پس از حملهی نیروهای ویژهی امریکا به محل اقامت اسامه بنلادن در ایبتآباد پاکستان، آنچه که خاطر اسلامآباد را بیشتر آزرده بود، کشته شدن اسامه نبود، عدم اطلاع حکومت پاکستان از انجام این عملیات بود؛ چیزی که دولت را در آن زمان با مسألهی حاکمیت ملی روبهرو کرد و توانایی ششمین ارتش قدرتمند و مقتدرترین نهاد اطلاعاتی منطقه را به چالش کشید. در آن زمان نیز دو دیدگاه متناقض در کنار هم مطرح شدند: 1- پاکستان از حمله به محل اقامت رهبر القاعده باخبر بود، اما بهدلیل ترس از واکنش بخشی از شهروندانش وانمود کرد که اطلاعی از آن نداشته. 2- پاکستان غافلگیر شد و در برابر عمل انجامشدهیی قرار گرفت که مایهی ناراحتی و عصبانیت دولت را فراهم کرده بود.
پرتاب بزرگترین بمب غیر اتمی امریکا بر مواضع داعش در اچین ننگرهار که شام پنجشنبه هفتهی گذشته انجام شد، حکومت وحدت ملی را درست در همین تنگنا قرار داده است. با این تفاوت که حامد کرزی اکنون با پرسیدن از چهگونگی و چرایی این حمله، موضع اولیهی حکومت را به چالش کشیده است. در وهلهی اول، سخنگویان ریاستجمهوری و نهادهای امنیتی گفتند که حمله بر مواضع داعش با بمب دهتنی MOAB در هماهنگی با حکومت انجام شده است. این دیدگاه در درجهی اول توانست افکار عمومی را به سمتی بکشاند که گویا حکومت بهعنوان شریک استراتژیک امریکا در این حمله دستکم در سطح هماهنگی دخیل بوده یا از آن مطلع بوده است. در گذشته، حامد کرزی بارها در برابر حملات انجامشدهیی قرار گرفت که از آن خبر نداشت، اما مجبور بود پیامدهای سیاسی آن را تحمل کند. واکنش اولیهی ارگ از این جهت سنجیدهشده بود و با شتاب مطرح شد.
اطلاعاتی که نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان و وزارت دفاع این کشور در مورد «بمب مادر» در اختیار رسانهها قرار دادند، مسیر واکنشها را به سمت دیگری کشاند. کاخ سفید بهدلیل هدف سیاسییی که داشت، تلاش کرد تا پیام این بمب را با شفافیت تحسینبرانگیزی در اختیار شهروندان افغان و رقبای منطقهیی و جهانیاش قرار دهد، اما نتیجهی آن در داخل کشور منجر به طرح این پرسش شد که «چرا ترامپ دستور پرتاب بزرگترین بمب غیراتمی را در محلی داد که یک بخش کوچک از تروریسم بینالمللی در آن مستقر بود؟» با بمب دیگری نمیشد تونلهای داعش را نابود کرد؟ چرا بهجای افزایش نیرو و تشدید نبرد، ناگهان بمبی در ابعاد و توانایی تخریبی «بمب مادر» را بر سر دستکم 100 عضو داعش انداخت؟ همین سوالها مجال مانور سیاسی سنگین رقیب بالقوهی حکومت وحدت ملی و اشرف غنی را فراهم ساخت. حامد کرزی ارگ را در برابر سوال سختی قرار داد: اگر شما از استفادهی این بمب در اچین خبر داشتید، مرتکب خیانت ملی شدهاید. چه اینکه بهزعم آقای کرزی، امریکا یکی از تسلیحات خطرناک نظامیاش را در خاک کشور آزمایش کرد. این استدلال تا حدی با روحیهی میهنپرستانهی هر شهروندی سازگار است. از این منظر، حکومت نباید مجال استفاده از سلاح خوفناکی چون بمب MOAB را میداد؛ آنهم در جایی که میتوانست به روش کمهزینهتری این عملیات انجام شود و پیامدهای سیاسی کمتری برای دوستان منطقهیی افغانستان، از جمله چین و روسیه داشته باشد.
عدم صداقت کرزی، جایی برای تردید ندارد. کرزی افتادن بمب بر مواضع داعش را بهمثابهی فرصتی بازشناخته که در آن میتواند رییسجمهور غنی و تیمش را در معرض فشار شدید سیاسی و افکار عمومی قرار بدهد و از جهتی دیگر بهعنوان بازیگر ملیگرا و شجاع دوباره وارد مناسبات سیاسی شود، مناسباتی که توانسته بود، برای او و خانوادهاش صدها میلیون دالر پول و قدرت بیحدوحصر در جنوب و مرکز کشور رقم بزند. اما مهرهی کرزی برای بازی، قدرت تهدید ثبات سیاسی و اجتماعی را دارد و میتواند او را در چین و روسیه محبوبتر سازد.
صرفنظر از خطونشان کشیدنهای کرزی، آنچه که به نظر میرسد جای نگرانی دارد، واکنش شتابآلود حکومت بود. حکومت با اعتراف به اینکه در جریان این حمله بوده، خودش را در وضعیت سختی قرار داده است. این در حالی است که بعید به نظر میرسد نیروهای امریکایی ریاستجمهوری و نهادهای امنیتی را از انجام این حمله آگاه ساخته باشند. واشنگتن پست، دیروز به نقل از منابعی در واشنگتن این مسأله را آشکار کرد. پیش از آن نیز تردیدهایی جدی در مورد صداقت حکومت در این مورد وجود داشت. چه اینکه اگر پرتاب بمب منوط به توافق کابل میبود، با مخالفت آشکار حکومت روبهرو میشد. غنی بهخوبی از پیامدهای آن میتوانست آگاه باشد و دشوار بود که با آن موافقت کند. به همین دلیل و اکنون که افتادن این بمب در اچین، ستونهای ارگ را نیز اندکی لرزانده، سخنگویان حکومت و مسئولان آن بهدنبال طرح دوبارهی این واقعیت هستند که «حکومت در جریان این حمله قرار نداشته» و مانند بقیه پس از وقوع آن مطلع شده است.