صلح در افغانستان مستلزم کار امریکا با روسیه، ایران و پاکستان

سیاست‌گذاران ایالات متحده باید هدف نهایی دستیابی به یک افغانستان صلح‌آمیز که تهدید مستقیم به ایالات متحده نباشد را زیر نظر داشته باشند
National Interest/Moeed Yusuf
ترجمه: حمید مهدوی
موج اخیر بمب‌گذاری‌های وحشتناک در کابل یک‌بار دیگر نیاز فوری به یک استراتژی منسجم ایالات متحده برای جلوگیری از وضعیت امنیتی در افغانستان را که به‌سرعت رو به وخامت می‌رود، برجسته ساخته است.دستیاران رییس‌جمهور ترمپ قرار گزارش‌ها از او خواسته‌اند سربازان اضافی و افزودن بر صلاحیت‌ها ارتش ایالات متحده را برای رسیدگی به این مشکل در نظر بگیرد. رای مثبت او سیگنال مهمی از تعهد دوباره‌ی ایالات متحده به افغانستان خواهد فرستاد. اما این اقدام، حتا اگر تنها هدفش تقویت موضع ایالات متحده در یک مذاکره‌ی احتمالی با طالبان باشد، موجب خواهد شد همسایه‌های افغانستان که مخالف حضور نظامی طولانی‌مدت ایالات متحده هستند، مقاومت‌شان در برابر ایالات متحده را دوبرابر سازند. نقش منفی پاکستان – و به‌طور فزاینده‌یی نقش روسیه و ایران – قبلا به طالبان کمک کرده است دوام بیاورند. حمایت بیشتر آن‌ها از ستیزه‌جویان می‌تواند تعادل را به‌صورت قاطعانه به نفع طالبان تغییر بدهد.
ایالات متحده برای این‌که در افغانستان پیروز شود، باید این اخلال‌گران منطقه‌یی را وادار کند در عوض از نتیجه‌ی مورد نظر ایالات متحده حمایت کنند: این‌که سوگند صلح یاد کنند و مایل باشند در داخل چارچوب قانون اساسی افغانستان فعالیت کنند. این مستلزم آن است که ایالات متحده مشوق‌های درستی برای این کشورها خلق کند تا آن‌ها از منافع امریکا در افغانستان حمایت کنند. برای انجام این کار، سیاست‌گذاران ایالات متحده باید با حکومت افغانستان برای اولویت دادن به روند صلح با طالبان که با نگرانی‌های این دولت‌ها همسازی داشته باشد، کار کنند. این رویکرد به‌دنبال تغییر محاسبات منطقه‌یی به نفع ایالات متحده با قراردادن واشنگتن در موقعیتی است که از اهرم وزن جمعی منطقه برای تحت فشار قراردادن طالبان به موافقت با پایان زودهنگام جنگ استفاده کند. این، میلیاردها دالر اضافی مالیات‌دهندگان ایالات متحده را که می‌تواند هزینه‌ی یک جنگ طولانی شود، پس‌انداز خواهد کرد و به ارتش ایالات متحده اجازه خواهد داد تا روی از بین بردن داعش از افغانستان تمرکز کند. این استراتژی می‌تواند موثر واقع شد، چون هیچ‌یک از اخلال‌گران در منطقه خواهان پیروزی طالبان، یک جنگ طولانی یا حضور قوی داعش در افغانستان نیستند. رهبران پاکستان می‌فهمند که پیروزی طالبان در افغانستان به پاکستان سرایت کرده و برادران ایدیولوژیک‌شان را که در پاکستان در حال جنگ هستند، تقویت خواهد کرد. در حالی‌که پاکستان از طالبان برای کنترل فعالیت‌های هند، رقیب بزرگش، در افغانستان استفاده می‌کند؛ ارجحیت پاکستان برای حل‌وفصل جنگ در افغانستان این است که به طالبان اجازه بدهد به سیاست برگردند، اما دوباره این کشور را در کنترل‌شان در نیاورند.
روسیه و ایران، هردو، از لحاظ ایدیولوژیک مخالف طالبان هستند. اما آن‌ها طالبان را بیش از هر زمانی فعالانه حمایت می‌کنند، چون نسبت به اثربخشی استراتژی ایالات متحده در افغانستان و به تعقیب آن نیاز برقراری روابط خوب با یک ستیزه‌جویی در حال رشد تردید دارند. آن‌ها (و چین) مخالف حضور نظامی درازمدت ایالات متحده در افغانستان نیز هستند و هرگونه پایانی که زمینه را برای پایگاه‌های نظامی دائمی ایالات متحده در این کشور فراهم کند، بعید است حمایت آن‌ها را جلب کند.
واقعیت‌های موجود در افغانستان – مخالفت شدید افغان‌ها با هرگونه عقب‌نشنیی در پیشرفت سیاسی و اجتماعی‌ی که کشورشان در پانزده سال گذشته به آن‌ها دست یافته است از یک‌سو، اما امکان‌ناپذیری شکست نظامی طالبان از سوی دیگر – می‌گویند که منافع این بازیگران منطقه‌ی باید در هرگونه روند صلح با یک چشم‌انداز واقعی برای پیروزی محافظت شود.
هرگونه فرمولی برای شامل ساختن طالبان در سیاست اصلی باید نوعی از تقسیم قدرت را شامل باشد، حداقل به‌عنوان گام نخست برای ادغام آن‌ها در یک روند انتخابات رقابتی، که برای ستیزه‌جویان قابل قبول باشد. این، تمایل پاکستان به داشتن طالبان «در داخل» اما نه «در راس» در افغانستان را اقناع خواهد کرد. نگرانی‌های روسیه و ایران در مورد پایگاه‌های نظامی دائمی ایالات متحده هم‌اکنون با تاکید دیرینه‌ی طالبان بر خروج نظامیان ایالات متحده به‌عنوان یک پیش‌شرط صلح آمیخته است. خبر خوب این است که طالبان آن‌قدر که علنا در مورد این پیش‌شرط سختگیر هستند، به‌صورت خصوصی نیستند.
سال گذشته، در جریان صحبت‌های من با نمایندگان ارشد طالبان در دوحه، طالبان در مورد انعطاف‌پذیری‌شان در مورد جدول زمانی خروج سربازان ایالات متحده آماده‌ی گفت‌وگو بودند. داناترین‌های آن‌ها دخالت جامعه‌ی جهانی در یک افغانستان پس از جنگ را برای این‌که طالبان به‌عنوان یک نیروی سیاسی مشروع به‌رسمیت شناخته شده و تسلط پاکستان بر آن‌ها کاهش یابد، ضروری می‌دانند. آن‌ها احتمالا مایل‌اند به ایالات متحده اجازه بدهند برای مبارزه با تروریسم در افغانستان حضور «موقتی» داشته باشد، احتمالا صرف تحت نام یک ماموریت ضد داعش، و خروج نهایی مبتنی باشد بر پایبندی دومدار طالبان به توفق صلح و ثبات در افغانستان. ایالات متحده باید بر این به‌عنوان شرطی برای به‌رسمیت شناختن طالبان اصرار کند.
ایالات متحده، در ازای راه‌اندازی روندی که نگرانی‌های اخلال‌گران منطقه‌یی را رفع خواهد کرد، از این کشورها خواهد خواست که حمایت مادی‌شان از ستیزه‌جویان طالبان را قطع کنند. این به معنای اقدامات قابل اثبات در زمینه‌ی محدود کردن تامین مالی و مسلح‌سازی طالبان است و برای پاکستان و ایران، به‌معنای محدود کردن پناهگاهی امن این گروه در کشورهای‌شان یا آزادی وارد شدن [ستیزه‌جویان] از طریق مرزهای‌شان به افغانستان نیز است. علاوه براین، این روند صلح باید سهام مثبت واقعی برای پاکستان، روسیه و ایران تولید کند تا آن‌ها طالبان توانا را برای پیوستن به گفت‌وگوها تحت فشار قرار بدهند و خودشان را صادقانه به این روند متعهد نگهدارند.
استراتژی ارتش ایالات متحده اکنون با دقت بیشتری روی عناصر آشتی‌ناپذیر طالبان و روی حضور اندک داعش در این کشور تمرکز خواهد کرد. فرماندهان ارتش ایالات متحده که می‌دانند افزایش نسبتا اندکی در تعداد سربازان ایالات متحده در افغانستان وضع میدان جنگ علیه طالبان را به‌صورت اساسی تغییر نخواهد داد، از این استراتژی متمرکز استقبال خواهند کرد. چشم‌انداز دگرگون شده‌ی این منطقه در قبال افغانستان، به حکومت افغانستان نیز فرصتی خواهد داد تا اصلاحات در حکومت داری داخلی و توسعه را که در حال حاضر به‌دلیل ناامنی فراگیر در سرتاسر کشور به مخاطره افتاده است، تسریع کند. این‌ها، برای بالابردن اعتبار دولت افغانستان در چشم شهروندان‌اش حیاتی باقی مانده است.
سیاست‌گذاران ایالات متحده باید هدف نهایی دستیابی به یک افغانستان صلح‌آمیز را که تهدید مستقیمی به ایالات متحده نخواهد بود، زیر نظر داشته باشند. این، بدون حمایت همسایه‌های افغانستان به‌دست نخواهد آمد. رویکرد پیشنهاد شده واقع‌بینانه‌ترین راه جلب حمایت آن‌ها را ارائه می‌کند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *