الگوهای مخرب

حسین رهیاب (بلخی)
قسمت اول
انسان از زمانی که متولد می¬شود و حتا هنگامی که در رحم مادر قرار دارد، تحت تأثیر عناصر مختلفی قرار گرفته و تأثیر آن عناصر به صورت غیر‌مستقیم، ذهن او را تحت‌الشعاع خود قرار می¬دهد، به گونه‌ای که شخصیت حقیقی و واقعی او انعکاسی است از بازخورد فعل و انفعالات تراوش شده‌ی درونی و فعالیت مداوم آن در ذهن و مغز که سازنده و به وجود آورنده‌ی «ذهن نا‌هوشیار» و در نتیجه «باورهای ذهنی» انسان می¬باشد و ما قبلا به صورت مفصل درباره‌ی آن بحث کرده‌ایم.
باورهای ذهنی در اکثریت قریب به اتفاق افراد، آینده‌ی آن‌ها را ساخته و موقعیت آن‌ها را در اجتماع معین می¬کند و به همین دلیل عمده، مردم دارای الگوها ‌یا «باور»‌های مشخصی هستند که این الگوها موجب عقب‌ماندگی و پس‌رفت آن‌ها می¬شود، زیرا این افراد تصور می¬کنند که موفقیت، پیشرفت، ترقی، سعادت و کامیابی دیگران حاصل عوامل مختلفی است که در آنان وجود دارد، ولی در اینان وجود ندارد و این افراد باید برای رسیدن به موفقیت، قبل از هر‌چیز، به تصحیح باورها و الگوهای خود پرداخته و الگوهای مخرب و محدود کننده را از ذهن خود بیرون بریزند. دور ریختن الگوهای مخرب ‌یا جا‌گزینی آن‌ها با الگوهای سالم و پیشرفته، خود قدم بسیار بزرگی برای رسیدن به موفقیت می¬باشد و زمینه را برای پیشرفت و سعادت انسان فراهم می¬آورد.
الگوهای مخرب و محدود کننده بسیار است، اما برخی از مهم‌ترین آن‌ها که برای بسیاری «بهانه‌های» آماده به حساب می¬آیند و به کرات هم مورد استعمال و استفاده قرار می¬گیرند، عبارت‌اند از:
بالا رفتن سن
یکی از بهانه‌های عمومی و عمده‌ی افراد، گذشت سن و رسیدن به میان‌سالی ‌یا پیری می¬باشد و آنان تصور می¬کنند که بالا رفتن سن مانع عمده‌ی در‌جا زدن به حساب می¬آید و کسانی که از مرز جوانی عبور کرده‌اند، رمق و توانی برای ادامه‌ی فعالیت، رسیدن به موفقیت‌ و پیروزی را نداشته و کوشش و تلاش آنان هم به جایی نمی¬رسد. اما تجربه‌ی افراد مشهور و موفق خلاف این باور را ثابت می¬کند. زیرا تقریبا بیش‌تر این افراد در سن جوانی به کسب تجربه، آزمایش، مطالعه، فراگیری علوم و فنون کار برای دیگران مشغول بوده‌اند و زمینه‌ای برای ورود به ‌دنیای تصورات خود نداشته‌اند. ادیسون، بل، ویلی گرین و کسانی که برای خود کار می¬کردند، سنین جوانی را به کسب تجربه گذراندند و بسیاری دیگر، خصوصا در عصر جدید، کار خود را از یک شرکت ‌یا مؤسسه‌ی دیگر آغاز کرده و با آماده شدن زمینه‌های مختلف، شرکت ‌یا کمپنی مستقل خود را تأسیس کرده‌اند.
پروفیسور کالین گری، استاد توسعه‌ی تجارت می¬گوید:
«تحقیقات نشان می¬دهند که در واقع بسیاری از کارآفرینان موفق، کار خود را از جوانی آغاز نکرده‌اند. آن‌ها مهارت‌های مورد نیاز خود را از طریق کار کردن برای دیگران به دست می¬آورند. در نتیجه وقتی کار خود را آغاز می¬کنند، خواهند توانست از تجربه‌ی حاصل از کار در آن دوران بهره ببرند. در نتیجه، فعالیت آن‌ها اغلب پایداری طولانی‌تری نسبت به سایرین خواهند داشت‌».
پروفسور مارلین دیویدسون، استاد دانشکده‌ی بازرگانی منچستر‌ هم می¬گوید:
«برای رسیدن به موفقیت، داشتن زمان‌سنجی مناسب، مهم‌تر از آن است که کار خود را در چه سنی شروع می¬کنیم: این‌که شما در چه صحنه‌ای از زندگی هستید، خیلی مهم‌تر از این است که در حال حاضر چند سال سن دارید، من فکر می¬کنم هر کسی می¬تواند در هر سنی یک کارآفرین موفق باشد‌».
تحصیلات
بهانه‌ی دست به نقد و آماده‌ی بسیاری نیز، نداشتن تحصیلات عالی، نرفتن به دانشگاه و نداشتن مدارک دانشگاهی است و این یکی از واهی‌ترین بهانه‌های موجود می¬باشد. در همین اثر به کرات اشاره کرده‌ایم که رسیدن به موفقیت ارتباطی با تحصیلات عالی ندارد و گرچه رفتن به دانشگاه و طی مراحل علم و کمال کاری است نیکو و پسندیده، ولی لزوما هر کسی که دانشگاه رفت، فرد موفق از آب در نمی¬آید و هر کسی که دانشگاه نرفت، بی‌کاره و ناموفق ظاهر نمی¬شود. موفقیت و ناکامی افراد به جوهره‌ی آن‌ها بستگی دارد و اگر کسی جوهره‌ی آن را داشته باشد، با بی‌سوادی محض هم می¬تواند موفق‌ترین شخصیت تاریخ لقب گیرد. چنان‌که بسیاری از فاتحان، سرداران، مخترعان و مکتشفان یا اصلا پا به هیچ‌مدرسه‌ای نگذاشته‌اند ‌یا این‌که از مدرسه اخراج شده‌اند ‌یا خود از آن فرار کرده‌اند.
راشل بریج می¬نویسد:
«یکی از عجیب‌ترین و جالب‌ترین جنبه‌های کارآفرینان موفق این است که بسیاری از آن‌ها مدرسه را بدون رسیدن به مدارج تحصیلی رها می¬کنند… احتمالا این کار دلایل زیادی دارد. بدون داشتن مدارج تحصیلی رسمی امکان ورود به عرصه‌های شغلی رایج مثل حساب‌داری، پزشکی یا وکالت وجود ندارد. پس این‌گونه افراد اگر بخواهند به موفقیتی دست یابند، راه‌‌هایی را پیدا کنند که این کار را با شرایط‌ خود انجام دهند…»
متأسفانه تحصیلات آکادمیک، بیش‌تر در بر‌گیرنده‌ی مباحث تیوریک بوده و می¬تواند قدرت خلاقیت، ابتکار و نوآوری را از فرد بگیرد ‌یا آن را خنثا نماید و به همین دلیل این مباحث با روحیه‌ی خلاق و شور و نشاط و کنجکاوی موجود در افراد موفق سازگاری ندارد. پروفیسور گری می¬گوید:
«کار‌آفرینان موفق مایلند از مردم درخشان‌تر باشند و معمولا، به‌ویژه در زمینه‌ی مهارت‌های ارتباط اجتماعی تبحر خوبی دارند. نکته‌ی مهم، تبدیل شدن به یک کارآفرین، برخورداری از مهارت گفت‌وگو با مردم و ایجاد ارتباط با آن‌هاست و این‌که بتوانند مفید بودن ایده‌ی خود را به مردم بقبولانند. اغلب می¬بینید که بسیاری از کارآفرینان موفق از حمایت تیمی وفادار برخوردارند‌».
و آن‌چه که باعث موفقیت یک فرد می¬شود، معمولا مورد توجه مراکز آموزشی نمی¬باشد و این خود موجب بی‌انگیزگی یک فرد خلاق و ایده‌گرا می¬شود. پس داشتن ‌یا نداشتن تحصیلات تأثیری در موفقیت یک انسان نخواهد داشت.
امکانات و سرمایه‌ی مالی
بسیاری تصور می¬کنند که برای انجام یک کار ‌یا راه انداختن یک فعالیت و مانند آن، لازم است که امکانات و سرمایه‌ی کافی در اختیار انسان باشد و بدون داشتن سرمایه، موفقیت به دست نمی¬آید هیچ، که شکست و ناکامی حتمی خواهد بود و این نوع افراد حتا با داشتن ایده‌ها و افکار و اندیشه‌های خلاق و سالم، از به کار گرفتن آن واهمه داشته و مرتب گرفتار شک و تردید می¬شوند و به همین دلیل هم ناکام شده و با شکست دست و پنجه نرم می¬کنند.
به نظر می¬رسد که داشتن سرمایه‌ی مالی و مادی، در صورت دسترسی داشتن به آن، بسیار مفید است، ولی همان‌گونه که داشتن آن باعث موفقیت و سعادت و پیروزی انسان نمی¬شود، نداشتن آن نیز باعث ناکامی و شکست نخواهد شد. باید دید که تصور از سرمایه چیست و با چه پیش‌زمینه‌ای به آن می¬توان پرداخت. اگر منظور از سرمایه، پول باشد، پول قابل دسترس است و تلاش و کوشش انسان است که پول را پدید آورده و آن را به عنوان یک منبع در اختیار انسان قرار می¬دهد.
سرمایه‌ی واقعی هر انسان، تلاش، کوشش، کار و فعالیت و خلاقیت او است و البته سلامتی‌اش و اگر یک انسان بخواهد، تلاش کند و زحمت بکشد، هم می¬تواند به موفقیت دست یابد و هم «پول» و «سرمایه»‌ی مادی تهیه نماید و هم منابع مختلف را در اختیار دیگران قرار داده و برای موفقیت آن نیز تلاش نماید. سرمایه‌ی یک فرد موفق نه در جیب خودش که در جیب دیگران قرار دارد و با در اختیار گرفتن آن سرمایه هم به خود سود می¬رساند و هم به دیگران و صاحبان سرمایه‌ها. فقط کافی است که این افراد «نیازی» را کشف کرده و در صدد پاسخ‌گویی به آن برآیند، آن وقت پروژه‌های بزرگی را اجرا خواهند کرد.
بنابراین بهانه‌ای به نام نداشتن امکانات و سرمایه‌ی مادی برای کسی که فکر، اندیشه، خلاقیت، ابتکار، ایده و نوگرایی ندارد و حال و حوصله‌ی تلاش و کوشش پیگیر و مداوم را نیز ندارد، نه فقط بهانه، که واقعیت است، اما برای آن‌که خلاقیت و ایده‌گرایی داشته و اهل کار و تلاش نیز می¬باشد و دارای اعتماد به‌نفس، شجاعت، شهامت، جسارت و‌… نیز می¬باشد، فقط و فقط بهانه‌ای بیش نیست. زیرا سرمایه‌ی این نوع افراد همان کار و تلاش و کوشش آنان و خلاقیت و ابتکارشان می¬باشد و سرمایه‌ی مادی وسیله‌ی کم‌اهمیت و ناچیزی بیش نیست.
نداشتن تجربه
برخی از افراد، سهل‌انگاری، بی‌کاری و عدم تلاش و کوشش خود را به نداشتن تجربه مربوط دانسته و تصور می‌کنند که افراد باتجربه، از شکم مادر صاحب تجربه، عقل و درک کافی‌ به دنیا آمده‌اند و این افراد اگر چیزکی دارند، آن را با خود از مادر به دنیا آورده و با آن متولد شده‌اند. این تصور، یکی از باطل‌ترین و پوچ‌ترین افکاری است که ممکن است کسی آن را در ذهن بپروراند و با آن بازی نماید، زیرا تجربه‌ به‌سان دُر گران‌بها و گنج پربهایی است که از چند طریق به دست می¬آید:
1. هر اقدام انسان می¬تواند‌ یک تجربه‌ی جدید باشد و هر شکست و ناکامی می¬تواند دو تجربه‌ی قابل توجه باشد و هر پیروزی هم خود تجربه‌ای است قابل توجه. پس هر انسان عاقل و زیرک برای کسب تجربه در صورت لزوم باید دست در «لانه»‌ی مار کند تا اثر نیش او را چشیده و زهر جان‌سوز آن را حس کند، وگرنه نمی¬تواند احساس یک مارگزیده را درک نماید.
2. شنیدن سرگذشت دیگران و توجه به پندها و نصیحت‌های افراد خردمند، هوشیار و دانا و عاقل و مثبت‌ می-تواند درس‌ها و عبرت‌های زیادی را به انسان منتقل نماید.
3. خواندن آثار دیگران، شریک شدن در تجربه، فهم و شعور آنان است و انسان می¬تواند با خواندن خاطرات، زندگی‌نامه‌ها، سرگذشت نامه‌ها و‌… تجربه‌ی دیگران را به دست آورده و از آن‌ها در مسیر حرکت و اهداف خود استفاده نماید.
آنانی که صاحب تجربه‌اند، از این سه روش استفاده کرده و به موقعیت فعلی خود دست یافته‌اند و کسی هم که می-خواهد، تجربه به دست آورد، باید از همین روش‌ها استفاده نماید، وگرنه تجربه‌ چیزی نیست که خود‌به‌خود و تصادفی به دست آید.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *