در اوج کارزارهای انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحدهی امریکا، مسألهی افغانستان غایب تمام مناظرهها و گفتوگوها بود. دونالد ترامپ که پیش از آن سهمی در سیاست بینالمللی کاخ سفید نداشت و بهمثابهی مرد ثروتمند نیویورک مرحلهبهمرحله به کاخ سفید نزدیکتر میشد، همزمان این نگرانی را نیز به دنبال میکشید که وضعیت افغانستان در زمان زمامداری او به کدام سمت تغییر خواهد کرد. رییسجمهور امریکا در بیان سیاست خارجیاش، بیش از هر زمانی سیاستمداران افغانستان را گیج کرد. او نگاه مسالمتآمیزتری به بشار اسد داشت و از آشتی با روسیه سخن گفت. اما در آن میان به موردی اشاره کرد که به نظر میرسد افغانستان را نیز در بر میگرفت: تأکید بر نابودی داعش و شبکههای تروریستی.
رییسجمهور غنی در صحبت با مسئولان رسانهها، سطح ارتباط با زمامدار جدید کاخ سفید را رضایتبخش و قابل اطمینان توصیف کرده بود. امید کابل به جنرالهایی بود که هرکدام سابقهی حضور در افغانستان را داشتند. جنرال مکمستر یکی از آنهاست. مشاور امنیت ملی رییسجمهور امریکا و مهمان دیروز ارگ. سفر مکمستر سایهی ابهام دیدگاه کاخ سفید را از افغانستان به نظر میرسد که پاک خواهد کرد. حنیف اتمر در پیامی، سفر مکمستر را پربار توصیف کرد و مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز پیش از ملاقات با رییسجمهور و رییس اجرائیهی حکومت، محور گفتوگوهایش را مهم عنوان کرد. این دیدار در سایهی تنشهای داخلیی ناشی از نشستن «مادر بمبها» بر اچینِ ننگرهار انجام شد. در یکسو حامد کرزی کمرش را برای اخراج نیروهای امریکایی از کشور میبندد و در سوی دیگر، حکومت وحدت ملی بیش از هر زمانی در تلاش جلب حمایت امریکاست.
تأکید بر حمایت از حکومت وحدت ملی گرانیگاه صحبتهای دیروز دو طرف بوده است. مشاور امنیت ملی از تعهد حکومت در مبارزه با فساد و تروریسم ابراز رضایت کرده و رییسجمهور و رییس اجرائیه نیز به صراحت خواستار اجماع بینالمللی در محو تروریسم از افغانستان شدهاند. به این ترتیب، میتوان سفر جنرال مکمستر را به کابل، بهعنوان شروع فصل جدیدی از مناسبات دو کشور تلقی کرد. نگاه سرد باراک اوباما به کرزی و لجاجت رییسجمهور پیشین در انتقاد از امریکا، این نگرانیهای جدی را بهوجود آورده بود. بهدلیل وابستگی مالی، سیاسی و امنیتی به کمکهای ایالات متحده، وضعیت مبهم مناسبات دو کشور قابل نگرانی نیز بود؛ آنهم در وضعیتی که طالبان بیش از سالهای گذشته قدرت گرفته و شبکههای تروریستی بهشمول داعش در کار نفوذ به کشور و گسترش دامنهی بیثباتیاند.
اما مهمتر از آن، به نظر میرسد نگاه روسیه به اینسوی آبهای آمو است. مسکو با صراحت از رابطهاش با طالبان حمایت کرده است. سومین نشست امنیتی در مورد افغانستان را برگزار کرده و بودجهی مالی سفارت روسیه در کابل به شکل پرسشبرانگیزی افزایش یافته است. نتیجهی این بازگشت آرام را میتوان در پارهیی از مسایل سیاسی داخلی، از جمله در استیضاح وزرای امنیتی و دو قطبی شدن اعضای پارلمان و اعمال فشار حکومت بر پارلمان مشاهده کرد. افغانستان کانون اتحاد مقطعی کشورهایی شده که میتواند منافع امریکا و نیز دولت را با تهدید و بیثباتی بیشتر روبهرو کند. چین، روسیه و پاکستان بیش از هر زمانی بر سر مسایل افغانستان نزدیک شدهاند. ایران، با بازگشت پیروزمندانه از خاورمیانه، قطعاً در افغانستان مجال اعمال فشار بر امریکا را یافته است.
سفر مکمستر را به کابل و سپس به دهلینو میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. نگرانیهای جدیتری در حال شکلگیری است که منافع حکومت وحدت ملی، دولت و ایالات متحده و همکاران بینالمللیاش را تهدید میکند. ناامنی فزاینده، گسترش نفوذ بازیگران منطقهیی و رقیب ایالات متحده، بیثباتی سیاسی، فساد گسترده و مسایل مرزی با پاکستان، چنانچه اگر با تمهیدات هوشمندانه و بهموقع مدیریت نشود، میتواند فروپاشی سیاسی را به دنبال داشته باشد، فروپاشییی که برای ایالات متحده هزینهی سنگین سیاسی دارد، گرچه مقایسهی آن با مسألهی سوریه درست نخواهد بود.
به نظر میرسد اکنون که یخ رابطه میان دو کشور آب شده، هر دو طرف بر سر رفع و رویارویی با مسایل چالشبرانگیزی چون تروریسم بینالمللی، بیثباتی و فساد و حاکمیت ضعیف قانون، ناتوانی اقتصادی کشور و مواردی مانند آن، تمرکز کنند. ایالات متحده میباید نیرو و امکانات بیشتری به افغانستان بفرستد و از نظر اقتصادی، حمایت سازندهتر و اثرگذارتری را پیش بگیرد. حکومت باید تکلیفش را با مسألهی فساد روشن کند و تلاش ورزد تا با تصحیح میکانیزم انتخابات، فرصت برگذاری آن را فراهم آورد. تقسیم قدرت سیاسی، به منازعهی بیپایانی بدل شده که نیازمند اصلاح ساختار سیاسی است. دو طرف میتوانند معبری برای عبور از این منازعه دریابند.