از زمانی که شاخهی خراسان داعش در افغانستان اعلام حضور کرد، سه رهبر آن یکی پس از دیگری کشته شدهاند. ابو سید، پس از حافظ سعید و عبدالحسیب، سومین رهبر این گروه است که با حملهی طیارهی بیسرنشین کشته میشود. جنرال جان نیکولسن-فرمانده نیروهای خارجی-منتظر است که نام چهارمین رهبر این گروه اعلام شود تا او نیز به سرنوشت سه رهبر پیشین این گروه گرفتار آید. با توجه به پرتاب «بمب مادر» در ولسوالی اچین، بازستانی توره-بوره در ابتدای تابستان امسال از دست افراد داعش، میتوان نابودی این گروه را تا پایان سال، آنگونه که وزارت دفاع ملی و نیروهای خارجی وعده داده بودند، پیشبینی کرد؟
به نظر میرسد تا زمانی که «معمای داعش» حل نشود، پیشبینی نابودی این گروه تا پایان سال دشوار است. شاخهی خراسان داعش تاکنون توانسته است بهرغم سرکوب شدید نیروهای دفاعی و امنیتی و طیارههای بیسرنشین امریکایی، بخشهایی از مناطق تحت حاکمیتاش را حفظ کند. این گروه دستکم در سه ولسوالی در ننگرهار و پکتیا حضور دارد. اما دایرهی نفوذ این گروه تا بخشهایی از سرپل و فاریاب گسترده است. گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد بسیاری از سربازان این گروه ماسکهایی برچهره دارند که چهرهی واقعی آنها را میپوشاند، در حالیکه بسیاری از کشتهگان داعش بر اساس این مشاهدات افراد نوجواناند. این گروه نیز با بیرحمی تا حال تلاش ورزیده که مانع افشای این راز شود.
با توجه به اینکه داعش توانسته در بخشهایی از شمال کشور سربازگیری کند و همینطور سرپناهی برای آوارگان طالبان مناطق مرزی فراهم آورد، نمیتوان تاریخی برای پایان کار این گروه دستکم در کوتاهمدت تصور کرد. جایگزینی رهبری این گروه تا حال، این دیدگاه را تقویت میکند. بهصورت قطع باید منتظر چهارمین رهبر شاخهی خراسان این گروه باشیم، کسی به احتمال زیاد یکی از ناراضیان یا از فرماندهان طالبان پاکستانی خواهد بود. مانند حافظ سعید و بسیاری از فرماندهان ردهی متوسط این گروه.
از این منظر، کشتار فرماندهان این گروه هیچ پیامی مبنی بر پایان کار داعش نمیدهد. این گروه مرکزی را فراهم آورده که میتواند بسیاری از فرماندهان متواری یا ناراضی طالبان افغان و پاکستانی را گردآورد. آنچه که مرگ رهبران این گروه میتواند بهدنبال داشته باشد، صرفاً ایجاد اختلال در رهبری این گروه و ایجاد وقفههای کوچک در فعالیتهای این گروه است. بهدلیل عدم وابستگی این گروه با دولت اسلامی فعال در سوریه و عراق، جانشینی و فرماندهی در داعش مستقر در شمال و جنوبشرق کشور ساده است؛ تفاوت معناداری که این گروه را در این بخش از طالبان نیز متمایز میکند. به همین دلیل، یگانه راه مقابله با داعش که منتج به شکست کامل این گروه باشد، مستلزم برنامهی راهبردی است که بهشمول شکار فرماندهان آن، خاستگاهها و دروازههای جلبوجذب افراد به این گروه را ببندد.
از اینرو، نمونهی برخورد ارتش پاکستان با طالبان عمدتاً ناراضی میتواند بهعنوان یک الگوی عمل موفق در نظر گرفته شود. داعش در نقاط مرزی مشمول قلمرو پاکستان فعالیت آشکاری ندارد. به این دلیل که این گروه در مخالفت با طالبان و دولت پاکستان است و نتوانسته فرصت گسترش فعالیتاش را در مناطق قبایلی بهدست آورد. حکومت و نیروهای دفاعی و امنیتی تا زمانی که قادر به کنترل دقیق خط دیورند نباشند، نمیتوانند پایان کار داعش را رقم بزنند. شکست این گروه بدون بستن سرچشمههای آن و درهم شکستن ماشین جنگی و فرماندهی این گروه از شمال تا شرق کشور ناممکن است و از این جهت، ادعای وزارت دفاع ملی و جنرال جان نیکولسن مبنی بر از میان برداشتن این گروه تا پایان امسال با موانع جدی و به تبع آن تردیدهای بسیاری همراه است.