دخالت متمرکز: راه به جلوی واقع‌بینانه در افغانستان

[su_label]The Hill/کریستوفر کولیندا /ترجمه: حمید مهدوی [/su_label]

ایالات متحده می‌تواند در افغانستان موفق شود، اما صرف با کنارگذاشتن این وهم و خیال که نابود کردن طالبان تنها راه پیروز شدن است. جنرال جان نیکولسن، در شهادتش در کانگرس در 9 فبروری این جنگ را بن‌بست توصیف کرد. او خواستار سربازان اضافی برای مشوره‌دهی به ارتش افغانستان شد. حکومت ترامپ باید این درخواست را برآورده کند، اما صرف با آوردن تغییرات جدی در استراتژی. این جنگ به بن‌بست رسیده است اما متوقف نشده است. نه طالبان و نه حکومت افغانستان خواهد توانست طرف دیگر را وادار به تسلیم شدن کند، حمایت خارجی از هر یک از دو طرف ادامه دارد.
با این حال، طالبان هم‌چنان در میدان جنگ به دستاوردهایی دست می‌یابند. آن‌ها برای پیش‌برد ستیزه‌ی‌شان از حکومتداری سایه، تاکتیک‌های تروریستی، عملیات‌های نظامی و تبلیغات استفاده می‌کنند. این گروه اکنون تقریبا 40 درصد ولسوالی‌های افغانستان را در کنترلش دارد یا [برای به‌دست آوردن کنترل آن‌ها] رقابت می‌کند – افزایش کمتر از 10درصد در اواخر سال 2014. آن‌ها تا زمانی که دستاوردهای بیشتر بسیار پرهزینه نباشد، مذاکره نخواهند کرد. تنها شانس پیروزی کامل آن‌ها در خروج ایالات متحده است.
پاکستان از ترس این‌که یک افغانستانِ دشمن مشتری هند خواهد شد، به طالبان پناه می‌دهد. هرچند آن‌ها از گروه‌هایی حمایت می‌کنند که سربازان امریکایی را در افغانستان می‌کشند و اهداف ایالات متحده را تضعیف می‌کنند، ایالات متحده پاکستان را متحد کلانِ خارج از ناتو [اش] می‌داند و سالانه بیش از 700 میلیون دالر به آن‌ها کمک می‌کند. از جنگ جهانی دوم بدین‌سو، گروه ستیزه‌جویی که حمایت داخلی و پناهگاه خارجی دارد، شکست نخورده است. از سوی دیگر، حکومت افغانستان در دوران کرزی به یک دزدسالارِ یغماگر تبدیل شد. این [دزدسالاری حکومت] توانست نخبگان را به‌طور شگفت‌انگیزی ثروتمند سازد، اما بسیاری از مردم را بیگانه ساخت. بسیاری از ناراضیان به طالبان رو آوردند.
نیروهای امنیتی افغانستان، وقتی به‌درستی رهبری شوند، شجاعانه می‌جنگند و مناطق‌شان را حفظ می‌کنند. من با افتخار در کنار آن‌ها جنگیده‌ام. متاسفانه، تعداد بسیار زیادی از مقام‌های پولیس با انتخاب دیگران برگزیده شده‌اند. پست‌ها به قیمت‌های هنگفت فروخته شده‌اند. مقام‌های افغان و بین‌المللی به من گفته‌اند که نرخ یک برید جنرال از 100000 دالر بیشتر است. آن‌ها گزارش می‌دهند که هزینه‌ی فرمانده پولیس (قوماندان امنیه) شدن، می‌تواند به 3 میلیون دالر برسد. این‌ها کمک‌های مالی وطن‌پرستانه نیستند. بسیاری از مقام‌ها برای پیروزی در جنگ مسئولیت نمی‌پذیرند.
با این‌حال، حکومت افغانستان قادر به بازپس‌گیری و حفظ مناطق تحت کنترل طالبان یا مناطق جنگی نبوده است. احتمالا هیچ کمکِ ممکنی نمی‌تواند این وضع را تغییر بدهد. از جنگ جهانی دوم بدین‌سو، حکومت میزبانی که قادر به پیروزی در جنگِ مشروعیت در مناطق تحت کنترل ستیزه‌جویان نبوده است، به پیروزی کامل دست نیافته است.
ایالات متحده ناخواسته درگیرِ این مشکلات شده است. امور بروکراتیک منفرد مقصر اصلی است. هیچ مقام امریکایی‌یی در کابل مسئول و پاسخگوی کلی هماهنگی و مدیریت تلاش‌های امریکا در صحنه نیست. هر اداره‌یی کار خودش را انجام می‌دهد. این کارهای منفرد عملیات‌های نظامی و برنامه‌های ظرفیت‌سازی را تضعیف ساخته است، منجر به تلفات غیرنظامیان شده است، مورد بهره‌برداری نخبگان محلی قرار گرفته است و به اعتبار امریکا صدمه زده است. این یکی از دلایلی است که این‌همه «پیشرفت» تاثیری چنان اندک داشته است.
مدیریت همه‌ی کارها از واشنگتن، جدا از این تلاش‌های منفرد، به تصمیم‌گیری ضعیف و مدیریت ضعیف بحران انجامیده است. نزدیک به 2400 سرباز امریکایی کشته شده‌اند. ایالات متحده، با هزینه کردن117 میلیارد دالر، درمقایسه با بازسازی اروپا پس از جنگ جهانی دوم، دالرهای واقعی بیشتری در کمک به افغانستان هزینه کرده است. تداوم کمک بی‌قیدوشرطِ نزدیک به 6 میلیارد دالر در سال، ضایع کردن پول بیشتر است.
امریکا به تغییر استراتژی نیاز دارد و این‌که کسی مسئول عملی ساختنِ آن باشد. جلوگیری از استفاده شدنِ خاک افغانستان توسط گروه‌های تروریستی به هدف راه‌اندازی حملات بزرگ بین‌المللی، به نفع امریکا است. دخالت متمرکز تشخیص می‌دهد که واقع‌بینانه‌ترین راه برای دستیابی به یک نتیجه‌ی دلخواه و با دوام روند صلحی است که درآن حکومت افغانستان از یک موقف برتر مذاکره کند. گام‌های کلیدی برای تحقق آن به قرار زیر است:
– باثبات ساختن میدان نبرد از طریق همسویی استراتژیکِ ایالات متحده – افغانستان، مشروط ساختن اصلاحات سیاسی و اصلاحات در سکتور امنیت، تصویب درخواست نیکولسن مبنی بر نیروهای [بیشتر] و برداشتنِ جدول‌های زمانی خروج. این‌ها کمک خواهند کرد تلاش‌های طالبان برای [دستیابی] به دستاوردهای بیشتر بسیار پرهزینه شود.
– تقویت حاکمیت افغانستان و کاهش رقابت منطقه‌یی بی‌ثبات‌کننده با حمایت از بی‌طرفی منطقه‌یی افغانستان و خواستن از بازیگران منطقه‌یی برای عدم مداخله، ایجاد یک مجتمع برای حل نزاع‌ها و جریمه کردنِ دولت‌هایی که به طالبان و دیگر گروه‌ها توان می‌بخشند.
– پیش بردنِ یک روند صلح برای پایان دادنِ موفقانه‌ی جنگ که منافع ایالات متحده حفظ شود و به خدمات و قربانی‌های مردم امریکا و افغانستان احترام شود. یک تسهیل‌کننده‌ی ثالث این روند را پی‌ریزی کند.
حکومت ترامپ برای عملی ساختن این رویکرد جدید باید سلسله‌ی بروکراتیک را بشکند: کسی را در افغانستان مسئول عملیات‌های غیرنظامی-نظامی ایالات متحده قرار بدهد و او باید پاسخگوی نتایج باشد. پس از نزدیک به 40 سال جنگ، یک روند صلح در افغانستان مستلزم چندین دهه [زمان] خواهد بود. یک حرکت قاطع در امتداد این خطوط توسط حکومت ترامپ که با اعتقاد و صبرِ استراتژیک اجرایی شود، بهترین دورنمای پیشرفت را ارائه می‌کند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *