پارلمان از جنازه‌ی سربازان سهم بر می‌دارند

وقتی بحث از نیروهای امنیتی می‌شود، فکر ما اتومات طرف سربازانی می‌رود که شب‌ها و روزها مصروف تلاش برای تامین امنیت‌اند. یا در خط مقدم جنگ‌اند، یا هر لحظه احتمال آن‌که دشمن بر آن‌ها حمله کند، وجود دارد. اما نیروهای امنیتی از سرقوماندان اعلی قوای مسلح شروع تا بی‌درجه‌ترین سرباز را شامل می‌شود. در فاصله‌ی میان سرقوماندان اعلی قوای مسلح تا سربازان بی‌درجه، درجه‌های بسیاری وجود دارد که نیروهای امنیتی کشور را درجه‌بندی می‌کند.
در مورد سرقوماندان اعلی قوای مسلح کشور که حرفی وجود ندارد. ایشان در آخرین نطق امنیتی خویش گفته که عاملان حملات سه‌شنبه‌ی هفته‌ی گذشته، در پاکستان آزادنه زندگی می‌کنند، نیرو استخدام می‌کنند، آن‌ها آموزش می‌دهند و به افغانستان می‌فرستند تا مردم ما را به خاک سیه بنشانند. بناءً ما انتقام خویش را خواهیم گرفت.
از سرقوماندان که پایین‌تر بیاییم، جنجال‌ها شروع می‌شود. یکی را می‌بینیم که به‌خاطر قبلگاه خویش جنرال شده. نه تعریفی از دشمن دارد و نه برایش مهم است. فقط به خودش می‌اندیشد، این‌که از چه کسی چه مبلغی، از کدام پروژه چند فیصد، به چه شیوه‌یی پول اخذ کند. دیگری را می‌بینیم که به‌لحاظ سهمیه‌بندی از آدرس فلانی رهبر قومی مقرر شده، ادعای ترفیع دارد، معاش بلند می‌خواهد، از این‌که امضایش نمی‌چلد ناراحت هم هست، خلاصه تنها کاری که در طول دو سال تقررش کرده، این است که یک خانه در مساحت شش بسوه با شش طبقه برای خودش ساخته و یک مارکیت هم به نام پسرش ساخته است. از این‌ها که بگذریم، می‌بینیم جنرالانی هم وجود دارند که ماهانه دو نوع معاش دریافت می‌کنند. یکی از حساب حکومت افغانستان و دیگری که معلوم نیست از کجا می‌آید. و هرچه بیشتر بگردیم، بیشتر گیج می‌شویم.
بعد از جنرالان، نوبت می‌رسد به مقامات پایین‌تر. تعدادی از این مقامات، برای رسیدن به رتبه‌ی جنرالی مدام در حال خوش‌خدمتی به جنرالان و بزرگواران است. اصلاً یادشان رفته که وظیفه‌ی دیگری دارد. تعدادی هم در فکر زدن از صابون و شامپوی سربازان و البسه‌ی‌شان‌اند. خلاصه هرکسی سودایی دارد و با تمام وجود و وجدان به دنبال سودای خویش است.
از این‌ها هم که بگذریم و از مقامات کمی پایین‌تر از این‌ها هم که بگذریم، یعنی از میدان چاپلوسی و دزدی و واسطه و تملق که بگذریم، می‌رسیم به سربازان. سربازان نه درجه دارند، نه صابون و شامپوی‌شان کامل می‌رسد، نه هم معاش کافی دارند و بارها شنیدیم که از کمبود خوراکی و تجهیزات هم شکایت دارند. این‌که از منوی غذایی‌شان کدام قوماندان کم کرده، معلوم نیست. رتبه‌اش دگروال بوده یا دگرمن، مهم نیست. همین مقامات، حتا از پل ریش سربازان هم حق خود را می‌گیرند. انگار در لگن خاصره‌ی این مقامات هفده برابر کله‌ی سربازان موی سبز می‌کند.
با تمام این‌ها و این‌که همه‌ی ما قبول داریم این‌ها بهترین فرزندان کشوراند، پارلمان کشور آمده از خود مایه گذاشته، تصمیم گرفته که در صورت کشته‌شدن سربازان، باید برای آن‌ها شهید خطاب شود. کاش من می‌توانستم به این وکلا بگویم که عزیزان مملکت! واقعاً دم‌تان گرم! مشکل امنیت حل شد به‌خیر! حالا بگذریم از رای اعتماد به وزیر آن‌چنانی، از یکی از وکلا سوال شد که چه باعث شد این تصمیم را بگیرید؟ در پاسخ گفته: طالبان بسیار حسود مردماس. وقتی ما مرده‌ی سرباز خوده شهید بگوییم، طالبان دیگر سربازانه نمی‌کشه.
درسته که پارلمان از جوراب و نیکر سربازان سهم نه‌ورداشته، اما باور کنید روپوش ساختن بر کم‌کاری‌ها با کلمه‌ی «شهید»، مثل آن می‌ماند که پارلمان سهم خود را از جنازه‌ی سربازان بگیرند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *