گزارش دفتر سازمان ملل متحد «یوناما» در مورد کشتار مردم میرزاولنگ به دست طالبان و داعش مجدداً زمینهی طرح این پرسش را هموار میکند که «چهکسی به مردم و قربانیان حملات بیرحمانهی طالبان و دیگر گروههای تروریستی مسئول است؟»
یوناما تأیید کرده است که طالبان و داعش به غیرنظامیان، آنهایی که از جنگ دست کشیده بودند، زنان و کودکان شلیک کردهاند. اما این یافتههای یوناما، سربریدن و کشتار بیش از 52 غیرنظامی را در میرزاولنگ تأیید نمیکند. چنانچه در این گزارش آمده، یوناما درحالی که نمیتواند ابعاد این فاجعه را به گونهیی که پیشتر گزارش شده بود، تأیید کند، اما قادر به رد آن نیز نیست. چه اینکه اولاً هیئت دفتر سازمان ملل متحد به منطقه نرفته و ثانیاً این گزارش با شتابزدگی و معطوف به شواهدی که در دسترس بوده، تکمیل و منتشر شده است. با این حال، شلیک به زنانی که در حال فرار از محل بوده، تیرباران مردان غیرنظامی و کودکان روشن و غیر قابل اغماض است.
نمایندهی ویژهی دبیرکل سازمان ملل متحد، تادامیچی یاماموتو، هنگام ارائه این گزارش، هدفگیری بیرحمانه غیرنظامیان را نقض آشکار حقوق بینالملل عنوان کرده است. او به درستی خواستار پاسخگویی عاملان این رویداد شده است. به نظر میرسد کشتار میرزاولنگ و حوادث مشابهی که در تیوره و کوهستانات اتفاق افتاد، نیازمند پیگیری و تحقیق دقیق و موشکافانه است. به این دلیل که این حوادث لایههای دیدناپذیری داشته که تا هنوز برای مردم روشن نشده است. از این جهت و در غیبت دادههای مؤثق دشوار است که عامل/عاملان این رویداد را به درستی تشخیص دهیم و خواستار پاسخگویی شویم.
ویدیویی که یکی از فرماندهان محلی طالبان در سرپل پس از حادثهی میرزااولنگ منتشر کرد، علاوه بر آنکه نشان میداد طالبان در پی برائت جستن از این کشتار وحشتناکاند، همزمان به دنبال مخفیکاری و پنهان کردن واقعیت موجود در پشت پردهی کشتار میرزااولنگ نیز میباشند. این گروه تا حال مسئولیت هیچ رویدادی را که به کشتار فجیع غیرنظامیان منجر شده، نپذیرفته است. در حالی که ماشین کشتار این گروه در جریان یکونیم دههی اخیر، هرگز لحظهیی از کار نیفتاده و از تحمیل هرنوع خشونت و مرارتی بر شهروندان دریغ نکرده است. در کنار این مورد، تبانی افراد منسوب به داعش با طالبان در کشتار میرزاولنگ میتواند حامل نشانههای نگرانکنندهیی باشد. چه اینکه تبانی میان دو گروه تروریستی مانند طالبان و داعش، در کشتار غیرنظامیان، میتواند به این معنا باشد که هر دو گروه به دنبال خلق فجایع انسانی عظیم و دردناکتر اند و در این راه از نسلکشی و قتل عام نیز پروایی نخواهند داشت. علاوه بر این، پرسیدنی است که چه مسایلی دو گروه متخاصم طالب و داعش را بر سر یک هدف متحد کرده است؟
از این رو لازم است حکومت کما آنکه دادستان کل نیز متعهد شده بود، این رویداد و رویدادهای مشابه را مورد بررسی دقیق قرار دهد. قربانیان این حوادث چه در کشتار میرزااولنگ و چه در جنایتی که طالبان در تیورهی ولایت غور مرتکب شدند، به خوبی حجم تلفات و بیرحمی این گروه را روشن خواهند کرد. از طرفی، کافی نیست به شمردن شهدای این حوادث و یاری به قربانیان آن بسنده شود. این سوال که چرا طالبان و داعش تبانی کردند و چهگونه توانستند دست به کشتار بزنند، هنوز پاسخ روشنی ندارد و مردم منتظر اند تا تحقیق حکومت به این پرسش، پاسخ دهد.
حکومت در برابر رویدادهای غمانگیزی که اتفاق افتاده، مسئول است. چه اینکه نمیتوان از طالبان خواست که به زندگی غیرنظامیان احترام بگذارند. اما مسألهی اصلی این است که با عوامل مستقیم و غیرمستقیم این رویداد باید چهگونه برخورد شود؟ طالبان در درجهی اول مرتکب جنایت شدهاند. این سوال پیش خواهد آمد که با عوامل کشتار مردم اصرار بر مذاکره و چشم پوشیدن بر جنایاتی که این گروه مرتکب میشود، تا کجا توجیهپذیر است. این سوال را قطعاً حکومت باید پاسخ دهد، زیرا نمیتوان از عاملان فاجعه انتظار داشت که به قوانین بینالمللی بشردوستانه احترام بگذارند.