هدف کرزی چیست؟

رحمت‌الله ارشاد

به‌دنبال پرتاب بزرگترین بمب غیراتمی جهان برمواضع داعش در ولسوالی اچین ولایت ننگرهار، حامدکرزی رییس‌جمهور پیشین در واکنشی بی‌سابقه اعلام کرد که تصمیم گرفته تا امریکا را از افغانستان بیرون کند. کرزی این سخنان را در شرایطی ابراز می‌کند که خانه و خانواده‌اش توسط نیروهایی محافظت می‌شود که معاش ماهوارشان از کمک‌های مالی امریکا به نیروهای امنیتی افغان پرداخته می‌شود. بنابراین در نگاه اول، آنچه حامدکرزی گفت یک امر غیرممکن است. حتا اگر چنین امری ممکن باشد، کرزی در پی خارج کردن امریکا از افغانستان نیست. کرزی چه می‌خواهد؟

امتیازهای موقتی
کرزی از محدود رهبران پشتون است که به‌جای توجه به هواداران شهری، دل و امید به حامیانی در دهات و کوهستان‌ها و مناسبات درون‌قبیله‌یی جامعه‌ی پشتون بسته است. او روزانه و ماهوار نمایندگان مردم از گوشه‌های مختلف افغانستان را ملاقات می‌کند و در دورترین و ناامن‌ترین مناطق افغانستان به‌دلیل تجربه‌ی حضور بیشتر از یک دهه در قدرت، مناسبات شخصی‌اش را دارد. آقای کرزی از پول‌هایی که امریکا برای دولت‌سازی در افغانستان به مصرف رساند، شبکه‌یی از حامیان محلی و وفادار به خودش را در 15 سال گذشته ایجاد کرد که بخشی از این هواداران و اعضای شبکه در کمتر از سه سال گذشته، از اختیارش خارج شده است.
کرزی به‌عنوان یک فرد سیاسی که خودش را در قامت زعیم ملی افغان‌ها به‌عنوان نمادی از اقتدار افغان‌ها ارزیابی می‌کند، نیاز به حفظ این شبکه و هواداران دارد. نگهداشتن این شبکه بیش از هرچیزی نیاز مستمر دارد به پخش پول و قدرت و تأمین منافع فردی هر کدام از افراد وابسته به آقای کرزی. پایان ریاست‌جمهوری کرزی، پایان منافع مالی و اقتصادی هواداران او بوده است. به همین دلیل، افراد وابسته و حمایت‌گر او پس از دو سال، هر کدام در آدرس‌های دیگر دنبال سیاست و قدرت‌اند و در پی آن‌اند که منافع اقتصادی و سیاسی‌شان را از راه‌های غیر از ماندن در اطراف کرزی تأمین کنند.
تعداد افراد و همکاران سیاسی کرزی که تاهنوز دوروبرش را خالی کرده‌اند، کم نیستند. برای کرزی خانه‌ی خلوت و بی‌رفت‌وآمد و انتقاد پی‌هم رسانه‌یی و شبکه‌های اجتماعی از عملکرد بیش از یک دهه‌ی او به‌عنوان رییس‌جمهور، عذاب‌دهنده و غیرقابل باور است. به این دلیل ساده که او توقع احترام ابدی از ملتی را دارد که به خیال خودش آن‌ها را ایجاد کرده و به سعادت رسانده است. اما حقیقت این است که حلقه‌ی کرزی از روزهای پایانی حکومتش هر روز کوچک و کوچک‌تر می‌شود.
بنابراین، برای کرزی حفظ حامیانش اهمیت اساسی دارد. او باید با گرفتن امتیاز از حکومت کنونی و امریکا، منافع حلقه‌ی خودش را در ساختار حکومت و گردش‌های اقتصادی و روندهای سیاسی حفظ کند. اگر نه، روزی خانه‌اش خالی و اقتدارش تهی می‌شود. به همین دلیل، اولین عامل در بیان چنین سخن‌های تندی، گرفتن امتیاز از امریکایی‌ها و حکومت وحدت ملی برای نیازهای فوری است.
دلیل دوم، خیز بزرگ حامدکرزی در راستای روندهای کلان سیاسی است. حکومت وحدت ملی در نهایت باید لویه‌جرگه‌ی تعدیل قانون اساسی را برگزار کند. کرزی در دو سال گذشته تلاش کرد درقامت زعیم ملی این روند را از آدرس شورای حراست و ثبات افغانستان دنبال و لویه‌جرگه را زودتر از پنج سال کاری حکومت وحدت ملی برگزار کند. تلاش‌های او در پی چرخش شماری از اعضای تأثیرگذار شورای حراست و ثبات در راستا و همسویی با چشم‌انداز سیاسی جامعه‌ی جهانی و حکومت وحدت ملی، به ناکامی گرایید و اینک او چشم به لویه‌جرگه و انتخابات بعدی دوخته است. بیان این سخن که امریکا باید از افغانستان خارج شود، برای کرزی این امکان را فراهم می‌کند که به‌عنوان رهبر یک جریان مشروع سیاسی علم مخالفت با امریکا را تا رسیدن به منافع کلان‌تر سیاسی بلند داشته باشد. از این منظر چشم‌انداز دیگر برای کرزی از مخالفت با حضور امریکا و ادعای اخراج آن‌ها از افغانستان زمینه را برای برگشتن به قدرت فراهم می‌کند که از طریق روند سیاسی لویه‌جرگه و سپس انتخابات تأمین می‌شود.

تلاش برای رهبری جریان خاموش سومی
جنگ نیروهای امنیتی افغانستان به حمایت جامعه‌ی جهانی با طالبان و سایر گروه‌های تروریستی، لایه‌ی خاکستری در حاشیه‌ی وفاداری‌های حکومتی و وابستگی به گروه‌های تروریستی را ایجاد کرده است که اعضای آن نه وفادار به حکومت‌اند و نه دوست طالبان. این گروه در حاشیه‌ی پانزده سال جنگ به‌دلایل متعددی ایجاد شده است. افراد زیادی در گوشه‌های مختلف افغانستان به‌ویژه در مناطق پشتون‌نشین شناور اند که هم از حکومت بیزار اند هم از طالبان. حامدکرزی بیش از هرکسی این لایه‌ی پنهان در مناسبات قدرت را می‌شناسد و با آن‌ها در ارتباط است. روزانه و ماهوار افراد زیادی هنوز برای حل مشکل‌شان به کرزی مراجعه می‌کنند. افراد وفادار با او خط میانه‌یی را میان طالبان و حکومت موجود در روستاها و قریه‌ها تبلیغ و در این راستا تلاش می‌کنند.
اظهارات کرزی در مورد طالبان چند ماه قبل، صحبت‌های ضدامریکایی او، و اینک تصمیم برای اخراج امریکا از افغانستان و خاین شمردن مقامات حکومت وحدت ملی، تلاشی است برای بسیج آن لایه‌ی پنهان و یک جریان سومی که در حاشیه‌ی 16 سال گذشته شکل گرفته است.
تحولات امنیتی در داخل افغانستان و تغییرات جدید سیاسی در فضای بازی منطقه‌یی کرزی را به این نتیجه رسانده که بایستی بازی موجود و نظم مورد توافق بر سر مسأله‌ی افغانستان در آینده یک بار دیگر مهندسی شود. کرزی برای مهندسی دوباره‌ی نظم سیاسی و حکومت‌داری در افغانستان اتکایش بر نیرویی است که نه حامی وضع موجود است و نه دشمن قسم‌خورده‌ی دولت فعلی. این نیرو می‌تواند از حلقه‌ی سیاسی شخصی‌اش شروع تا بخشی از ناراضیان درون‌گروهی طالبان را شامل شود.
بنابراین، این صحبت‌ها کرزی را گام‌به‌گام به رهبری جریان غیرملموسی نزدیک می‌کند که کرزی تلاش دارد آن‌ها را وارد بازی قدرت کند و از مقام رهبری آنان بر هر اقدام مهم سیاسی در مورد آینده‌ی افغانستان تأثیرگذار و سهامدار باشد.

چراغ سرخ و سبز به بازی قدرت‌ها
پس از 15 سال بی‌تفاوتی روسیه در قبال تحولات افغانستان، این کشور با برگزاری سه نشست مشورتی برای یک توافق سیاسی در راستای صلح، گام‌های فعالی برای پایان بخشیدن به انزوا و بی‌تفاوتی در قبال رویدادهای افغانستان گذاشته است. مقامات محلی روسیه در افغانستان و در کرملین، امسال بی‌باکانه در قضایای افغانستان فعال‌اند و میزان مصارف سفارت روسیه بنا بر صحبت‌های منابع موثق، به بیشتر از 20 برابر نسبت به دو سال قبل افزایش یافته است. مصداق‌هایی از این توجه و تمرکز را می‌توان در صحبت‌های مقامات سفارت روسیه و نماینده‌ی خاص ولادیمیر پوتین نیز یافت.
روس‌ها بر خلاف آنچه تا هنوز اعلام کرده‌اند که از همکاری با طالبان مصئونیت کارمندان محلی‌شان را می‌خواهند و از فعال شدن در افغانستان نگران امنیت روسیه است، در واقع پا را فراتر گذاشته‌اند. روسیه به ادامه‌ی دیپلماسی فعال و بلندپروازی‌های سیاسی پوتین در بازی‌های جهانی، می‌خواهد برآنچه در همسایگی نزدیک‌ترش در افغانستان می‌گذرد، آگاه و تصمیم‌گیرنده باشد. واگذاری روندهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان به امریکا در بیشتر از یک دهه‌ی گذشته حالا برای روس‌ها قابل قبول نیست. بنابراین، برای روس‌ها سهم‌گیری در این روندها یک هدف استراتژیک در افغانستان است. این هدف توسط روس‌ها در چارچوب بازی دوگانه؛ همکاری رسمی با دولت و همکاری پنهانی با نیروهای سیاسی مخالف دولت دنبال می‌شود.
اگر گروه یکی از نیروهای تأثیرگذار بر روندهای سیاسی و امنیتی است، روس‌ها با نزدیکی به این گروه می‌خواهند با رویکرد غیرنظامی در مناسبات سیاسی و امنیتی افغانستان شریک و در مدیریت آن سهیم باشند. افزون بر طالبان روس‌ها در پی آن‌اند که نیروهای مشروع سیاسی و فعال در افغانستان را نیز در چارچوب گفتمان جدیدی بکشانند که به رهبری کرملین در حال پی‌ریزی است.
در سومین نگاه، کرزی با درک این‌که روسیه در افغانستان فعال است و تأثیرگذار خواهد شد، می‌خواهد کارت سرخی برای امریکا از هماهنگ شدن با روسیه و کشورهای همسو با آن نشان دهد. ممکن است چنین تقابلی در نهایت در افغانستان ایجاد نشود، اما برای کرزی حتا خلق چنین تهدیدی نیز امکان‌های بسیاری از لحاظ سیاسی فراهم می‌کند که اگر نه در همکاری با روسیه، بلکه به‌صورت شخصی بر روندهای سیاسی و توافقات آینده تأثیرگذار و قابل حساب باشد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *