دکتر کریم پاکزاد؛ پژوهشگر بنیاد مطالعات بینالمللی و استراتژیک فرانسه
مردم فرانسه آماده میشوند تا کمتر از سه هفته بعد در انتخابات ریاست جمهوری، مهمترین انتخابات در این کشور، اشتراک کنند. انتخابات این دوره پیچیدهترین و بحرانزاترین انتخابات تاریخ فرانسه بعد از برقراری رژیم کنونی (جمهوریت پنجم) در سال ۱۹۵۸ است. این پیچیدهگی محصول بحرانهای اقتصادی چند دههی اخیر، بحران سیاسی که محصول دورهی ریاستجمهوری فرانسوا هولاند است، بحران اتحادیهی اروپا، مهاجرین و رشد افکار و دیدگاههای نژادپرستانه، ضدمهاجرین و اسلامستیز میباشد. تمام این بحرانها دستبهدست هم داده و وضعیتی را بهوجود آورده که چند هفته مانده به دور اول رایگیری (۲۷ آوریل ـ ۳ ثور) در قدم اول پیشبینی اینکه کدام کاندید برندهی انتخابات خواهد بود را ناممکن ساخته است. در قدم دوم، برای اولینبار در تاریخ فرانسه ترس اینکه خانم مارین لوپن، رهبر حزب «جبههی ملی»، حزب راست افراطی به قدرت برسد را بهوجود آورده است. نظرسنجیها از چندین ماه به اینطرف پیشبینی میکنند که خانم مارین لوپن در حدود ۲۵ فیصد آرا را در دور اول بهدست خواهد آورد. اگر چنین شود حضور وی در دور دوم رایگیری میان دو کاندید برتر حتمی خواهد بود.
ترس از پیروزی مارین لوپن همرا با یک واقعیت غیرمنتظرهی سیاسی است: طبق نظرسنجیها هیچیک از کاندیدهای دو حزب مهم فرانسه که از آغاز جمهوریت پنجم ریاستجمهوری حکومت را در اختیار داشتهاند، به دور دوم راه پیدا نمیکنند. اولی آقای فرانسوا فیون، کاندید راست میانه، از «حزب جمهوریت» و نخستوزیر قبلی است که در آغاز کمپین انتخاباتی چند ماه قبل از کاندیدهای پیشتاز بود. نشر اطلاعات در مورد اینکه هنگامی که وی وکیل مجلس شورای ملی بود، همسر خود را بهحیث همکار خود استخدام کرده بود، منجر به کاهش محبوبیتاش شد. گرچه این امر غیرقانونی نیست ولی ثابت شد که این استخدام در واقع نوعی کلاهبرداری بوده چون همسر وی واقعاً در محل کار وجود نداشته و در نتیجه بدون ارائهی خدمت از پول عامه دستمزد گرفته است. این حادثه برای او خیلی گران تمام شد. مردم در مورد فساد مالی سیاستمداران خیلی حساساند. آقای فیون امروز به گفتهی نظرسبجیها در حدود ۱۷ درصد آرا را در دور اول بهخود اختصاص خواهد داد. حملات شدید فرانسوا فیون به مارین لوپن در جریان مناظره میان ۱۱ کاندید سهشنبه شب ۴ آوریل، و بر ضد یک کاندید کوچک راستی یک هدف داشت: با گرفتن موضع تهاجمی در این مناظره میخواست آنعده از رایدهندگانی را که میخواهند به راست افراطی رای بدهند، متقاعد کند که بهاصطلاح «به خانه برگردند» و به او رای دهند. اما آیا چنین استراتژییی قادر خواهد بود که او با استفاده از آن، رای ناراضیهای دست راست را دو بار جلب کند؟ خیلی دشوار خواهد بود. ولی آنچه که فیون را امیدوار میسازد این است که در حدود نیمی از رایدهندگان هنوز تصمیم نگرفتهاند به کی رای بدهند.
یکی دیگر از نتایج تاریخی این انتخابات این است که کاندید حزب سوسیالیست، که او هم در یک انتخابات مقدماتی توسط مردم برگزیده شده (دو میلیون نفر رای دادند) در دور دوم غایب خواهد بود، در حالیکه رییسجمهور فعلی و اکثریت پارلمانی که حکومت را تشکیل میدهد سوسیالیست هستند. این وضعیت محصول بحران سیاسی است که حزب سوسیالیست در دوران ریاستجمهوری فرانسوا هولاند به آن دچار شد. دو سال بعد از آغاز دورهی کار رییسجمهور و حکومت برخی از وزیران مهم و رهبران جناح چپ حزب، سیاستهای اقتصادی فرانسوا هولاند را به چالش کشیدند. وزیر فرهنگ، وزیر معارف، وزیر عدلیه، و وزیر اقتصاد از پستهای خود استعفا دادند و در پارلمان حتا بر علیه برخی پروژههای قانونی رای مخالف دادند. این بحران در زمان انتخاب کاندید سوسیالیستها برای ریاستجمهوری (بعد از اینکه رییسجمهور سوسیالیست فعلی تصمیم گرفت که خود را دوباره کاندید نکند) شدت بیشتری گرفت. در جریان مباحث تلویزونی وزیر سابق معارف بنوه هامون که نمایندهی جناح چپ بود و با یک برنامهی اجتماعی چپی ظاهر شد، بر کاندید جناح راست حزب و نخستوزیر غلبه کرد و با اکثریت آرا بهحیث کاندید سوسیالیست معرفی شد. ولی شکست غیرمترقبهی نخستوزیر، لیونل والس، نارضایتی جناح راست حزب را تشدید کرد. گرچه حزب مطابق اساسنامهی حزبی بنوا هامون را بهحیث کاندید حزب اعلام کرد و اکثر کاندیدهای شکستخورده حمایتشان را از بنوه هامون اعلام کردند، آقای مانویل والس از دیسپلین حزبی سرباز زد و همراه با چند وزیر دیگر حمایت خود را از کاندیداتوری امانویل مکرون، که کاندید سوسیالیستها نیست اعلام کردند. والس مظهر و سمبول سیاست اولاند شمرده میشود و وی از سوی بخش چپگراتر حزب سوسیالیست بیشتر به طرفداری از یک سیاست لیبرال و راست متهم است. عدم حمایت او از کاندید منتخب حزب از یکطرف مخالف اصول دموکراسی شمرده میشود و از سوی دیگر باعث شد که کاندید سوسیالیستها، بنوه هامون، ضعیف شود تا حدی که ممکن است به دور دوم راه نیابد.
امانویل مکرون کیست ؟ وی یکی از اعضای سابق حزب سوسیالیست، همکار نزدیک فرانسوا هولاند و وزیر اقتصاد بود. یکسال قبل از وظیفهی خود استعفا نمود و آمادگی خود را برای کاندید شدن برای پست ریاستجمهوری علنی ساخت. وی با یک برنامهی اقتصادی شبیه حکومت قبلی متکی به تقلیل مالیات صاحبان کارخانهها و کمک به آنها برای تقلیل بیکاری به میدان آمد، ولی با پیش گرفتن برنامهی سیاسی «نه چپ، نه راست» در شرایطی که احزاب سنتی چپ و راست دچار بحران شده بودند، به زودی موفق به جذب میانهروها شد.
دلیل حمایت احزاب و شخصیتهای میانهرو از امانوئل ماکرون تا حد زیادی منطقی به نظر میآید. در درجهی نخست باید گفت مردم نارضایتی زیادی نسبت به احزاب سنتی چپ و راست احساس میکنند. امروز هولاند کمترین محبوبیت را در میان مردم دارد. درست به دلیل مشابه بود که سارکوزی، رییسجمهور قبلی از حزب راست، نیز نتوانست در انتخابات مقدماتی حزب جمهوریخواهان پیروز شود ولی بعدها برخی از جناحهای سوسیالیست و جمهویخواه هم به او پیوستند و به اینصورت وی موفق شد تا دامنهی هواداران خود را وسعت ببخشد. در عین حال، ماکرون که جوان است (۳۹ سال) میتواند تمثیلی باشد از تمایل مردم فرانسه به تغییر در سیاست. امانویل ماکرون نیز بنابر نظرسنجیها در حدود ۲۵ درصد آرا را در دور اول کسب خواهد کرد و به این ترتیب اگر وی در دور دوم مقابل مارین لوپن قرار بگیرد، نظر به اینکه بخش بزرگ رایدهندگان با افکار افراطی حزب جبههی ملی مخالفاند، به ماکرون رای خواهند داد و بدینگونه فرانسه ممکن است دارای یک رییسجمهور ۳۹ساله که نه به چپ و نه به راست تعلق دارد، شود.