واشنگتنپست/ فرید ذکریا
ترجمه: ناصر کوشان
بعد از پانزده سال جنگ و فرستادن صدها هزار سرباز به افغانستان، رییسجمهور جدید ایالات متحدهی امریکا که با پیام آوردن تغییرات بنیادی در نحوهی جنگ و حضور نیروهای نظامی این کشور در افغانستان وارد قصر سفید شد، متآسفانه ادارهی رییسجمهور ترمپ بعد از ماهها انتظار راهبردی را که دنبالهی راهبرد قبلی این کشور درقبال افغانستان تلقی میشود، اتخاذ کرد. این راهبرد بدون شک ایالات متحدهی امریکا را در یک جنگ فرسایشی مادامالعمر در افغانستان زمینگیر خواهد کرد. این در حالی است که شما نمیتوانید نشانههایی از ورشکسته شدن پالیسی ایالات متحدهی امریکا را در هیچ نقطه از جهان همانند افغانستان به چنین وضاحتی سراغ کنید.
در این راهبرد از فرستادن 4000 نیروی تازهنفس به افغانستان میتوان منحیث یگانه نقطهی متفاوت از استراتژی این کشور در زمان ریاستجمهوری باراک اوباما یاد کرد. بدون شک مبارزه علیه تروریزم، ریشهکن کردن فساد در نهادهای حکومتی افغانستان و فشار بالای پاکستان در متوقف کردن این کشور از حمایت گروههای تروریستی در افغانستان از موارد قابل عطف این استراتژی بهشمار میرود، اما نقطهی ضعف آن توجه نکردن به ساختن نهادهای ملی در این کشور است. رییسجمهور اوباما نیز در یکی از سخنرانیهای سال 2011 اش بر توجه بیشتر در تقویت ساختارهای ملی امریکا تأکید کرده بود.
یکی از موارد عمدهی دیگر این استراتژی همانا تشدید فشارهای مالی بر پاکستان است. رییسجمهور ترمپ حین اعلام راهبرد جدید ادارهاش در افغانستان و آسیای جنوبی با لحنی نسبتا کمسابقه از این کشور انتقاد کرد. اما نباید فراموش کرد که در گذشته نیز مقامات ارشد امریکایی در زمان ریاستجمهوری اوباما از پشتیبانی پاکستان از گروههای هراسافگن در افغانستان انتقاد کرده بودند، چنانچه جنرال مایک ملوین رییس اسبق ستاد ارتش امریکا در مجلس سنای این کشور اذعان کرد که «شبکهی حقانی یکی از خطرناکترین گروههای تروریستی در منطقه بوده که منحیث بازوی حقیقی ادارات استخبارات پاکستان عمل میکند». در درازای همان سال وزیر خارجهی اسبق، هیلاری کلینتون و رییس اسبق ادارهی استخبارات ملی امریکا جنرال دیوید پیتریوس در سفرهای متعدد از پاکستان خواهان قطع همکاری این کشور با گروههای دهشتافگن در افغانستان شدند. این اظهارات مقامامت امریکایی در آن زمان باعث شکررنجی حکومت و نظامیان پاکستانی شده و در یک اقدام بیسابقه، این کشور راههای اکمالاتی نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان را برای 7 ماه مسدود کرد.
در عین زمان این استراتژی مورد حمایت اکثریت جهموریخواهان در مجلس نمایندگان و سنای امریکا قرار گرفته، چنانچه پاول رایان رییس کنونی مجلس نمایندگان امریکا در حمایت از این راهبرد با ذکر یک ضربالمثل امریکایی که اکنون وقت با طالبان اما ساعت در دست امریکاییها است، اضافه میکند: «در صورتیکه ایالات متحدهی امریکا ضربالاجل حضورش در این کشور را اعلام میکرد، طالبان با ذیرکی تمام منتظر فرا رسیدن آن وقت میشدند». اما نکتهی اساسی در ماهیت همچون کشمکشهای خارجی این است که طالبان بدون آن هم منتظر خواهند ماند – چون بالاخره آنجا زندگی میکنند.
آقای هری سامر یکی از افسران ارتش امریکا در جنگ ویتنام که بعدها کتابی را تحت عنوان «درسهای آموختهشده از جنگ ویتنام» بهنشر سپرد، در یکی از آغازین پاراگرافهای این کتاب از یک تبادلهی لفظی با یکی از افسران نظامی ویتنام شمالی در سال 1975 نقلقول میکند که «شما هیچگاهی ما را در میدان جنگ شکست ندادید». افسر ویتنامی در جواب میگوید: «درست است، اما این موضوع در این مقطع کاملا بیربط است». نباید فراموش کرد که تمامی نیروهای بومی در یک کشور بالاخره معتقد اند که نیروهای خارجی یکروز دوباره به کشورشان بر خواهند گشت.
با پرسش اینکه چرا طالبان در افغانستان دارند پیشروی میکنند؟ در پاسخ آقای Dexter Filkins یکی از مشهورترین خبرنگاران روزنامهی New Yorker که سالیان متمادی است جنگ در افغانستان را مورد پوشش قرار داده است، افزود: «در این جای شکی نیست که مردم افغانستان از طالبان نفرت دارند، اما در عین زمان انزجار مردم از حکومت فعلی بهمراتب بیشتر است. حال که در استراتژی جدید ادارهی رییسجمهور ترمپ مسألهی نهادسازی بهکلی نفی شده، شما نمیتوانید یک اردوی منظم را بدون توجه به زیرساختهای ملی بهوجود بیآورید زیرا افسران اکثرا بهخاطر اردو جان خود را از دست نمیدهند، بلکه این حفظ تمامیتارضی کشور است که آنها را به پذیرفتن این رسک مجبور میکند. در حال حاضر چه کسی میخواهد برای پاسداری از حکومتی که غرق در فساد است، جان دهد؟»
نیروهای مستقر امریکایی در افغانستان بدون شک از عمق بحران سرسامآور فساد در این کشور بهکلی آگاه بوده و این نیروها از دولت افغانستان بهعنوان یک شبکهی سرتاسری عنکبوتی فساد که دامنگیر تمام کشور است یاد میکنند.
آقای برنت رابین یکی از متخصصین چیرهدست در امور افغانستان که سالیان متمادی منحیث مشاور در سازمان ملل و دولت امریکا ایفای وظیفه کرده است، میافزآید: «جای شک نیست که تداوم حکومت افغانستان بدون مساعدتهای خارجی ناممکن است. این کشور بدون کمکهای مالی ایالات متحدهی امریکا حتا توان تکاپوی مصارف داخلیاش را ندارد، این کشور بدون کمک پاکستان به یک جامعهی باثبات تبدیل شده نمیتواند و بالاخره اقتصاد ناچیز این کشور بدون تجارت و ترانزیت با ایران هیچوقت قابل توسعه نیست.» در ادامه او در مورد راپورهای تائیدناشده از موجودیت انبوهی از ذخایر طبیعی زیرزمینی در یک کشور که ارزش تخمینی آن به1 تریلیون دالر میرسد، میافزآید: «من مطمئن هستم که ذخایر بیشتر از این شاید در مهتاب نیز وجود داشته باشد. اما باید راههای استخراج و عرضهی آن به مارکیتهای جهانی را جستوجو کنید که این امر بدون کمک همسایههای دوست و دارای حسننیت همچنان بعید بهنظر میرسد». بهنظر آقای رابین، راهبرد جدید ادارهی رییسجمهور ترمپ در افغانستان کارآمد نخواهد بود، چون از یکطرف نهتنها اینکه این استراتژی یکجانبه طرح شده، بلکه به ملاحضات و منافع قدرتهای منطقوی چون روسیه، چین و ایران در آن بیتوجهی صورت گرفته است.
در اخیر این استراتژی با اتکاء بر افزایش هزینه، تعداد عساکر، فشار بالای پاکستان و دوستی مشروط با افغانستان، در حقیقت ادراهی رییسجمهور ترمپ با کاهش تلفات انسانی در صدد پیاده کردن استراتژییی است که این کشور نیم قرن قبل آن را در ویتنام تجربه کرده بود. این راهبرد بیشتر از طرف جنرالان امریکایی غرض گریز از باخت در جنگ افغانستان مهندسی شده است.