عرفان مهران
وزارت امور مهاجرین اعلام کرده است که قرار است در سال جاری حدود هفتصد هزار مهاجر دیگر افغان از پاکستان به کشور باز گردند. روند بازگشت این مهاجرین بهزودی آغاز میشود و این امر نگرانیهای جدییی را بهوجود آورده است. سال گذشته نیز همین شمار مهاجرین از پاکستان به کشور بازگشته بودند.
بازگشت مهاجران افغان از پاکستان زمانی تشدید شد که روابط میان دو کشور به تیرگی گرایید. در پی تنشها میان کابل و اسلامآباد، پولیس پاکستان به شکل بیپیشینهیی اقدام به آزار و اذیت مهاجرین کرد و محدودیتهای جدییی را بر مهاجرین وضع کردند. هرچند در این دوره مدت اقامت شماری از مهاجران از سوی دولت پاکستان برای مدتهایی کوتاه تمدید گردید، اما فشارها بر مهاجرین از سوی دولت پاکستان هرگز کاهش نیافت و مسالهی خروج اجباری مهاجرین افغانستان از پاکستان کماکان بهعنوان یک معضل اساسی باقی ماند.
دولت پاکستان همواره از حضور مهاجرین افغان در آن کشور بهمثابهی ابزاری جهت اعمال فشار بر دولت افغانستان استفاده کرده است. در گذشته نیز در پی تنش میان مقامهای کابل و اسلامآّباد، پاکستان در اولین اقدام خود فشار بر مهاجران را افزایش میداد تا از این طریق مقامها در دولت افغانستان را وادار نمایند در رفتار خود تجدید نظر کنند.
بازگشت بیرویهی مهاجران افغان، به یک نگرانی جدی در کشور مبدل شده است. در حالیکه رقم بازگشتکنندگان افزایش مییابد، میزان کمکها رو به کاهش نهاده و سازمانهای بینالمللی درگیر مسائل دیگر از جمله مهاجرتهای گسترده از کشورهای جنگزده بهسوی کشورهای اروپایی شدهاند. طبیعی است که کاهش کمکها میتواند دولت افغانستان را با مشکلات جدی مواجه سازد و باعث شود کمکهای لازم به عودتکنندگان صورت نگیرد.
بدتر از همه اما شرایط نامناسب داخلی برای بازگشت مهاجران میباشد. در حال حاضر افغانستان تحت فشار شدید جابهجاییهای جمعیتی است که بهدلیل جنگ، فقر، بیکاری و بازگشت مهاجرین صورت میگیرد. سال قبل در حدود نیم میلیون افغان از خانههایشان بهدلیل جنگها آواره و به مناطق دیگر کشور پناهگزین شدند. بیش از یک میلیون جمعیت دیگر از کشورهای ایران و پاکستان به کشور بازگشتند. هزاران نفر دیگر هم بهدلیل فقدان اشتغال و کار در مناطقشان، مجبور به ترک محلاتشان شدهاند و راهی مناطق دیگر گشتهاند.
بخش قابل توجه این افراد و بیخانمانها اکنون در شرایط بسیار دشواری بهسر میبرند. اکثر آنها به سرپناه و مسکن دسترسی ندارند و اغلب در هوای نامناسب زیر چادرها در بخشهای مختلف کشور پراکندهاند. جمعیت کثیری به غذا و آب آشامیدنی کافی دسترسی ندارند. کودکان از دسترسی به آموزش محروماند و خدمات صحی نیز در پایینترین سطح ممکن قرار دارد. دولت و نهادهای امدادرسان خارجی دستکم تاکنون نتوانستهاند برای بیخانمانها، بیجاشدههای داخلی و عودتکنندگان سال گذشته، امکانات اولیهی زندگی را فراهم کنند. گمان میرود در سال جدید جمعیت قابل ملاحظهی دیگری نیز بر اینها افزوده شود. بازگشت هزاران مهاجر از کشورهای همسایه و آغاز جنگها با گرم شدن هوا، نگرانیها را مضاعف کرده است و طبیعی است در چنین شرایطی امکان بروز تنشهای اجتماعی در اثر این جابهجاییهای جمعیتی نیز وجود دارد.
در حال حاضر دو نگرانی اصلی در این زمینه وجود دارد: اول، بخش عمدهی این جمعیت که اکنون اکثراً فاقد اشتغالاند و به خدمات لازم هم دسترسی ندارند، ممکن است به سادگی مورد استفادهی گروههای مخالف دولت قرار گیرند. از آنجاییکه اکثر جمعیت عودتکنندگان و بیجاشدگان داخلی در حاشیهی شهرهای بزرگ تجمع کردهاند، شهرها فشار بیشتری را متحمل خواهند شد. این جمعیت حاشیهیی میتواند هم میزان جرایم جنایی را در شهرها را بالا ببرند و هم در صورتی که مورد استفادهی مخالفان قرار گیرند، به یک تهدید بالقوهی امنیتی تبدیل شوند. دوم، جابهجایی این جمعیت در هر نقطهی کشور میتواند به منازعات اجتماعی بیشتری در کشور دامن بزند. این منازعات میتواند بر سر منابع از جمله زمین، اتفاق افتد. در چند سال گذشته بارها صدای مخالفت باشندگان برخی مناطق با جابهجاییهای جمعیتی بلند شده بود و این مشکل کماکان به قوت خود باقی است. در بسا موارد ممکن است جابهجایی جمعیتی بهلحاظ سیاسی نیز حساسیت برانگیز شود و بدین لحاظ، به تنشهای جدید در جامعه دامن بزند.
دولت مسئولیت دارد ضمن رسیدگی به نیازمندیهای بازگشتکنندگان و بیجاشدگان داخلی، به مسائل اجتماعی و نگرانیهای ناشی از این امر نیز با جدیت توجه داشته باشد. بعد اجتماعی این مساله از اهمیت زیادی برخوردار است و نباید این امر دستمایهیی برای تنشهای سیاسی و اجتماعی بیشتر باشد.