تبلیغ خشونت و فقدان دانش رسانه‌یی

ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود که واکنش‌های بسیاری برانگیخته و نشان می‌دهد، خبرنگاری بی‌هیچ پشتوانه‌ی مستند با پرخاش‌گری و اتهام‌زنی می‌کوشد صاحب رستورانتی را متهم به ترویج فحشا و اشاعه‌ی مصرف مواد مخدر نشان بدهد. به دلیل آشنایی شخصی با کار این رستورانت و محل مصرف درامد ناشی از آن، نیز به دلیل شیوه‌ی برخورد خبرنگار در همراهی پولیس و اتهام‌زنی و طرح سوال‌های بی‌ربط، اولین نکته‌یی که در ذهنم رسید این بود که پخش و اشاعه‌ی یک گزارش نادرست تا چه اندازه می‌تواند زیان‌بار و مسخ‌کننده‌ی واقعیت باشد.
اما مسأله‌ی مورد نظر پیامدها و دامنه‌ی وسیع‌تری دارد که به آن اشاره می‌کنم.
اول؛ خبرنگار تلویزیون ولسی جرگه می‌خواهد در برنامه‌ی «صدای مردم» نشان بدهد که در این رستورانت قواعد و هنجارهای قانونی و اخلاقی رعایت نمی‌شود. برای نشان دادن آن، با همراهی و حمایت پولیس، بی هیچ جواز و حکم رسمی از مراجع قانونی، وارد رستورانت شده و با پیش‌فرضی که توضیح نمی‌‌دهد از کجا آمده شروع به فیلم‌برداری و اتهام‌زنی می‌کند. در حالی که جواز رسمی از نهادهای قانونی حتا برای ورود سرزده به یک محل یک اصل قانونی و یکی از هنجارهای بسیار معمول کار رسانه‌یی است. به همین ترتیب، از اصول اولیه‌ی خبرنگاری است که خبرنگار تا زمانی که شواهد و مدارک مقنع و مستدلی به دست نیاورد، نمی‌تواند پیش‌فرضی در کارش داشته باشد. به عبارتی، خبرنگار با حفظ بی‌طرفی به سراغ کشف واقعیت می‌رود. اما خبرنگار این رسانه‌ی دولتی فارغ از مدنظر قراردادن اصول و هنجارهای قانونی و رسانه‌یی با تأکید بر این‌که محل فساد را کشف کرده و نشان می‌دهد، شروع به پرخاش و تندخویی و درشت‌گویی می‌کند.
دوم؛ در بگومگویی که میان صاحب رستورانت که خود در کار مبارزه علیه اعتیاد است و این خبرنگار در می‌گیرد، خبرنگار تلویزیون ولسی‌جرگه از او با تندی تمام در مورد فهم‌اش از شریعت و خواندن «نماز یومیه» سوال می‌کند. پرسشی که نه ربطی به مسأله‌ی اصلی‌اش در آن گزارش دارد و نه مشمول وظایف خبرنگار می‌شود. تفتیش عقاید سال‌هاست که دیگر در فرهنگ مسلط جایی ندارد. اما حتا چنانچه چنین پرس‌وجویی صورت بگیرد، از سوی نهادهای عدلی و بر اساس مدارک و دلایل روشن و با حکم قانونی و رسمی صورت می‌گیرد. این مورد نشان می‌دهد که خبرنگار مذکور پیش از آن‌که به دنبال تهیه گزارش و کشف واقعیت باشد، و از سر اسیتصال و درماندگی به واکنش متعارف در میان بنیادگرایان پناه می‌جوید و می‌خواهد از طریق به چالش کشیدن بی‌نتیجه‌ی عقیده و باور دینی مخاطب‌اش او را در تنگنا قرار بدهد.
سوم؛ در ویدیو دیده می‌شود که در پاسخ به این‌که «چرا جواز ورود نداری»، او می‌گوید که «تو رییس جمهور یا قوماندان امنیه؟». لحنی گزنده و آکنده از نادانی عمیقی که واقعیت فهم او را از قانون و مشخصاً کار رسانه‌یی عریان می‌کند. واقعیت این است که ورود با جواز به حریم کاری و شخصی افراد یا حتا به اماکن نیمه‌عمومی، عام است و منحصر به حریم ریاست جمهوری یا قوماندانی امنیه نمی‌شود.
در پست‌ فس‌بوکی‌یی که این خبرنگار در صفحه‌اش گذاشته، آشکارا صاحب این رستورانت را متهم به ترویج فحشا کرده است. اتهامی که می‌تواند افکار بنیادگرایان و حتا کسانی از واقعیت مسأله آگاه نیستند را مخدوش کند و آن‌ها را برانگیزاند. فرخنده با یک دروغ در برابر دیدگان مردم قطعه قطعه شد؛ این‌که او پاره‌های از قرآن مجید را سوختانده است. اتهامی که در جامعه‌ی ما می‌تواند مرگ فجیعی در پی داشته باشد. این ویدیو آکنده از ترویج خشونت، تهییج احساسات بنیادگرایانه یا باور دینی مرد و سرشار از عصبیت جنسیتی و برخورد غیر حرفه‌یی است. بدتر از آن، صدایی که باید از آنِ مردم باشد، در خدمت کسی قرار می‌گیرد که دست‌اندرکار اتهام‌زنی و تبلیغ خشونت و ترویج سکسیزم و تبعیض جنسیتی است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *