پیاز از دیدگاه تاریخ

از آن‌جا که سخنگویان دولت افغانستان معتقد اند که پاکستان با بستن مرز تورخم زیان‌های زیادی را متحمل شده و در نتیجه از این کار خود ضربه‌های استراتژیک خورده، خبرگزاری چهل‌تکه پس از ساعت‌ها تلاش سرانجام موفق شد با یکی از این سخنگویان در این باب گفت‌وگو کند:
چهل‌تکه: با سلام، اگر می‌خواهید قبل از شروع این مصاحبه روز خبرنگار را به ما و همکاران ما تبریک بگویید، بفرمایید.
سخنگو: نه، خواهش می‌کنم. لطف دارید.
چهل‌تکه: شما ادعا کردید که این پاکستان است که از بستن مرز خود به روی افغان‌ها بیشتر زیان دیده. ممکن است بگویید به چه دلیلی این گونه فکر می‌کنید؟
سخنگو: من چنین چیزی گفته‌ام؟
چهل‌تکه: بلی، ویدیویی هست که شما در آن چنین ادعایی را مطرح می‌کنید.
سخنگو: آها، بلی. ببینید، این خیلی ساده است. دلیل عمده‌یی که من در این مورد دارم این است که پاکستان از این کار خود واقعا زیان دیده است.
چهل‌تکه: ببخشید، این که دلیل نشد. این ادعای شماست.
سخنگو: نه نه، توجه نکردید. به‌قول احمد شاملو، روزگار غریبی است نازنین، دهانت را می‌بویند، مبادا گفته باشی دوستت دارم.
چهل‌تکه: ما به‌طور مشخص دنبال این هستیم که ببینیم پاکستان چه‌گونه از بستن مرز تورخم زیان دیده؟
سخنگو: اگر من اشتباه نکنم شما یک پوزیتیویست تمام‌عیار هستید. ببینید، امروز حتا در علومی چون فیزیک و ریاضی کسی دنبال نتیجه‌های قطعی نیست…
چهل‌تکه: درست است. ولی شما بالاخره یک مورد را باید نشان بدهید که در آن پاکستان از بستن مرز خود زیان دیده باشد.
سخنگو: بسیار خوب. یک موردش بالا رفتن قیمت خوراکی‌ها در کابل، مخصوصا قیمت پیاز. شما فکر می‌کنید اگر مرز بسته نمی‌شد قیمت‌ها این‌قدر بالا می‌رفتند؟
چهل‌تکه: معذرت می‌خواهم، کابل پایتخت افغانستان است…
سخنگو: ها، نه، چیز است، نه، شما درست می‌گویید. اجازه بدهید من یک نمونه‌ی تاریخی روشن را برای‌تان عرض کنم. در نوامبر سال 1944، وقتی که هیتلر مطمئن شد در جنگ شکست می‌خورد، دستور داد که یهودیان پولند…
چهل‌تکه: ببخشید، ما یک سوال مشخص داریم و آن این است که…
سخنگو: فهمیدم. ما در علوم سیاسی بحثی داریم به نام «فرصت‌های ترانس‌قاره‌یی انتقال‌ناپذیر». من این را باید برای شما توضیح بدهم.
چهل‌تکه: دروغ می‌گویید. چنین بحثی وجود ندارد. دروغ می‌گویید.
سخنگو: آلی میگُم که یک چپه وردارت کنن بی‌ناموس کت ِ ای قسم گپ زدنت. مره دروغگوی گفتی؟
چهل‌تکه: بی‌ناموس تو، بی‌ناموس پدرت. اینالی امی جارو ره د گلونت تخته کنم بی‌غیرت.
سخنگو: شمسوللق، نام امی یابو رَ بگی. باز کتش گپ می‌زنیم.
چهل‌تکه: دستت خلاص…
(متاسفانه گفت‌وگوی ما به نتیجه‌ی خوبی نرسید. با این‌همه، ما برای یافتن پاسخی برای سوال مطرح شده در این گفت‌وگو تلاش خواهیم کرد).

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *