مهاجمان انتحاری در جریان کشتار و خونریزی در مسجدی در شمال کابل، که جان دستکم 50 نمارگزار را ستاند، یکسره با سکوت، مجریان مرگ و وحشت نبودند. آنها جملهیی گفتند که بهسادگی پرده از نیت و دیدگاه آنها بر میکشد و راز درون آنها را افشا میکند. چند شاهد عینی به روزنامهی اطلاعات روز گفتهاند که مهاجمان با تلفن از «اجرای عملیات» خبر دادند و اینکه «ما موفق شدیم.»
این جملهی بهغایت تکاندهنده معنای تلخی دارد: عاملان مرگ، جانیان خونخوار و آتشافروزان جنگ فرقهیی در سه کلمه موفقیت وحشت، خونریزی و کشتار را به مأموران مافوقشان مخابره میکنند. از نظر داعش یا گروههای تروریستی و بنیادگرا کشتار مردم، کشتار پیروان یک مذهب مشخص و جاری کردن جوی خون و گستراندن گلیم غم در خانههای دهها شهروند این کشور، معنایی غیر از موفقیت ندارد. آنها درست پس از فرستادن این پیام موفقیت جلیقههایشان را در زمانبندی مشخصی انفجار دادند؛ پایان مأموریت.
این جمله نباید بهزودی از یادها برود. پرسش کنونی این است که آیا موفقیتی که گروههای بنیادگرا و ستیزهجو در حمله به مسجد امام زمان کسب کردند، برای این گروه کافی بود یا اینکه موفقیت نهایی آنها در گرو موفقیتهای کوچک و جزئییی است که به نوبت اجرا میشوند؟ از این مهمتر، حکومت تا کجا در جایگاه تماشاچی موفقیتهای داعش، طالب و بهقول مسئولان امنیتی 21 گروه تروریستی مینشیند؟ آیا زمان آن نرسیده که در برابر موفقیت مرگ بر زندگی، ناامنی بر ثبات و تفرقهافکنی در برابر همگرایی، حکومت مسئولیت بنیادی خود را شجاعانه بپذیرد؟
پاسخ به این سوالها همه بستگی به میزان درک و مسئولیتپذیری حکومت دارد. مردم بارها نشان دادهاند که از تفرقه و خونریزی بیزار اند. پس از حمله به مسجدی از هزارهها در هرات، سنی و شیعه در کنار هم نماز خواندند تا آبی بر آتش دشمن بریزند. اما جلوگیری از فجایع مشابه و وضعیتی که در آن همه نسبت به همدیگر اعتمادشان را از دست بدهند و مجال حضور گروههای بنیادگرا از هر صنف و گروهی بیش از هر زمانی فراهم آید، مستلزم تدبیر، هوشمندی و مسئولیتپذیری و مقاومتی است که مردم بهتنهایی به انجام آن قادر نیستند. این به حکومت بر میگردد که تا چه اندازه در این راه مردم را یاری میرساند و مسئولیتهای انسانی و قانونی خود را بهدرستی انجام میدهد.
به نظر میرسد حکومت باید در این زمینه بر سر طرح روشنی کار کند. طرحی که بتواند جلو تبلیغات نفرتبار گروههای تندرو را بگیرد، از تعصب مذهبی جلوگیری و مدارای مذهبی را ترویج و حمایت کند، بلندگوهای بنیادگرایی را خاموش کند و نهایتاً این پیام را به مردم انتقال بدهد که هنوز میتوانند به حکومت و همگرایی فکر و اعتماد کنند.
در حال حاضر، صدها مدرسه با نصاب آموزشی نفرتآلود در کشور فعالیت میکند، صدها ملا امام تندرو که عاملان تهییج عصبیت مذهبیاند هر هفته از بلندگوهای مساجد مردم را مخاطب قرار میدهند و هزاران طلبه سالانه راهی مدارسی در پاکستان و ایران میشوند. حتا در دانشگاههای دولتی و خصوصی مضامین آموزشی دینی سلیقهیی و در بسیاری مواقع آکنده از تبلیغات مسموم و تفرقهآلود است. لازم است حکومت در درجهی اول مضامین دینی مکاتب و دانشگاهها را اصلاح کند و در مرحلهی بعدی مدارس دینی ملزم به پذیرش قوانین و اصول آموزشی شوند و نظارت از این مدارس افزایش یابد. مرحلهی سوم به نظر میرسد حمایت از طرحهای فرهنگییی است که در جهت مدارای مذهبی و سمزدایی از باورهای مذهبی میکوشند.
در کنار اینکه حکومت طرح روشن و جامعی برای مقاومت طولانیمدت در برابر بنیادگرایی روی دست میگیرد، لازم است رخنههای امنیتی بازبینی و ترمیم شوند. این کار در غیبت تمایل و احترام عمیق به قانون و قانونگرایی و اصلاح نهادهای امنیتی ناممکن است. در حمله به مسجد امام زمان، مهاجمان انتحاری بهواسطهی موتری به مسجد انتقال داده شدهاند که اغلب مقامات دولتی از آن استفاده میکنند. آنها از خطوط تلفن استفاده میکنند و بهراحتی میتوانند جزئیات عملیاتشان را به مسئولان ارشدشان مخابره کنند. جای هیچ توجیهی در سهلانگاری و ناکارآمدی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در کشف برنامههای خونبار تروریستان وجود ندارد. باید حکومت درک کند که تداوم این حملات و رخدادها، منجر به سلب اعتماد اجتماعی حکومت خواهد شد؛ مسألهیی که میتواند پیامدهای فاجعهباری داشته باشد و عرصه را بر «موفقیتهای بیشتر» داعش و گروههای مانند آن هموار سازد.
باید در نظر داشته باشیم که همگرایی با تأکید صرف در اطلاعیههای دولتی محقق نمیشود. همگرایی نیازمند روندی است که حکومت باید آن را تعریف و اجرا کند.