده شده بود. محقق در نشست خبری‌اش گفته بود که در افغانستان 20 گروه تروریستی فعال است. با این‌حال، آنچه که در دشت انار دره (منطقه‌یی در تاله و برفک) اتفاق افتاد، جای تأمل بیشتر داشت. در افغانستان این امر غیر عادی نیست که کسی در یک مخاصمه‌ی شخصی کشته شود که مسئولیت آن را به دوش طالبان یا گروه تروریستی دیگری بیندازند. با وصف این‌که دشوار است حادثه‌ی کشتار کارگران در تاله و برفک را نیز صرفاً یک دشمنی شخصی تلقی کنیم، اما در گفت‌وگوهایی که من با بازماندگان آن حادثه و کسانی که از این محل هستند و نیز یک عضو کمیسیون پیگیری این حادثه داشتم، تفاوت معناداری میان روایت آن‌ها با آنچه که تاکنون از این حادثه گزارش شده، یافتم.

بازگشت به خانه
ظهر روز جمعه، 17 جدی، 15 نفر از کارگران یک معدن زغال‌سنگ در ولسوالی تاله و برفک، که عمدتاً از ولسوالی‌های میرامور، شهرستان و اشترلی بوده‌اند، با راننده‌یی که او نیز از دایکندی بوده، برای تعطیلات به طرف بامیان حرکت می‌کنند. 20 دقیقه پس از آن‌که 16 مسافر از محل کار دور می‌شوند، در انار دره که یک دشت بزرگ و تقریباً دور از محل مسکونی است، در برابر دو فرد مسلح قرار می‌گیرند. افراد مسلح که سوار بر موترسایکل بوده، در «پل آهن» انار دره تلاش می‌کنند که موتر را متوقف کنند. یکی از بازماندگان آن حادثه گفت که راننده تلاش کرد تا بی‌توجه به هشدارهای افراد مسلح، از آن محل دور شود. به این ترتیب، در نخستین شلیک راننده کشته می‌شود و دو نفر دیگر نیز زخم بر می‌دارند. افراد مسلح آن‌ها را تا کنار یک رودخانه‌ی کوچک پیش می‌برند و آن‌چنان‌که در رسانه‌ها بازتاب یافته، از دین و مذهب‌شان می‌پرسند. آن‌ها به فارسی محلی سخن می‌گفته‌اند و ظاهراً تلاش می‌کرده‌اند که با توسل به عقیده‌ی شیعیان در مورد خلفای صدر اسلام، بهانه‌یی برای تنبیه و مجازات بیابند. چند دقیقه‌یی به بگومگو بر سر عقاید مذهبی می‌گذرد و پس از آن به مسافران شلیک می‌شود. چند تن پیش از آن‌که هدف گلوله قرار بگیرند، خودشان را به آب می‌اندازند و در این میان، چند تن نیز کشته می‌شوند. 5 نفر زخمی که به طرز معجزه‌آسایی از آن حادثه جان به سلامت می‌برند، متوجه می‌شوند که حمله‌کنندگان از محل حادثه فرار می‌کنند. آن‌ها تلاش می‌کنند که خودشان را به یک سرک برسانند.
یک باشنده‌ی تاله و برفک که این حادثه را پیگیری کرده و همین‌طور یک عضو کمیسیون پیگیری این حادثه به من گفت که این کشتار ربطی به طالبان یا داعش ندارد. بر مبنای گزارش‌ها و اطلاعاتی که نهادهای امنیتی به آن استناد می‌کنند، گروه‌های وابسته به داعش عمدتاً در شرق کشور و مناطقی در ارزگان و زابل مستقراند. هیچ‌کسی تاکنون در مورد حضور داعش در بغلان و به‌خصوص ولسوالی تاله و برفک اظهارنظر نکرده است. گفته می‌شود در این ولسوالی 300 خانواده‌ی مسلح وجود دارند که پیوندی رسمی با طالبان ندارند. هنگام سقوط قندز و زمانی که طالبان قصد حمله به این منطقه را داشتند، آن‌ها پرچم سفید بلند کرده‌اند و پس از شکست طالبان در قندز، دوباره پرچم ملی کشور را به جای آن قرار داده‌اند. با این‌حال، آن‌ها مسلح‌اند و حکومت محلی هیچ کنترلی بر آن‌ها ندارد. غیر از آن‌ها، در این ولسوالی هیچ گروه وابسته به طالبان یا گروه‌های تروریستی دیگر حضور ندارد. از این‌منظر، کشتار هولناک هشت مسافر در این منطقه، ریشه در خصومت‌های اقتصادی و کاری دارد. ظاهراً یک نفر از باشندگان محل که در معدن زغال‌سنگ کار می‌کرده، زیر یک واگن زغال شده است. کسی که واگن‌ها را هدایت می‌کرده، یک کارگر شهرستانی (از ولایت دایکندی) بوده و به این ترتیب این گمان به‌وجود آمده که زیر گرفتن واگن عامدانه بوده است. به‌رغم حل‌وفصل ظاهری این مسأله، گویا کسانی نزدیک به فرد جان‌باخته، تهدید می‌کند که خون مقتول را از کارگران می‌ستاند. کارگرانی که در این معدن کار می‌کنند، تأکید می‌کنند که آن خطا، عمدی نبوده و در جریان کار گاهاً اتفاق می‌افتد که کسی زیر واگن شود.
یک باشنده‌ی محل به نقل از کسانی که پس از این حادثه به محل رسیده‌اند، می‌گوید که دو فرد مسلح ظاهراً از مسافران خواسته‌اند، کسی که هدایت واگن را به عهده داشته را نشان بدهند. اما بازماندگان این حادثه می‌گویند که در حال فرار به آن‌ها مستقیماً شلیک شده و سپس در کنار رودخانه انتقال داده شده‌اند و پس از سوال و جواب مذهبی، مورد حمله قرار گرفته‌اند. برخی از شاهدان حتا از همکاری شبه‌نظامیان محلی که به نام طالب یاد می‌شوند در انتقال اجساد کشته‌گان خبر داده‌اند. ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان نیز دست داشتن در این حادثه را رد کرده است.
به استثنای کسانی که خودشان را به رودخانه انداخته‌اند، 5 زخمی نیز در میان کشته‌شدگان بوده است. یکی از آن‌ها به من گفت که آن‌ها به‌واسطه‌ی مسافران دیگر به شفاخانه‌ی برفک منتقل می‌شوند. یکی از زخمی‌ها در آن شفاخانه جان می‌دهد. مردم برفک دو امبولانس را با همکاری یک گروه ماین‌پاک تهیه می‌کنند و 4 زخمی دیگر را به پل‌خمری انتقال می‌دهند. یک زخمی دیگر در میانه‌ی راه جانش را از دست می‌دهد و دو تن از آن‌ها به‌علت شدت زخم‌های‌شان به مزارشریف منتقل می‌شوند و یکی دیگر در پل‌خمری در انتظار انتقال به کابل می‌ماند. والی و برخی مقامات شورای ولایتی پل‌خمری نیز با زخمی‌ها دیدار می‌کنند. پس از آن، محمدحسین با همراهی سه موتر پولیس به کابل رسانده می‌شود. او اکنون در یکی از شفاخانه‌های کابل بستری است.
به نظر نمی‌رسد تحقیق رسمی‌یی در این زمینه انجام شده باشد. کسانی که این حادثه را پیگیری می‌کنند، می‌گویند که در غیبت یک بررسی دقیق، زمینه برای افزایش تنش‌های مذهبی و قومی هموار می‌شود. آن‌ها می‌گویند، این حادثه هیچ عامل قومی و مذهبی و یا حتا گروهی ندارد. به این دلیل، باید حکومت با تحقیق به موقع، صورت مسأله را روشن کند و عاملان آن را به دادگاه بسپارد. البته کارگرانی که از مناطق دیگر به معادن زغال‌سنگ در این ولسوالی می‌آیند، به‌صورت طبیعی رقابت برای کار و امتیاز را تنگ‌تر کرده‌اند. آن‌ها با دستمزد کمتر از آنچه که باشندگان محل می‌خواهند، کار می‌کنند. معادن زغال‌سنگ در این منطقه به اشخاص تعلق دارد و هر کس به صورت شخصی آن را با ابتدایی‌ترین روش‌ها و امکانات استخراج می‌کنند و در بازارهای کابل و مزارشریف می‌فروشند. حکومت با گرفتن تعرفه‌ی 40 تا 50هزار افغانی از هر موتر کاماز (یک نوع موتر باربری) به آن‌ها اجازه‌ی نقل و انتقال و خرید و فروش زغال‌سنگ را می‌دهد.
تا‌کنون مرگ 8 نفر در آن حادثه تأیید شده است. در میان کشته‌شده‌گان 2 تن از آن‌ها تنها نان‌آوران خانواده‌های خود بوده‌اند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *