دیروز ارگ ریاستجمهوری میزبان ولید بن طلال، شاهزاده و سرمایهگذار معروف عربستان سعودی بود. رییسجمهور غنی به بن طلال مدال عالی دولتی امانالله خان را داد. چنانچه در خبرنامهی ارگ آمده، محمداشرف غنی از بد طلال خواستار سرمایهگذاری و تشویق سرمایهگذاران برای تجارت و فعالیت اقتصادی در کشور شده است. میلیاردر معروف عرب نیز گفته است که در قالب گفتوگویی که با وزارت مالیه داشته، آن را دنبال خواهد کرد. آقای بن طلال همچنان از علاقهی سرمایهگذاران به افغانستان نیز سخن گفته است.
استقبال از ولید بن طلال میتواند در بافتار تشویق بازرگانان و سرمایهگذاران به آمدن در بازار افغانستان فهم و ارزیابی شود. این شاهزادهی عربستانی که سهامدار بزرگ تویتر و از سرمایهگذاران شناختهشدهی جهان عرب است، میتواند فرصتهای اقتصادی و فعالیت تجاری بسیاری را در افغانستان خلق کند. از این جهت، استقبال از وی بهمثابهی تلاشی برای جلب توجه سرمایهگذاران، محلی برای نگرانی ندارد و بسیار ستودنی است. اما چه افغانستان و چه مهمان ثروتمند آقای غنی هر دو حواشی سیاسییی دارند که میتواند نگرانیهایی را در مورد حضور وی در افغانستان خلق کند.
نگرانی اصلی این است که حکومت وحدت ملی، شبیه آنچه که در مورد هند و پاکستان اتفاق افتاد، بدل به زمینهی رویارویی کشورهای رقیب نشود. تا آنجا که به رابطهی هند و پاکستان باز میگردد، کابل نتوانست در میانهی این مناسبات، اعتماد هر دو کشور را همزمان حفظ کند و مستقل از خصومت دیرینهی این دو کشور، رابطهی سیاسی و اقتصادیاش را با این کشورها سامان دهد. چرخش اشرف غنی به راولپندی به هر نیتی که صورت گرفت، بهعنوان شکست هند در رقابت با پاکستان بر سر افغانستان تفسیر شد. کما آنکه گشایش دفتر طالبان در قطر در همسویی با کابل نیز به همین معنا پذیرفته شده بود. حضور هند در حمایت اقتصادی از کشور، مایهی عصبانیت پاکستان را فراهم کرد. در حالیکه کابل و دهلی نو اکنون در مقایسه با سه سال اخیر رابطهی دوستانهیی دارند، تنشها میان پاکستان و افغانستان تشدید شده و تنش سیاسی تا مرز بسته شدن تورخم و اتهامزنی دو کشور علیه همدیگر در رابطه به حملات خونین در دو کشور پیش آمده است.
در این مورد نیز مسأله بر سر رقابت و خصومت پنهان و آشکار ایران و عربستان است. دو کشوری که در خاورمیانه، اجیران جنگیشان به کشتار همدیگر ادامه میدهند. حضور عربستان در افغانستان، ایران را نگران میکند. فراتر از نگرانی، در ادامهی رقابتی که میان دو کشور از دیر باز وجود دارد، تهران قطعاً رفتار مداخلهجویانهتری در کابل در پیش خواهد گرفت. شهزاده بن طلال از چهرههای غیر سیاسی است که مواضع تندی در برابر ایران داشته است. از جهتی دیگر، ایران نفوذ غیر قابل اغماضی در منطقه دارد که افغانستان از آن مستثنا نیست. نگرانی اصلی این است که فرصتهای همکاری اقتصادی، مسبب دخالتورزی کشورهای متخاصم در افغانستان شود و بدل به امکانی برای تخریب و بیثباتی بیشتر کشور.
روشن است که ایران و عربستان، در ادامهی رقابتی که در سطح کشورهای اسلامی به راه انداختهاند، صرفاً نیت همکاری اقتصادی یا سیاسی معطوف به اصل احترام به حاکمیت ملی کشور ندارند. هر دو کشور فراتر از این، به دنبال تحدید نقش و نفوذ همدیگر اند. ایران بارها به ارتباط با طالبان در فراه و مناطقی در غرب کشور متهم شده است. نشانههایی از این همکاری نیز وجود دارد. عربستان از کشورهایی بود که امارت طالبان را به رسمیت شناخت و نفوذ وسیع ایدیولوژیک بر برخی چهرههای رادیکال مذهبییی دارد که همسویی فکری یا سیاسی با طالبان دارند. شاخههایی از نهادهای تبلیغی-فرهنگی ایران، شبیه جامعهالمصطفی در افغانستان فعال است. عربستان نیز قرار است دانشگاه بزرگی در ننگرهار بسازد که آموزش در آن به زبان عربی خواهد بود. فارغ از آن، هر دو کشور در سطوح مختلف سیاسی نفوذ وسیعی دارند. کرزی-رییسجمهور پیشین-دستکم یک بار به صراحت از دریافت پول از ایران دفاع کرد و جای تردیدی نیست که عربستان نیز نقش خودش را در توزیع پول میان سیاستمداران دارد.
در چنین وضعیتی، انتظار میرود که حکومت وحدت ملی برای جذب سرمایه و جلب توجه سرمایهگذاران و مناسبات اقتصادی، پیچیدگیهای سیاسی این مسأله را نیز در نظر بگیرد. تردیدی نیست که اشرف غنی بهخوبی از این نگرانیها آگاه است، اما در اینکه او تا چه اندازه آن را جدی میگیرد، جای تردید وجود دارد. تأثیر لابی دو کشور و یا وسوسهی جذب سرمایه، اگر با شتابزدگی بیامیزد، کابل را میتواند، پس از هند و پاکستان، در میانهی خصومتی دیگر قرار بدهد.