سخیداد هاتف

تقویم ِ داغ

در بسیاری از کشورها نام ماه‌های سال فقط نام ماه است، در تقویم. تقویم را که ورق می‌زنند و مثلا از جنوری به فبروری یا از جون به جولای می‌روند، پیشانی‌شان عرق نمی‌کند، ضربان قلب‌شان تند نمی‌شود و اشک در چشمان‌شان نمی‌گردد. شاید تبسمی کنند از دیدن مارچ، که در آن مراسم عروسی‌شان بود، بیست‌وپنج سال پیش. شاید چشم‌شان به اول آگست بیفتد و تولد اولین فرزندشان، که حالا مثلا دیگر برای خود جوان مستقلی شده، خاطره‌ی شیرینی را در خیال‌شان زنده کند. و البته ممکن است، اگر امریکایی باشند و از حملات تروریستی یازده سپتامبر 2001 چیزی به یاد داشته باشند، از ماه سپتامبر خاطره‌ی تلخی داشته باشند.
در افغانستان ماه‌ها این‌گونه نیستند. بگویید اسد و اسد ماه بحران ملی است. بگویید جدی و ماه جدی یادآور یک چرخش فاجعه‌آور است. بگویید ثور و ماه ثور ماه فتنه‌های خونین است. حوت‌ ماه درد و داغ است و سرطان مایه‌ی سرطان. با دلو به چاه فاجعه فرو رفته‌ایم و با میزان میزان آدم‌کشی را در مقیاس‌های تازه تجربه کرده‌ایم. در سنبله خوشه‌های نفرت و خشم‌مان به بار نشسته. در عقرب مثل عقرب زهر در جان همدیگر ریخته‌ایم. در جوزا و حمل… صبر کنید. حداقل در ماه حمل و جوزا خبر بدی نبوده. نه، رفتم بررسی کردم. یک عالم بدبختی بوده در این دو ماه. از راکت باران تا جنگ‌های داخلی خونین در پایتخت. گفتم حتما در ماه قوس خبری نبوده. آن‌جا هم حداقل یک زلزله‌ی وحشتناک داشتیم با هزاران کشته( نه این‌که خودمان بی‌کار بوده‌ایم. فقط تعداد تلفات زلزله بیشتر بوده).
مصیبت ما البته تنها این نیست که ماه‌های سال‌مان نشانه‌های درد و داغ‌اند. بدتر این‌که هر کدام از این موارد درد و داغ برای عده‌یی از ما سند افتخار و قهرمانی است. اگر هفت ثور برای عده‌یی نشانگر ورود مملکت به عصر سیاهی و تباهی است، برای عده‌‌یی دیگر آغاز روزگار شیرین انقلاب شکوهمند ثور است. اگر هشت ثور برای اکثر مردم افغانستان آغاز حرمان و مصیبت و ویرانی است، برای کثیری از کسانی که امروز در قدرت هم هستند، روز پیروزی انقلاب اسلامی مردم شهید پرور افغانستان است. کودتا‌ها و قتل‌عام‌های فلان ماه اگر مردمی را به خاکستر فاجعه نشاندند، در چشم فلان حزب و فلان گروه اجتماعی دیگر خاطره‌های جاودانه‌ی فتح‌المبین‌اند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *