ایالات متحده و پنج روشِ به‌دست آوردن دوباره‌ی زمینه‌ی از دست‌رفته در افغانستان

The Hill/ جوزف کولینز ترجمه: حمید مهدوی

در حالی‌که واشنگتن کاملا مصروف تویت‌ها، افشاگری‌ها و بگو-مگوهای هردو حزب است، تعداد اندکی به شهادت معقول و جدی جنرال جان نیکولسن در مورد جنگ در افغانستان توجه کردند. نیکولسن، فرمانده ایالات متحده و ناتو در افغانستان، جنگ 15 ساله‌ی ائتلاف را «بن‌بست» ارزیابی کرد. به‌لحاظ نیروها، او گفت که ائتلاف نیروی کافی برای مبارزه با تروریسم دارد، اما برای تقویت ماموریت مشوره‌دهی و کمک به «پایین‌تر از سطح فوج»، جایی که تیپ‌های تحت فشار ارتش و واحدهای پولیس به‌سختی می‌جنگند و تلفات بی‌سابقه‌یی را متحمل می‌شوند، ائتلاف چند هزار سرباز کم دارد.
نیکولسن هم‌چنین شماری از تحولات مثبت را یادآور شد:
سال گذشته، نیروهای امریکایی پنج رهبر کلان تروریستان را در داخل و اطراف افغانستان کشتند. نیروهای افغان موفقانه سد راه هدف کلیدی طالبان در تصرف مراکز ولایات شدند. نیروهای ویژه و نیروی نوپای هوایی افغانستان به‌صورت مداوم بالاتر از گروه وزن‌شان مشت زدند. ارتش و پولیس افغانستان – که به‌شدت تحت فشارند و تعدادشان در حال کاهش است – جنگجویان عالی و وفادار به حکومت مرکزی باقی مانده‌اند، جنگجویانی که ثابت کرده‌اند متحد قابل اعتمادی هستند.
برای برجسته کردن این دستاوردها و آماده کردن راه برای آینده، 39 عضو ائتلاف سال گذشته نزدیک به 16 میلیارد دالر کمک را برای چند سال آینده متعهد شدند. با این‌حال، 13000 پرسنل نظامی ائتلاف و 25000 قراردادی ملکی تلاش‌های افغانستان را حمایت می‌کنند. نیکولسن و جیمز متیس، وزیر دفاع [امریکا] نیز در نشست آینده‌ی ناتو با چالش‌هایی مواجه خواهند بود.
بیست گروه تروریستی، از جمله القاعده و دولت اسلامی در عراق و سوریه (داعش) در افغانستان مسکن‌گزین شده‌اند. اداره‌ی سرمفتش ویژه‌ی ایالات متحده برای بازسازی افغانستان ماه گذشته اظهار کرد که درصدِ 407 ولسوالی افغانستان که تحت کنترل حکومت‌اند سال گذشته 15 درصد کاهش یافته است و به‌صورت مجموعی به 57درصد رسیده است.
در بیش از 40 درصد ولسوالی‌های افغانستان «جدل/جنگ جریان دارد»، یا این ولسوالی‌ها تحت کنترل طالبان‌اند. در حالی‌که دلیل بخشی از آن یک تغییر در فرماندهی ارشد افغانستان است، این [کاهش درصدِ ولسوالی‌های تحت کنترل حکومت] هم‌چنان انعکاس‌دهنده‌ی جنگ‌های شدید در سرتاسر این کشور است که به تلفات بی‌پیشینه‌یی افغان‌ها منجر شده است – بیش از 30000 تن در دو سال گذشته برای 316000 نیروهای ارتش و پولیس افغانستان. تلفات غیرنظامیان در دوره‌ی مشابه زمانی از 15000 تن فراتر می‌رود.
چگونه به این نکته پی بردیم؟ حکومت اوباما در افغانستان به‌خوبی آغاز به‌کار کرد. این حکومت نیروها را در آن‌جا دو برابر کرد، اما پس از آن با اعلان قصدِ ما برای خروج سربازان‌مان در یک جدول [زمانی] مشخص که در آن شرایط سیاسی و نظامی نادیده گرفته شد، سهوا به دشمنان ما انگیزه داد تا شدیدتر بجنگند.
یک بار دیگر، ایالات متحده یک استراتژی خروج را دنبال کرد که تاکید آن بیشتر بر خروج بود نه استراتژی. استدلال در برابر سناتور جان مک‌کین که هفته‌ی گذشته گفت ما دستان ارتش را بستیم و هدفِ پیروز شدن را نه بلکه هدف «تلاش برای نباختن» را دنبال کردیم، دشوار است. برای پیروز شدن در افغانستان، ما باید گروه‌های تروریستی بین‌المللی و عناصر آنچه که اکنون به یک [گروه] خسته‌ی طالبان تبدیل شده است، را شکست بدهیم. ما باید یک افغانستان عاری از القاعده و داعش از خود برجای بگذاریم که با همسایه‌هایش روابط صلح‌آمیز داشته باشد.
کلید پیروزی، بهبود عملکرد نیروهای افغان در میدان نبرد و تغییر تحرکِ جنگ به نفع افغانستان است. در عین زمان، ایالات متحده باید پاکستان را تحت فشار قرار بدهد تا کمکِ فعال به عناصر مختلف طالبان افغانستان و شبکه‌ی حقانی و تحملِ غیر فعالِ آن‌ها را متوقف سازد. با عملی شدنِ این دو اقدام، می‌توان یک کنفرانس بزرگ صلح، با حمایت قدرت‌های منطقه، برگزار کرد و به صلح بهتری دست یافت. در پی این کنفرانس صلح، یک افغانستان جنگ‌زده، به کمک دوستان و متحدانش قادر خواهد بود تا به مشکلات داخلی‌اش، فساد همه‌گیر و مشکلات مواد مخدر رسیدگی کند.
ایالات متحده، برای دستیابی به موفقیت در افغانستان، باید تلاش‌هایش را تشدید کند. پنج راه انجام این کار به قرار زیر است:
1.تعهد ایالات متحده به افغانستان باید تقویت شود. مسیر جدید ما باید این باشد: افغانستان یک متحد کلانِ خارج از ناتو است؛ ترک [افغانستان] ناممکن و غیرقابل تصور است. این تعهد قوی به متحدان و دشمنان ما علامت می‌دهد که ما تا پیروزی و فراتر از آن به حکومت افغانستان کمک خواهیم کرد.
2.رییس‌جمهور ترامپ باید به پاکستان هشدار بدهد. ایالات متحده یک متحد می‌خواهد، نه یک «دوست-دشمن» که در برخی از ساحات همکاری کند اما به طالبان افغانستان و شبکه‌ی حقانی برای منافع خودش کمک کند. فرستاده‌ی ایالات متحده باید صریح باشد: عصر چانه‌زنی و همکاری سست به پایان رسیده است. ایالات متحده از این به‌بعد کمک سالانه‌ی نزدیک به 1 میلیارد دالرش را مشروط خواهد کرد و در صورت نیاز، دیپلماسی قهری را دنبال خواهد کرد.
3.ایالات متحده باید به نیکولسن سهم عادلانه‌یی از نیروهای تازه‌نفس را که او به‌عنوان فرمانده ائتلاف آن را درخواست کرده است، بدهد. این، مشاوران بیشتری را در واحدهای سطح پایین افغانستان قرار خواهد داد. افغانستان و ائتلاف برای ریسک‌پذیری به هدف به‌دست آوردن نتایج بهتر، باید راه‌هایی برای افزایش دسترسی افغان‌ها به حمایت تاکتیکی هوایی بومی و متحدانش بیابد. تقویت نیروی هوایی افغانستان باید یک اولویت اصلی باشد.
4.ایالات متحده، شرکای ائتلافش و سازمان ملل متحد باید کمک‌های انسان‌دوستانه‌ی بیشتری برای افغانستان فراهم کنند. افغانستان، علاوه بر جنگیدن در یک جنگ، در حالی‌که میلیون‌ها مهاجر از اروپا، ایران و پاکستان عودت کرده‌اند، به کمک بیشتری نیاز دارد. سازمان ملل متحد برآورد می‌کند که 9.3 میلیون افغان در سال 2017، 13 درصد از سال 2016، به کمک‌های بشردوستانه نیاز خواهند داشت.
5.کاخ سفید باید به این جنگِ مهم بیشتر توجه کند. در مبازرات انتخاباتی، از افغانستان به ندرت نام برده شد و ترامپ هنوز فرصتی برای نگاه کردن به آن نداشته است. رهبران سیاسی و نظامی افغان به اطمینان نیاز دارند و وضع شکننده‌ی جنگ مستلزم آن است که شورای امنیت ملی ایالات متحده سریعا به آن رسیدگی کند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *