فروپاشی

بخش ششم
روش مقایسوی پژوهش
چگونه می‌توان فروپاشی جوامع را به‌گونه‌ی «علمی» مطالعه کرد؟ دانش معمولاً با این تعریف که «بدنه‌ی آن از طریق تکرار تجربه در آزمایشگاه به‌دست می‌آید» تحریف شده است. در واقع دانش چیزی بسیار فراتر از این است: کسب دانش قابل اعتماد درباره‌ی جهان، در برخی از رشته‌ها مانند کیمیا و زیست‌شناسی (بیولوژی) مالیکولی، آزمایش‌های کنترل‌شده وتکرارشده در آزمایشگاه، عملی و برای کسب دانش قابل اعتماد اند. آموزش‌های رسمی من در این دو رشته از علوم آزمایشگاهی چون زیست‌شناسی و بیولوژی برای دوره‌ی کارشناسی و فیزیولوژی برای دکترا بوده است. از سال ۱۹۵۵ تا ۲۰۰۲ تحقیقات تجربی لابراتواری را در زمینه‌ی فیزیولوژی در دانشگاه‌های هاروارد و سپس دانشگاه کلیفورنیا در لاس انجلس انجام داده‌ام.
هنگامی که در سال ۱۹۶۴ مصروف مطالعه‌ی پرندگان در نیوگینی بودم به‌زودی با مشکل کسب دانش بدون مراجعه به تجارب کنترل‌شده‌ی تکراری چه در آزمایشگاه و چه در تحقیقات میدانی، مواجه گردیدم. این امر معمولاً نه عملی است و نه قانونی و نه هم اخلاقی است که دانش مربوط به پرندگان را توسط نابودی یا دستکاری جمعیت آنان دریک بخش و حفظ جمعیت آنان بدون دستکاری در یک بخش دیگرکسب کرد. من بایستی روش‌های مختلف را به‌کار می‌بستم. مشکلات مشابه روش‌شناختی در بسیاری از عرصه‌های دیگر چون رشد جمعیت، زیست‌شناسی و هم‌چنان ستاره‌شناسی، واگیرشناسی، زمین‌شناسی و دیرینه‌شناسی نیز، ظهور کرده‌اند.
راه‌حل معمول که باید به‌کار بست عبارت از «روش مقایسوی» یا روش «آزمایش طبیعی» است – به‌گونه‌ی مثال، مقایسه‌ی شرایط طبیعی که با توجه به متغیرهای مورد نظر از هم تفکیک می‌شوند. به‌گونه‌ی مثال: هنگامی که من به‌عنوان یک پرنده‌شناس به تاثیر cimmon-browd-Melidectes (یکنوع مرغ گیاه‌خوار گینه‌ی جدید -م) در میان انواع دیگر جمعیت‌های گیاه‌خوار دلچسپی گرفتم، به مقایسه‌ی جوامع پرندگان در کوه‌ها که نسبتاْ با هم مشابه‌اند پرداختم، به استثنای برخی از آن‌ها که از علفخواران حمایت می‌کنند و برخی دیگر حمایت نمی‌کنند. مشابه آنچه من در کتاب‌های خود «سومین شامپانزه: تکامل بعدی انسان و حیوان» و «چرا رابطه‌ی جنسی لذت است؟ تکامل رابطه‌ی جنسی در انسان» انواع مختلف حیوانات مخصوصاً انواع پستانداران را به‌منظور این‌که بدانیم چرا زنان (برخلاف ماده‌های بیشتر انواع حیوانات دیگر) دستخوش یائسگی وآشکارا فاقد بارگیری (تخمه‌گذاری) می‌شوند، چرا مردها (بامعیارهای حیوانی) دارای آلت تناسلی نسبتاً بزرگتر اند، و چرا انسان‌ها معولاً رابطه‌ی جنسی‌شان را درخفا انجام می‌دهند (در حالی‌که تقریباً تمام سایر انواع حیوانات در ملاءعام انجام می‌دهند). اکنون بحث‌های گسترده و خاصی در مورد مشکلات خاص روش مقایسوی جریان دارد و این‌که چگونه می‌توان بر این دشواری‌ها فایق آمد. به‌خصوص در علوم تاریخی (مانند زیست‌شناسی تکاملی و زمین‌شناسی تکاملی) که ممکن نیست عملاً گذشته را به نفع خود دستکاری کرد، مگر این‌که از تجربه‌ی آزمایشگاهی به نفع آزمایش طبیعی چشم پوشد.
در این کتاب به‌خاطر فهم فروپاشی‌های اجتماعی که چالش‌های محیط‌زیستی در آن‌ها نقش دارند روش مقایسی به‌کار برده شده. در کتاب قبلی من «اسلحه، مکروب و آهن: سرنوشت جامعه‌ی بشری» این روش مقایسی را در زمینه‌ی چالش‌های مخالف به‌کار برده‌ام: درجه‌های متفاوتی از تشکل جوامع بشری طی ۱۳۰۰۰ سال اخیر در قاره‌های مختلف. کتاب حاضر به‌جای پرداختن به تشکل جوامع روی فروپاشی آن‌ها تمرکز نموده.
یکی از موارد بسیار جدی، گسترده و قابل دید این روش، کار برد آن در زمینه‌ی مشکل فروپاشی جزایر پاسیفیک در اثر قطع جنگلات است. مردمان پاسیفیک به درجات متفاوتی جنگلات خود را قطع کردند، از یک محدوده‌ی کوچک آغاز تا قطع کامل آن‌ها پیش رفتند و با پیامدهایی اجتماعی‌شان، از مقاومت تدریجی درازمدت گرفته تا فروپاشی کامل پیش رفتند، تا آن‌جاکه کسی از آن‌ها زنده باقی نماند. من و همکارم بیری رولت توسعه‌ی قطع جنگلات را با یک مقیاس عددی در ۸۱ جزیره‌ی پاسیفیک درجه‌بندی کردیم. هم‌چنان ما نقش ۹ متغیر وارد شده (چون باران، انزوا و احیای دوباره‌ی آسیب‌پذیری خاک) را که در قطع جنگلات موثر پنداشته می‌شوند، درجه‌بندی کردیم. با یک تحلیل آماری قادر شدیم تا نیروی نسبی‌یی که هریک از این متغیرها در نتیجه‌ی قطع جنگلات وارد می‌کنند را محاسبه کنیم. امکان یک تجربه‌ی مقایسوی دیگر در اتلانتیک شمالی وجود داشت، جایی که وایکنگ‌های قرون وسطا در شش جزیره‌ی مستعمره‌ی ناروی با متغییرهای چون انبوه زمین‌های متفاوت برای زراعت، سهولت‌های ارتباط تجارتی با ناروی، و سایر متغیرهای وارده وهمچنان تفاوت در میزان محصولات دچار سرنوشت‌های متفاوت شدند (از مهاجرت سریع آن‌هاگرفته تا مرگِ همه پس از ۵۰۰ سال، و تا شگوفایی امروزی‌شان پس از ۱۲۰۰ سال). هنوز هم مقایسه‌های دیگری بین جوامع مختلف جهان امکان‌پذیر است.
تمامی این مقایسه‌ها در معلومات مشرح پیرامون جوامع جداگانه وجود دارند که با حوصله‌مندی توسط باستان‌شناسان، مورخین و سایر دانشمندان جمع‌آوری و انباشته شده‌اند. در پایان این کتاب من منابع و مآخذ مهمترین کتاب‌ها و مقالات را درباره‌ی مایاها و اناسیزی‌های قدیم و رواندای جدید و همچنین سایر جوامع گذشته و حاضر که به‌طور مقایسوی مطالعه شده‌اند، آورده‌ام. این مطالعات جداگانه مباحث ضروری کتاب مرا تشکیل می‌دهند. نتیجه‌گیری‌های اضافی‌یی هستند که می‌توان از مقایسه‌ی چندین جامعه به‌دست آورد. نتایجی که نمی‌توان تنها از مطالعه‌ی مشروح یک جامعه به آن‌ها دست یافت. برای مثال، فهم فروپاشی معروف مایاها تنها ایجاب دانش جدید درباره‌ی تاریخ مایاها و محیط زیست آن‌ها را نمی‌کند، بلکه برای دست یافتن به چشم‌اندازهای بهتر باید مایاها را در یک متن بزرگتر بگذاریم و از طریق مقایسه‌ی آن‌ها با سایر جوامعی که فروپاشیده‌اند و یا ادامه یافته‌اند، شباهت‌ها و تفاوت‌های‌شان را با سایر جوامع دریابیم. این چشم‌اندازهای بیشتر ایجاب روش مقایسوی را می‌نماید.
من روی ضرورت هردو، مطالعات جداگانه و مطالعات مقایسوی تاکید ورزیده‌ام. زیرا محققین اغلبن هنگام تحقیق روی یکی از این رویکردها بیش از حد تمرکز می‌کنند. متخصصین تاریخ یک جامعه‌ی ویژه مطالعه‌ی مقایسوی را به‌عنوان یک مطالعه‌ی سطحی کنار می‌گذارند درحالی‌که دیگران مطالعه‌ی یک جامعه‌ی ویژه را به‌طرز مایوس‌کننده‌یی کوته‌بینانه و برای فهم سایر جوامع کم‌ارزش می‌دانند. اما اگرما می‌خواهیم به یک دانش قابل اعتماد دسترسی پیدا کنیم، به هر دو نوع مطالعه ضرورت داریم. به‌ویژه تعمیم از یک جامعه و یا حتا مطمین بودن درمورد تفسیر یک فروپاشی می‌تواند خطرناک باشد. تنها در وزنه‌ی شواهد به‌دست‌آمده با مطالعه‌ی مقایسوی چندین جامعه همراه با نتایج متفاوت می‌توان از نتایج به‌دست‌آمده مطمین بود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *