رییسجمهور امریکا سرانجام پس از ماهها، استراتژیاش را در قبال جنوب آسیا و افغانستان اعلام کرد. او در سخنانی کوتاه، روشن کرد که «بنا بر نیاز و بر اساس شرایط» در مورد افزایش نیرو تصمیم خواهد گرفت. سخنان دوشنبهشب آقای ترمپ نشانههایی از «حضور دوامدار» این کشور در افغانستان، «فشار بر پاکستان برای تغییر رویهاش در قبال تروریستها» و «خالی نکردن افغانستان برای گروههای تروریستی» و «درخواست همکاری اقتصادی هند با افغانستان» را به همراه داشت.
نکاتی که به بخشی از نگرانیها پایان داد. این نگرانیها را میتوان در چند بخش برشمرد:
یک؛ باراک اوباما با زمانبندی دقیق خروج نیروهای امریکایی از افغانستان به گروههایی مانند طالبان در واقع فرصت عمل را روشن کرد. آنها پس از 2014 شدت عمل بیشتری به خرج دادند و سه سال بعد، در حال حاضر طالبان و گروههای تروریستی دیگر، توانستهاند امنیت افغانستان را بهصورت جدی برهم بزنند. ترمپ برعکس، همهچیز را در گرو زمان و شرایط گذاشت.
دو؛ نه جورج بوش و نه باراک اوباما، هیچکدام بهروشنی از پاکستان انتقاد نکرده بودند. ترمپ به صراحت گفت که پاکستان پناهگاه امنی برای تروریستها قایل شده و باید از ادامهی این رویه دست بردارد وگرنه زیان خواهد کرد.
سه؛ سرکوب تروریستها، نکتهی روشنی در بیانیهی ترمپ بود. او با اشاره به تجربهی عراق و ترس «پرکردن خلای حضور نیروهای امریکایی بهواسطهی گروههای تروریستی» را برجسته کرد. نتیجهی فوری این است که ترمپ تمایل به سرکوب تروریستها دارد.
چهار؛ ترمپ با اشاره به افزایش توانمندی نظامی افغانها گفت که اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد، نیاز کمتری به نیروهای امریکایی احساس خواهد شد. به این ترتیب، میتوان امیدوار بود که نیروهای امنیتی کماکان از حمایت این کشور برخوردار خواهند شد. این نکته بهویژه از این جهت اهمیت دارد که رییسجمهور غنی نیز بر افزایش توانمندی نیروهای امنیتی و دفاعی تأکید کرده و اخیراً فرقهی نیروهای ویژهی اردوی ملی را به قول اردو ارتقا داده است.
پنج؛ پس از اعلام استراتژی جدید ترمپ، دستکم یک مسأله روشن شد: امریکاییها رفتنی نیستند، خواهند ماند، به حمایت از دولت افغانستان ادامه خواهند داد و با تروریستها روبهرو خواهند شد. این پیام، برای طالبان، حامیان منطقهیی آنها و حتا گروههای سیاسییی که تمایل بیشتری به تشکیل حکومت مؤقت دارند، معنای روشنی دارد و دستکم میتواند مایهی ناامیدی طالبان، تقویت روحیهی نیروهای امنیتی و شهروندان کشور و از جهتی نیز سبب تعدیل مواضع برخی گروهها و چهرههای سیاسی خواهد شد.
اما اعلام موضع روشن رییسجمهور امریکا در برابر پاکستان و ستایش هند، واکنش چین را برانگیخت؛ کشوری که دوست نزدیک پاکستان، شریک تجاری افغانستان و از اضلاع تأمین امنیت منطقهی جنوب آسیاست. تاکنون دو کشور دیگر، ایران و روسیه که در این اواخر بهشدت به طالبان نزدیک شدهاند، روشن نیست. پاکستان که از زمان برگزاری نخستین کنفرانس امنیتی مسکو، به روسیه نزدیکتر شده و از طرفی نفوذ قابل توجهی بر گروههای مهم تروریستی نظیر شبکهی حقانی دارد، کماکان در جایگاه یک کشور اثرگذار در مناسبات امنیتی افغانستان و منطقه باقی خواهد ماند. اما این مهم است که پاکستان نزدیکی بیشتر با ایران و روسیه را پیش میگیرد یا بر همراهی با کاخسفید و کشورهای اعضای ناتو ادامه میدهد. چنانچه پاکستان بخواهد واکنش خصمانهیی در برابر مواضع دونالد ترمپ بگیرد و به روسیه نزدیک شود، با توجه به دسترسی چین به برخی نمایندگان طالبان، و نفوذ ایران بر طالبان، میتوان پیشبینی کرد که وضعیت امنیتی بدتر خواهد شد. با اینحال، گزینهی همکاری و گفتوگو با روسیه و چین بهعنوان دو کشور اثرگذار و جلب همکاری آنها در تأمین ثبات افغانستان، هنوز بهعنوان یک گزینه میتواند معبری برای این بحران احتمالی بگشاید.
با اینحال نباید فراموش کرد که کمک نظامی، سرکوب گروههای تروریستی و جلب حمایت/اعمال فشار بر کشورهای منطقه، بخشی از مشکل افغانستان را رفع خواهد کرد. حکومتداری ضعیف، شکل نگرفتن نهادهای دموکراتیک، فساد گسترده و تنشهای سیاسی و اجتماعی که گاهی بهصورت بسیار حاد در خدمت بیثباتی افغانستان قرار میگیرد، مسألهیی است که دو دولت، افغانستان و امریکا، نمیتوانند از کنار آن بهسادگی بگذرند. هر دو در خلق این مشکل نقش داشتهاند. مسأله این است که تا زمانی که «هژمونی قومی» بر مناسبات سیاسی سایه میافکند، هیچ نهاد دموکراتیکی که بازخورد آن ترویج قومگرایی و فساد نباشد، شکل نخواهد گرفت. جنجال سیاستمداران را نباید با مسألهی مردم یکی بپنداریم. مردم خواستار شکلگیری نهادهای شفاف و دموکراتیکاند تا در بستر آن، قدرت و توان تصمیمگیری برای همهی مردم بهصورت دموکراتیک توزیع شود. نهادهای مستقل انتخاباتی، تجدیدنظر در مورد ساختار سیاسی کنونی، توزیع تذکرهی الکترونیک و کمک برای تسریع شکلگیری احزابی که آجندای غیر قومی را دنبال کنند، به همان اندازه اهمیت دارد که اعمال فشار بر پاکستان و سرکوب تروریستها.
مردم از این جهت که داعیهی تثبیت ثبات و سرکوب تروریستها محکمتر شده، خوشحالاند، همانطور که از نبود شفافیت، وجود فساد و قانونگریزی و زورسالاری عذاب میکشند.