ضرورت اصلاح نیروهای امنیتی

دیروز یک سرباز اردوی ملی در قول اردوی شاهین دست‌کم سه افسر امریکایی را زخمی کرد. این حمله در مقایسه با رخدادهای امنیتی دیگر، اهمیت چندانی ندارد؛ چه این‌که هزینه‌ی سنگینی در پی نداشته است. اما از دو جهت مهم و یادآورنده‌ی مسأله‌ی «حمله‌ی خودی» است که تاکنون برای جلوگیری از آن، تمهیدی سنجیده نشده است.
اول؛ مهم است که بدانیم، این حملات چه‌گونه انجام می‌شوند. آیا سرباز/سربازانی که به هم‌کاران‌شان و یا نیروهای خارجی در قرارگاه‌های‌شان حمله می‌کنند، تعلق ایدیولوژیک با طالبان یا گروه‌های بنیادگرا دارند؟ یا این‌که آن‌ها پس از به‌عهده گرفتن مسئولیتی در نهادهای امنیتی دچار اختلالات روانی می‌شوند؟ پاسخ هرچه باشد، مهم است. نهادهای امنیتی، به‌خصوص پولیس و اردوی ملی، باید در این زمینه تحقیق جامعی را انجام بدهند. هر دو فرض می‌توانند درست باشند. در گذشته نیز اتفاق افتاده است که سربازی خارجی به‌دلیل خستگی و اختلال روانی، بر مردم عادی تیراندازی کند. سربازان افغان نیز از این خطر در امان نیستند. چنان‌چه کسانی که از این مشکل رنج می‌برند زیاد باشند، در آن‌صورت لازم است که برای بهتر شدن وضعیت روحی و روانی سربازان تدابیر روشن و اثرگذاری گرفته شود.
اما فرض اولی، محتمل‌تر به نظر می‌رسد. «حمله‌ی خودی» رویداد با پیشینه‌یی است. در هلمند، ارزگان و بسیاری از ولایات دیگر، بارها اتفاق افتاده که یک سرباز به روی سربازان دیگر آتش گشوده و جان آن‌ها را ستانده است. در ماه حوت سال گذشته یک سرباز پولیس 12 تن از همکاران‌اش را با گلوله کشت. مهاجم، یک نفوذی طالبان بود که در صفوف نیروهای پولیس جابه‌جا شده بود. مواردی از این دست، همواره محتمل است. کسانی که وابستگی عمیقی با طالبان دارند، می‌توانند به‌عنوان شهروندان عادی متقاضی کار در نیروهای امنیتی و دفاعی شوند.
دوم؛ حمله به قول اردوی شاهین که 130 کشته برجای گذاشت و حمله به شفاخانه‌ی سردار داوود دو موردی بوده که از طریق همکاران نفوذی گروه‌های تروریستی ممکن شده است. شلیک بر افسران امریکایی در قول اردوی شاهین سومین مورد مهم در این سه ماه است. این رخدادها نشان می‌دهند که طالبان از تمامی توان و ابزارشان برای ضربه زدن به دولت و شهروندان استفاده می‌کنند، ابزاری که در غیبت توجه و مسئولیت‌پذیری مسئولان امنیتی و حکومت، گراف قربانیان را در سال جاری در مقایسه با سال‌های قبل افزایش داده است. خطرناک‌ترین ابزار که نگرانی‌های جدی‌یی را در مورد توان نیروهای امنیتی خلق می‌کند و اعتماد مردم را به آن‌ها به‌شدت آسیب می‌زند، رخنه در صفوف نیروهای امنیتی است. به این دلیل که نشان می‌دهد در جذب متقاضیان کار در نهادهای امنیتی، دقت و مسئولیت‌پذیری وجود ندارد. مسئول انجام حمله به شفاخانه‌ی چهارصد بستر، یک دانشجوی طب در ننگرهار بود. او قبلاً در زندانی در قندهار، به‌دلیل هم‌سویی فکری با طالبان زندانی بود. چنین فردی که اتهام هم‌سویی با طالبان را نیز داشته و در بند بوده، توانسته بود که در مهم‌ترین مرکز درمانی نظامی کشور به‌عنوان کارآموز وارد شود و مرگ‌بارترین حمله را سازماندهی کند. هنوز این پرسش وجود دارد که چه‌کسی/کسانی در ورود او به این شفاخانه همکاری کردند؟
افغانستان در مقایسه با سال‌های گذشته، بدترین وضعیت امنیتی را پشت سر می‌گذارد. طالبان نیرومندتر شده‌اند و شبکه‌های تروریستی‌یی مانند داعش تا سرحد تصرف «توره-بوره» پیش می‌روند. قلمرو وسیعی از حاکمیت دولت خارج شده است. روشن است که در فقدان ثبات، توسعه‌ی اقتصادی، کاهش تنش‌های اجتماعی و ارائه‌ی خدمات به شهروندان و فقرزدایی، کار ناممکنی است. حکومت اگر باوری به مدیریت بحران کنونی دارد، باید جلو فساد، قانون‌شکنی و سهل‌انگاری مسئولان نهادهای امنیتی را بگیرد. تروریست‌ها معجزه‌ی خاصی ندارند، آن‌ها با تکیه بر مسایل تباری، جلب حمایت برخی مسئولان امنیتی و عدم دقت در هنگام استخدام و بررسی پیشینه‌ی افراد، می‌توانند در نهادهای امنیتی نفوذ کنند. آن‌ها تاکنون توانسته‌اند نشان بدهند که قادرند دیوار ضخیم نهادهای امنیتی را فروبپاشند. در صورت تداوم این وضعیت، احتمال فروش اطلاعات، همسویی با مهاجمان انتحاری و در نتیجه افزایش ناامنی قابل پیش‌بینی خواهد بود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *