بازی بدون برنده در افغانستان

واشنگتن تایمز/گاری اندرسون
ترجمه: حمید مهدوی
بن‌بست مایوس‌کننده است، اما دولت ناکام بدتر خواهد بود

در افغانستان فصل بهار است، کوکنار دارد شکوفه می‌کند، طالبان در وسط حملات بهاری سالانه‌ی‌شان هستند و بررسی سالانه‌ی سیاست [ایالات متحده] در قبال افغانستان در واشنگتن در جریان است. طبق معمول، بحث‌ها از خروج کامل از افغانستان تا فرستادن سربازان بیشتر را شامل می‌شوند. من که 16 سال است افغانستان را دیده‌ام و بارها در داخل و خارج از این کشور بوده‌ام، توصیه می‌کنم آنچه را که در حال انجام دادن آن هستیم، ادامه بدهیم. ما به افغانستان نرفتیم تا طالبان را نابود کنیم، آن‌جا رفتیم تا از شر القاعده نجات یابیم؛ القاعده‌یی که ملا عمر، رهبر طالبان، هنگام حاکمیت طالبان به شکل احمقانه‌یی آن‌ها را به افغانستان دعوت کرده بود.
ما می‌خواستیم افغانستان به‌عنوان یک پایگاه عملیاتی برای القاعده را از بین ببریم و این اتفاق نسبتا سریع افتاد. تصمیم ماندن و کمک به حکومت جدید افغانستان برای از بین بردن طالبان، و بازسازی افغانستان به شکل یک دموکراسی به سبک غربی بعدا اتخاذ شد. شانزده سال قبل، وقتی ما اولین بار مداخله کردیم، هیچ‌یک از این اهداف دست‌یافتنی نبود و این اهداف امروزه [نیز] دست‌یافتنی نیستند. این بدان معنا نیست که بار سفر بسته و [افغانستان] را ترک کنیم. بلکه بدان معناست که باید انتظارات‌مان را تعدیل کنیم.
مهم‌ترین نکته این است که جنگ به بن‌بست رسیده است، اما چیزهای بدتر از یک بازی بدون برنده وجود دارد. طالبان نمی‌توانند منصرف شوند. آن‌ها تا حد زیادی به یک سازمان «انتفاعی» تبدیل شده‌اند. به این دلیل است که دولت اسلامی (داعش) در بخش‌هایی از کشور که از لحاظ دینی محافظه‌کار هستند، بخش‌هایی که در آن جنگجویان داعش از خود تصویر جایگزینی برای طالبان فاسد ارائه می‌دهند، تاخت‌وتاز می‌کنند. سرانجام شاهد نظام یک ملت دو ارتشی در افغانستان خواهیم بود که هردو علیه ستیزه‌جویان داعش عملیات انجام خواهند داد.
هدف از بین بردن طالبان هرگز واقع‌بینانه نبود. تا حدی که یک سازمان منجسم طالبان وجود دارد، آرمان‌های آن با آرمان‌های بسیاری‌ها در جامعه‌ی مردسالار پشتون که طالبان در آن زندگی می‌کنند، مشترک‌اند. تقریبا هر مرد پشتون به نوعی خویشاوندی دارد که یا در حال حاضر عضو این سازمان است یا در جنگ با امریکایی‌ها و دوستان امریکایی‌ها کشته شده است. وفاداری قبیله‌یی و خانوادگی عامل بسا چیزها است.
تبدیل کردن افغانستان به یک سویس آسیایی نیز کار بسیار دشوار است. پافشاری بر این‌که این کشور می‌تواند به‌طور موثر با یک بروکراسی متمرکز اداره شود، توهم نخبگان افغانستان است. این کشور زیرساخت‌های ارتباطات یا حمل‌ونقل ندارد که به حاکمیت متمرکز اجازه‌ی کار بدهد. یکی از معدود کارهای درست حکومت اوباما در افغانستان این بود که فهمید ملت‌سازی در مقیاس کلان «رفتن دنبال نخود سیاه» است.
طالبان حضور ما یا متحدان ما را دوست ندارند. این حقیقت که آن‌ها خود در وهله‌ی اول جنگجویان خارجی را در پوشش القاعده به افغانستان دعوت کردند در جای خودش قابل بحث است. اکنون که داعش در افغانستان تاخت‌وتاز می‌کند، جنگ‌سالاران شمال، حکومت در کابل و طالبان – همه – با تهدید جنگجویان خارجی‌یی مواجه‌اند که بسیار شوم‌تر از هر ارتش غربی یا حتا روس‌ها هستند.
تداوم ایجاد یک ارتش کارآمدِ افغان، هم‌چنان ضرورتی برای نیروهای باقی‌مانده‌ی امریکایی و ناتو در این کشور است. اکثریت افغان‌های غیرپشتون و بسیاری از پشتون‌های میانه‌رو طرفدار طالبان یا ایدیولوژی آن‌ها نیستند. نیروهای امنیتی از مراکز جمعیتی مانند کابل محافظت می‌کنند و هرچند احتمالا آن‌ها هرگز قادر به از بین بردن طالبان یا حتا خارج کردن آن‌ها از مواضع سنتی‌شان در مناطق پشتون‌نشین نخواهند بود، ارتش و پولیس ملی افغانستان سپری برای آن‌هایی هستند که نمی‌خواهند زیر چتر حکومت مذهبی سخت‌گیرانه، بدون درنظرداشت این‌که چه کسی آن را تحمیل می‌کند، زندگی کنند.
هم‌چنین، ارتش افغانستان یک نقش آموزشی بازی می‌کند. بسیاری از کسانی که بدون داشتن سواد کاربردی وارد صفوف آن می‌شوند، باید سواد خواندن و نوشتن بیاموزند. سال‌ها زمان خواهد برد تا این ملت‌سازی کارا شود، اما جامعه‌ی افغانستان سرانجام پس از این تلاش وضع بهتری خواهد داشت. علاوه بر آن، چنانچه ارتش از لحاظ لوجیستیکی مهارت بیشتری کسب می‌کند، در نتیجه‌ی مهارت‌های تخنیکی آموخته‌شده توسط سربازان پیشین، به‌طور موثر یک نیروی کار ملکی ماهر ایجاد خواهد شد.
علاوه بر تداوم تلاش‌ها در راستای ساختن نیروهای امنیتی، حضور نظامی امریکا و ائتلاف، برای یک توافق صلح نهایی با طالبان، برگ برنده‌یی به‌دست حکومت کابل می‌دهد که در آن ما زمانی با خروج موافقت می‌کنیم که آن‌ها جنگ را متوقف سازند. این بعید است، اما غیرقابل تصور نیست.
افغانستان جایی به‌مراتب بهتر از آنی است که ما آن را یافتیم – حتا اگر جنگ علیه طالبان به بن‌بست رسیده باشد. افغانستان یک دولت درگیر مشکلات است، اما یک دولت ناکام نیست.

دیدگاه‌های شما
  1. اگر حکومت امریکا بخواهد که در افغانستان صلح جای گزین جنگ گردد، به فرستادن نیرو این کار را بخواهد این کاریست که شعله جنگ را گرم تر از هر وقت دیگری خواهد نموده این گزینه تنها را هیست که سالها برای ناکامی خود و حکومت افغانستان انتخاب می نماید!
    راهِ که عوام فریبانه و مرموز اما اینکه چقدر از پشت پرده نفع می برند خبرش در دستان پنهان واشنتونگ تایمز و یا دیگر زبانچه تایمزها ست.
    این را کسانیکه در زیر دود باروت امریکایی ها و دیگر همپیمانانش در مدت زیادتر از پانزده سال مانده اند خوب می دانند که اگر پنتاگون و یا ششتاگون بخواهد در ظرفی کمتر از یک سال بنام جنگ سالار و خراب کار را از این کوه بند ویا بیرون خواهد راند و یا وا دار به تسلیم شدن خواهد کرد اما این جا نه نخود سیاه است و نه هم از سفیدش!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *