عکس: آرشیف

دیالکتیک تریاک و تروریسم در افغانستان

افغانستان یک‌ونیم دهه‌ی اخیر، شناسه‌های منفی و سیاه زیادی دارد. تحقیقات نهادهای بین‌المللی در زمینه‌های گوناگونی که می‌توانند راه را بر حکومتی برای نیل به مقاصد مدنی و دموکراتیک ببندند، همه ساله نشان می‌دهد که افغانستان به‌گونه‌ی تکان‌دهنده‌یی با آن شناسه‌های منفی و سیاه، گلاویز اند. چتر عمومی این پدیده‌های ویران‌گر اما، فساد است، در یک معنای وسیع و دربردارنده. کشت و قاچاق مواد مخدر یکی از برجسته‌ترین پدیده‌هاست که در واقع، در زیرمجموعه‌ی فساد باید آن را بررسی کرد. ممکن است آغاز ماجرا به عوامل دیگری وابسته باشد، چیزی که امروز نمی‌توان چندان بر سر آن مناقشه کرد. از این است که تولید و قاچاق بی‌رویه و علنی مواد مخدر در کشور را، معلول هیچ امر صریح و پنهان دیگری جز فساد فراگیر نمی‌توان دانست. در آخرین مورد، وزارت مبارزه با مواد مخدر از کشورهای هم‌سایه به‌دلیل عدم تلاش‌شان در جلوگیری از تولید و قاچاق مواد مخدر در کشور شکوه کرده و نیز گفته است که میزان تولید مواد مخدر در سال جاری، بیشتر از سال‌های قبل خواهد بود. گویا این اظهار، اخطار کنایه‌واری را با خود دارد که آن را به‌معنای پیامد کم‌کاری همسایگان افغانستان در زمینه‌ی مبارزه با مواد مخدر، برای‌شان باید گوش‌زد کرد. به این‌معنا که به آن‌ها گفته شود: این است پیامد عدم هم‌کاری شما با ما!
موضع‌گیری‌های خنثا و تسلیم‌طلبانه‌یی از این نوع در برابر مسئولیت‌های فوری حکومتی، از سوی مسئولین نهادهای حکومتی به هیچ‌وجه تازگی ندارد. دوام وضعیت به‌شکل رقت‌آور و نامسئولانه در طول سال‌های گذشته، مسئولین را معذور جلوه داده و این امر، باعث پیدایش این ذهنیت در نزد شهروندان گردیده است که گویا همه‌ی این مسایل و موارد ناگوار، بخشی طبیعی از زندگی در این کشور است و لذا، بابت شدت آن‌ها نیز نباید دست اندر گریبان مسئولین حکومتی شد. مگر در قلمرو مسئولیت یک دولت، چه افتضاحی بزرگ‌تر از این می‌توان تصور کرد که زمینه‌ها و عمل‌کردهای عینی خلق فاجعه نادیده گرفته شود و سپس تمامی کاسه و کوزه‌ها بر سر دولت‌هایی شکسته شود که صرفاً استفاده‌ی منفعت‌جویانه‌یی از فرصت‌هایی کرده که حکومت افغانستان با کم‌کاری و بی‌مسئولیتی خود در اختیار آن‌ها قرار داده است؟ تروریست‌ها در روز روشن توسط موترهای دولتی و با حمایت مسئولین نهادهای امنیتی از این ولایت به آن ولایت کشور انتقال داده می‌شوند و فجایع سنگین و جبران‌ناپذیر یکی پی دیگری در چندقدمی ارگ و یا در قلب مراکز امنیتی توسط همین تروریست‌های مورد حمایت افراد حکومتی پدید می‌آیند، آن‌وقت تمام دغدغه‌ها و مسئولیت حکومت به این محدود می‌گردد که چگونه می‌تواند میزان تلفات و ویرانی را وارونه‌خوانی کرده و به طرز مضحکی کم‌تر از آن چیزی جلوه بدهد که در واقعیت رخ داده تا گویا حماقتی را که از آغاز قادر شده در جان شهروندان تزریق نماید، همچنان فعال نگه دارد. گلایه از کشورهای همسایه به‌خاطر عدم تلاش آن‌ها در جلوگیری از تولید و قاچاق مواد مخدر نیز جلوه‌یی از همین داستان تراژیک است. برای این‌که صداقت هیچ کشوری در برابر کشوری دیگر، موجب این حماقت نخواهد شد که منفعت پذیرفته‌شده و مورد قبول عامش را، تبدیل به رنج و مشقت کند. هر دولتی منطقاً سود کشورش را بر زیان نکردن دولت دیگر ترجیح می‌دهد و این‌که اگر کشورهای همسایه‌ی افغانستان سال‌های زیادی است که از رهگذر خرید و فروش مواد مخدر تولیدشده در افغانستان به سودهای کلان و سرسام‌آوری دست می‌یابند، معنایش دشمنی‌ورزیدن با افغانستان و ضربه رساندن به این کشور نیست، بلکه کسب سود و منفعت برای خودشان است. بر این اساس، حکومت افغانستان اگر با بی‌مسئولیتی و مضحکه‌ی تمام‌عیار اجازه می‌دهد که در ولایت‌های کشور به‌صورت علنی و به‌میزان وسیع، مواد مخدر کشت و تولید شود و سپس این تولیدات انبوه بدون اندک‌ترین محدودیت و مانعی وارد بازارهای سیاه جهان شده و پول آن به جیب کشورها و گروه‌هایی واریز می‌شود که با آن تروریسم قدرت‌یابنده را در افغانستان تغذیه می‌کنند، هیچ کشور و گروهی را نمی‌توان مسئول آن دانست تا زمانی که حکومت از چاه ویل بی‌مسئولیتی و نابه‌کاری خود بیرون نیامده.
تروریسم و تریاک در افغانستان، در یک رابطه‌ی دیالکتیکی، همدیگر را تقویت می‌کنند. توضیح و تبیین این رابطه، کار زیاد مشکل و پیچیده‌یی نیست، به این دلیل که تروریسم هم می‌تواند حافظ تریاک باشد و هم زاده‌ی آن. سود حاصل از این تعامل اما، در خزانه و خریطه‌ی کشورهایی جمع می‌شود که خودشان اساساً نه تریاک دارند و نه تروریسم. بلاهت قضیه از این‌جا آشکار می‌شود؛ این‌که حکومت افغانستان فقط نقش نظاره‌گر این رابطه و تعامل را به خود داده و با شکیبایی و آرامی تمام نگاه می‌کند که چگونه دیگران از خاک کشور برای تولید مواد مخدر استفاده می‌کنند تا بتوانند دوباره در همین خاک، تروریسمی را بپرورند که از این تولید حفاظت کند تا خودشان در حاشیه‌ی امن خود، از حاصلات این تولید و بازتولید لذت ببرند. با حرکت از این نقطه، با اندکی احتیاط می‌توان ادعا کرد: حافظ واقعی تریاک و تروریسم در کشور، حکومت افغانستان است نه دیگران. زیرا دست‌کم این مسأله روشن است که اگر دولت افغانستان را چنان فساد سنگین و تباهی‌آوری تسخیر نمی‌کرد که اکنون شاهد آن هستیم، نه فرصتی برای جریان و شیوع تروریسم در کشور فراهم می‌شد و نه بنا بر آن، امکانی برای تولید و تجارت مواد مخدر وجود می‌داشت و نه هم ضرورتی برای آن‌عده از شهروندان بود که در ناگزیری گریز از فقر و مسکنت، زمین‌های‌شان را در خدمت تولیدکنندگان و تاجران مواد مخدر قرار بدهند، کاری که در این سال‌ها می‌کنند. علت نهایی همه‌ی این ناروایی‌ها را می‌توان در یک نقطه جمع کرد و آن، فساد مسلط و فراگیر در ساختارهای دولتی این کشور است. از این‌رو، اظهارات گلایه‌آمیز نهادهای مسئول از کشورهای همسایه، به‌خاطر افتضاح خودکرده‌یی که در ساحه‌ی مسئولیت‌شان رایج و شایع است، طنز سیاهی بیش نیست.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *