نیویارک تایمز/ستفین هادلی و معید یوسف
ترجمه: حمید مهدوی
بررسی سیاست حکومت ترمپ در قبال افغانستان فرصتی برای مواجهه با یک حقیقت اصلی به دست میدهد: هیچ راهبردی، حتا با سربازان بیشتر، بدون کاهش حمایت پاکستان از طالبان افغانستان و شبکهی حقانی وابسته به آن که مسئول برخی از مرگبارترین حملات علیه ایالات متحده و شریکانش در افغانستان است، موفق نخواهد شد. پس از بیش از 30 میلیارد دالر کمک به پاکستان از سال 2002 بدینسو، این مسأله قابل درک است که منتقدان سیاست فعلی ایالات متحده در قبال پاکستان طرفدار یک رویکرد اجباریتر هستند: وضع شرایط بیشتر برای کمکها، اعمال تحریمها یا قرار دادن پاکستان در فهرست کشورهای حامی تروریسم.
مشکل اینجاست که بعید است چنین «چماقهایی» رفتار پاکستان را تغییر بدهد، چون نگرانیهای وجودی این کشور با اولویتهای گستردهتر منطقهیی گره خورده است. ایالات متحده برای اینکه پاکستان را به تغییر رویکردش در افغانستان وادار ساخته باشد، باید نگرانیهای راهبردی پاکستان را درک کرده و به آنها رسیدگی کند. ارتش پاکستان، بهخصوص، با رقابت کشورشان با هند تحریک میشود. آنها همیشه از سناریویی هراس داشتهاند که در آن افغانستان پایگاه دومی هند باشد و هند با استفاده از آن پاکستان را تحت فشار قرار بدهد. رهبران در اسلامآباد همچنین نگراناند که حمایت هند همتایان آنها در کابل را تشویق خواهد کرد تا به زور و اجبار اعتبار مرز افغانستان – پاکستان را به چالش کشیده و افغانها مجدداً بر قلمرو پاکستان ادعاهایی داشته باشند.
در حالیکه اکثر کمکهای هند به افغانستان اقتصادی بوده است، هند در سالهای اخیر کمکهای امنیتی، بهشمول تجهیزات نظامی، را افزایش داده است تا نیروهای امنیتی افغانستان را علیه طالبان تقویت کند. دیگر تلاشهای هند، مانند تامین مالی بندر چابهار ایران که به افغانستان محاط به خشکه اجازه میدهد پاکستان را دور بزند، به نگرانیهای پاکستان بیشتر دامن زده است. هرچند بسیاریها در ایالات متحده و هند باور دارند پاکستان دچار پارانوئید شده است، این حقیقت پابرجاست که پاکستان معتقد است که تحت تهدید قرار دارد. دستگاههای امنیتی پاکستان طالبان را مانعی در برابر فعالیت هند در افغانستان میداند و تلاشهایش برای مقابله با روابط در حال عمیقتر شدن افغانستان و هند را دو برابر کرده است.
با اینحال، هدف پاکستان هرجومرج دائمی در افغانستان نیست و نه این کشور پیروزی طالبان را میخواهد، چون پیروزی آنها ستیزهجویان خویشاوندشان را در پاکستان تقویت خواهد کرد. آنچه که پاکستان میخواهد یک روند مصالحه است که طلیعهی بازگشت طالبان در سیاست افغانستان باشد، بدون اینکه به این ستیزهجویان اجازه داده شود یکبار دیگر این کشور را کنترل کنند. طالبان نفوذ هند در افغانستان را به حالت تعادل خواهند آورد و یک حلوفصل فراگیر مانع ریشهدارشدن ایدیولوژی افراطی آنها یا سرایت آن به کشورهای دیگر خواهد شد.
ایالات متحده از دیر زمان بدینسو در سیاستهایش در قبال پاکستان مرکزیت این پویایی منطقهیی در تعریف انتخابها پاکستان را دستکم گرفته است. رویکردی که تلاشها برای جلب حمایت پاکستان در افغانستان را با استراتژییی به هدف بهبود روابط هند و پاکستان پیوند میدهد، میتواند این را تغییر بدهد. روابط بهترِ هند و پاکستان برای کاهش دغدغههای پاکستان در افغانستان ضروری بوده و به نفع منافع درازمدت امریکا نیز هست: از بین بردن تهدیدات تروریستی در منطقه، کاهش خطر جنگ هستهیی و حمایت از یک نقش بزرگتر برای هند.
برای دست یافتن به این، ایالات متحده باید گفتوگویی بین هند و پاکستان را روی طیف گستردهیی از مسایل اقتصادی و سیاسی، از جمله نگرانیهای دوجانبهی آنها در افغانستان، بدون تلاش برای کارگردانی کردن نتایج، تسهیل کند. بازی این نقش توسط ایالات متحده باید مشروط به این باشد که پاکستان جلو حملات تروریستی فرامرزی در هند را بگیرد. رییسجمهور جورج دبلیو بوش پس از بنبست هستهیی خطرناک در سال 2002 چنین گفتوگوی جامعی را تشویق کرد. در ظرف سه سال، روابط هند و پاکستان پیشرفت بیپیشینهیی داشت. ورود تروریستان از طریق مرز از پاکستان [به هند] بهطور چشمگیری کاهش یافت و هند و پاکستان به امضای موافقتنامهیی در مورد کشمیر بسیار نزدیک شدند. این نزدیکی روابط در حال جوانه زدن تا حدودی توسط درگیری سیاسی داخلی در پاکستان ناتکمیل ماند.
ایالات متحده همچنین در مورد یک راهحل سیاسی در افغانستان که تمام عناصر جامعهی افغانستان، بهشمول طالبان، را شامل شود؛ جدی باشد. فرصتی برای آغاز این روند با موافقت هفتهی گذشتهی رییسجمهور اشرف غنی و نواز شریف برای احیای فعالیتهای متوقف شدهی گروه هماهنگی چهارجانبه (ایالات متحده، افغانستان، پاکستان و چین) خلق شده است. ایالات متحده باید از این تلاش بهعنوان راهی برای آوردن طالبان به میز مصالحه پشتیبانی کند. دیگر گردهماییهای منطقهیی مانند پروسهی کابل که اخیرا توسط آقای غنی آغاز شد برای دخیل نگهداشتن مجموعهی بزرگتری از کشورهای مهم مفید خواهد بود.
بدون کاهش خشونت بهرهبری طالبان در افغانستان، حکومت افغانستان قادر نخواهد بود پشتیبانی مردم را برای گفتوگوها جلب کند. بنابراین پاکستان در ازای اینکه حرفش از مصالحه از طریق انجمن چهارجانبه شنیده شود، باید گامهای قابل اثباتی در راستای محدودساختن تامین مالی و مسلحسازی طالبان بردارد، آنعده عناصر طالبان را که با گفتوگوها مخالفت میکنند هدف قرار بدهد و به آنهایی که به مذاکره با حکومت افغانستان تمایل دارند آزادی انجام این کار را بدهد. ایالات متحده همچنین باید از نزدیک با چین برای تشویق پاکستان کار کند. چین تعهد کرده است بیش از 60 میلیارد دالر در پاکستان سرمایهگذاری کند و اگر این منطقه بیثبات بماند، از دست دادن این سرمایهگذاری را خطر میکند.
گفتوگوهای اخیر ما با مقامهای ارشد پاکستانی نشان میدهد که روزنهیی از فرصت وجود دارد. مقامهای پاکستان میفهمند که حکومت ترمپ با آنها صبر اندکی خواهد داشت، اگر احساس کند پاکستان به برخورد دوگانهاش در مورد افغانستان ادامه میدهد. در عین زمان، آنها اگر ببینند که نیازهای امنیتی خود پاکستان نادیده گرفته میشود، اقدامی نخواهند کرد. این رویکرد جدید و راهبردیتر به پاکستان مشوقهایی را خواهد داد که این کشور برای کار با ایالات متحده روی اولویتهای مشترک در سرتاسر منطقه نیاز دارند. و این کار را انجام میدهد بدون اینکه هیچ یکی از گزینههای ایالات متحده، در صورت ناکامی پاکستان در دیدن مزایایی برای آیندهاش، را حذف کند.